هفتاد سال پایداری

ثبت و ضبط خاطرات ایام، سنتی پسندیده اما نه‌چندان رایج در میان ما ایرانیان به شمار می‌رود. مقایسه میان آثاری همچون سفرنامه‌ها، شرح خاطرات، روز نوشت حوادث عمر و زندگینامه‌هایی که سیاستمداران، اهل ادب و هنرمندان و... در ممالک دیگر نگاشته‌اند با آثاری از این دست که هموطنان ما بر جای نهاده‌اند، حکایت از کمبود این‌گونه آثار و کم‌توجهی ما به این موضوع دارد. در این میان سیاستمداران که همواره منشأ یا شاهد و ناظر بسیاری از امور بوده‌اند، بیشتر در نظر هستند؛ چراکه تجربه افرادی که تصمیمات و عملکرد آنها بیشتر در حوزه شخصی و غیرعمومی بوده است، طبیعتا کمتر در سطح کلان تاثیرگذار است. گرچه حتی آن تجربه‌ها هم در جای خود ارزشمند و قابل‌استفاده است. در چند دهه اخیر به تدریج این موضوع در نزد بزرگان ما نیز در حال جا افتادن است و انتشار روزنوشت‌های بعضی از رجال سیاسی رژیم گذشته و همچنین سیاستمداران کنونی نوید باز شدن نگرش جدیدی در این زمینه است.

در کنار رواج این نگرش، اتفاق دیگری در این مقوله در سه دهه اخیر با روندی رو به رشد آغاز شده که در ثبت و ضبط وقایع و حفظ تجربیات تاریخی می‌تواند موثر و باارزش باشد. این اتفاق همان است که «تاریخ شفاهی» خوانده می‌شود. این روش سبب شده تا کسانی که به دلایل مختلف موفق به ثبت حوادث دوران خود نشده‌اند، خاطرات خود را بازگو کنند تا انتشار آنها از فراموش شدن این تجربه‌های گرانقدر در طول زمان جلوگیری کند. کتاب «هفتاد سال پایداری» که به تازگی به کوشش امیر طیرانی از سوی انتشارات چاپخش منتشر شده است، خاطرات حسین شاه حسینی مبارز مسلمان و خستگی‌ناپذیری است که اکنون در آستانه ۹۰ سالگی قرار دارد. او که متولد سال ۱۳۰۶ در محله سرچشمه تهران است، در حالی به فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی در عرصه کشور وارد شد که هنوز دومین دهه عمر خود را پایان نبرده بود. شاه‌حسینی در سال‌های اول بیشتر با حضور در محافل مذهبی- سیاسی نظیر جلسات منزل و مسجد آیت‌الله کاشانی و همچنین از راه ارتباط با آیت‌الله شیخ حسین لنکرانی و تا حدودی هم ارتباط با مرحوم محمد نخشب و «جمعیت خداپرستان سوسیالیست» تلاش‌های اجتماعی خود را آغاز و دنبال کرد. در اواخر دهه ۱۳۲۰ با شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت و به صحنه آمدن دکتر محمد مصدق، جهت‌گیری‌های سیاسی شاه‌حسینی نیز به تدریج سمت و سوی دیگری پیدا کرد.

وی در دوران ملی شدن صنعت نفت و به‌دنبال تشکیل حکومت ملی دکتر مصدق به تلاش برای تحکیم این هدف و حکومت برخاسته از دل آن کوشید. در این دوره وی و سایر نیروهای ملی در بازار تهران در قالب «جامعه اصناف و بازرگانان» یکی از تشکل‌های عمده و موثر حامی دولت مصدق به‌شمار می‌رفتند. شاه‌حسینی بارها بازداشت و زندانی شد. وی که در کمیته استقبال از امام خمینی (ره) به‌عنوان مسوول تدارکات و نیز محافظت از بخشی از فرودگاه در روز ۱۲ بهمن تعیین شده بود، بعد از ورود رهبر انقلاب به علت فشار جمعیت دچار حمله قلبی شد و از آنجا به بیمارستان رفت؛ ولی بعد از مرخص شدن از بیمارستان به مدرسه علوی رفت و فعالیت‌های سیاسی و انقلابی را از سر گرفت. بعد از پیروزی انقلاب، ابتدا از سوی مهندس بازرگان به منظور رسیدگی به اموال بر جای مانده از عوامل رژیم سابق به کرج و مناطق آن سامان عزیمت کرد. در همان هنگام در حالی که مشغول رسیدگی به امور محوله بود، به تهران احضار و به واسطه سابقه‌اش در فعالیت‌های ورزشی به ریاست سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک منصوب شد.

وی تا شهریور ۱۳۵۹ در آن سمت بود. در مرداد ۶۰ از ریاست کمیته ملی المپیک نیز استعفا داد و از آن پس فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را به‌صورتی دیگر پی‌گرفت.کتاب «هفتاد سال پایداری» حاصل بیش از ۴۰ جلسه نشست و گفت‌وگو با اوست چنانکه از نام کتاب پیداست، هفتاد سال حضور در عرصه‌های مختلف سیاسی- اجتماعی، رفت و آمد و ارتباط با قشرهای مختلف اعم از چپ، ملی و مذهبی (اعم از سنتی و نوگرا) مجموعه پربهایی از خاطرات را در حافظه آقای شاه‌حسینی فراهم آورده است که مطالعه آن می‌تواند برای همه ما به‌ویژه جوانان این مرز و بوم در یافتن بهترین راه برای آبادی و سربلندی ایران عزیز کمک‌رسان باشد.