طی بهار و تابستان ۱۳۳۲، هیچ روزی سپری نشد، مگر اینکه سخنوری مزد بگیر سیا، مفسر خبری مزدور سیا، یا سیاستمداری وابسته به سیا، مصدق را لعن و نفرین کرده باشد. نخست‌وزیر (دکتر مصدق) که احترام زیادی برای آزادی مطبوعات قائل بود، از مقابله با این کارزار و سرکوب آنان خودداری می‌کرد. سیا به عاملان خود هر ماهه ده‌ها هزار دلار می‌پرداخت و آنها نیز نشان دادند که شایسته دریافت هر سنت از این پول‌ها هستند. با شروع آگوست (مرداد ۱۳۳۲)، تهران در تب و تاب بود. اراذل و اوباش که به دستور سیا به تظاهرات ضد مصدقی دست می‌زدند، به خیابان‌ها ریختند و با در دست داشتن عکس‌هایی از محمد رضا شاه، شعارهایی در حمایت از سلطنت سرمی‌دادند.

ماموران بیگانه، به نمایندگان مجلس و هرکس دیگری که می‌توانست در کودتا مفید باشد، رشوه می‌پرداختند. حمله مطبوعات به مصدق، به حد خشونت رسید. نه تنها او را به داشتن گرایش‌های کمونیستی و چشم داشتن به سلطنت که به داشتن تبار یهودی و حتی همدلی مخفیانه با انگلیسی‌ها، متهم می‌کردند. هرچند مصدق اطلاع نداشت اما اکثر این مطالب، یا با الهام از سیا یا توسط تبلیغاتچی‌های سیا در واشنگتن نوشته می‌شد. ریچارد کاتم، یکی از این افراد، برآورد کرد که هشتاد درصد روزنامه‌ها در تهران، تحت نفوذ سیا بودند. کاتم بعدها به یاد آورد: «هر مقاله‌ای که باید می‌نوشتم تا چیزی مثل احساس قدرت را القا کند، تقریبا بلافاصله، روز بعد در مطبوعات ایران ظاهر می‌شد.» آن مقالات، برای معرفی مصدق به‌عنوان همدست کمونیست‌ها و یک متعصب، طراحی شده بودند.

منبع: کتاب «همه مردان شاه»، استیون کینزر- صفحه‌های ۲۳-۲۴