مواجهه با غرب برای ایرانیان بسیار سنگین تمام شد. جامعه‌ای تماما سنتی و کشاورزی با جامعه‌ای مدرن مواجه می‌شد که شیوه‌های تولید متفاوتی داشت. در این دوران با ورود روزافزون کالاهای خارجی قشر جدیدی از بازرگانان پدید آمد که نقش واسطه یا دلال در تجارت خارجی داشتند. این گروه بیش از آنکه به‌دنبال تولید داخلی باشند، در پی تجارت خارجی بودند. ورود این کالاها برای اقتصاد ایران دو نتیجه مهم را در پی داشت:

نخست آنکه تولیدات داخلی که بیشتر تولید کارگاهی و پیشه‌وری و خانگی در شهر و روستا و عشیره بود، نتوانست در برابر تولیدات خارجی ایستادگی کند و پیامدهای آن به مرور آشکار شد. دوم عادت مصرف کالاهای مصرفی یکنواخت خارجی و تبدیل شدن ایران به جامعه مصرفی. درحالی‌که تلاش اندکی برای پیشبرد امر تولید در داخل کشور صورت می‌گرفت؛ یعنی در این زمان عملا توان و زیرساختی نیز به این منظور وجود نداشت.

به علاوه ایران در سراسر این مواجهه روندی دوگانه را در پیش گرفت که طی آن از یک‌سو ایرانیان با تحولات نوین جهانی که موجب پیشرفت اروپا شده بود، آشنا می‌شدند و از سوی دیگر با نوعی وابستگی اقتصادی و سیاسی دست به گریبان بودند. بسیاری از نظریه‌پردازی‌هایی که در دوران بعد صورت می‌گرفت، تلاشی بود برای چگونگی مواجهه با این دوگانه، غرب مطلوبی که به مثابه شری لازم در زندگی ما سرک می‌کشید و از تعامل با آن ناگزیر بودیم.

منبع: عباس قاسمی پویا، مدارس جدید در دوره قاجاریه، مرکز نشر دانشگاهی، 1377