تغییر نقش ثروت

در حدود سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰، «رنسانس» گسترش یافته بود. در اوایل قرن شانزدهم زمانی که هسته شمالی ایتالیایی آن نفوذ اقتصادی خود را از دست داد و سرعت توسعه در علوم انسانی ضعیف شد، «پایان یافت». اگرچه ایتالیا اهمیت خود را از دست داد، اما الگوهایی که در ایتالیا آغاز شده بود در حدود دیگر ادامه یافت. بنابراین رنسانس هرگز واقعا به پایان نرسید؛ زیرا اختراعات و پیشرفت‌های آن پیش‌تر در بسیاری از مناطق اروپا گسترش یافته بود. برخی از بحران‌های قرون وسطی تقریبا همزمان با رنسانس رخ داده است. این واقعیت که بیشتر اروپا در دوران اوج رنسانس در ایتالیا به‌طور ثابت «قرون وسطایی» باقی مانده است، توضیح می‌دهد که چرا تاریخ‌ها بسیار نزدیک به هم هستند. روش زندگی، پیشرفت‌های تکنولوژیک و ساختارهای سیاسی قرون وسطی با شکوفایی رنسانس به‌طور ناگهانی تغییر نکرد؛ تا حدی به این دلیل که مدت زیادی طول کشید تا نوآوری‌های رنسانس در خارج از ایتالیا گسترش یابد. به همین ترتیب، زندگی بیشتر مردم در ایتالیای سال۱۵۰۰، به‌ویژه در خارج از شهرهای بزرگ، تقریبا بدون تغییر نسبت به قرن‌ها قبل بود.

 ریشه‌های  رنسانس

به بیان ساده، ثروت شمال ایتالیا به‌عنوان ریشه رنسانس کار می‌کرد. ایتالیا درگیر جنگ‌های متوالی و عمده مانند جنگ صدساله در فرانسه نبود. شیوع طاعون شدید ضربه مهلکی برای ایتالیا بود؛ اما نه بیشتر از اکثر کشورهای اروپایی. اسارت بابلی و انشقاق بزرگ غربی در واقع یک «مزیت» پیش‌بینی‌نشده برای ایتالیا بود: قدرت محدود پاپ‌ها کار شهرهای ایتالیا را بدون دخالت آنها بسیار ساده می‌کرد و زمانی‌که این امر منافع خانواده‌های ثروتمند ایتالیایی را تامین می‌کرد، آنها اغلب در انتخاب پاپ‌ها مستقیما دخالت می‌کردند. به همین ترتیب، سایر قدرت‌های اروپایی یا نمی‌توانستند یا تمایلی به ایجاد مشکل در ایتالیا نداشتند: امپراتوری روم گسیخته و تکه‌تکه بود، انگلستان و فرانسه در حال جنگ بودند و اسپانیا تا اواخر رنسانس متحد نشده بود. به عبارتی، چون بحران‌های قرون وسطی در جای دیگری متمرکز بودند، این وضعیت در واقع یک حالت انتفاعی برای ایتالیا ساخته بود.

ایتالیا در این محیط اجتماعی و سیاسی تقریبا پایدار، نسبت به سایر نقاط اروپا برتری متمایزی داشت: وجود شهرنشینی پرمایه و ثروت‌مدار‌. شهرهای ایتالیا به‌دلیل موقعیت استراتژیک این کشور در تقاطع شرق و غرب، به همراه موفقیت اقتصادی و پالایش زندگی شهری، بزرگ‌تر و پرتعدادتر از شهرهای دیگر کشورها و مناطق اروپا بودند. طبق استانداردهای قرون وسطایی، هر یک از ۲۳ دولت‌شهر در شمال ایتالیا که تا سال۱۳۰۰ جمعیتی بیشتر از ۲۰هزار نفر داشتند، کلان‎شهر قابل توجهی را تشکیل می‌دادند.

۱۰درصد از کل ایتالیایی‌ها در شهرهای شمالی ایتالیا زندگی می‌کردند. جمعیت شهری در ایتالیا بسیار بیشتر از هر جای دیگری در اروپا بود؛ اگرچه ۹۰درصد از جمعیت یا روستایی بودند یا در شهرهای کوچک زندگی می‌کردند. در قرن پانزدهم، تعداد زیادی از این شهرها، از جمله فلورانس و میلان که به‌عنوان مراکز بانکداری، تجارت و صنایع دستی عمل می‌کردند، بیش از ۱۰۰هزار نفر جمعیت داشتند. شهرهای ایتالیا دارای انجمن‌های پیشه‌وری (اصناف) و کارگاه‌های صنعت‌گری بودند که محصولات تزیینی تولید می‌کردند که در سرتاسر اروپا بسیار مورد توجه بود.

 اقتصاد رنسانس

ایتالیا در تجارت بسیار پرسود بین اروپا و خاورمیانه موقعیتی غالب داشت که هم نتیجه وضعیت جغرافیایی آن و هم نقشی بود که ایتالیایی‌ها در جابه‌جایی افراد و کالاها در طول جنگ‌های صلیبی ایفا کردند. رویه‌های تجاری کلیدی، اول بار در ایتالیا ظاهر شدند. بازرگانان ایتالیایی تعدادی از روش‌ها و شیوه‌های تجاری را از جهان عرب کشف کردند که به آنها کمک کرد تا موقعیت پیشرو خود را در کل اقتصاد اروپا حفظ کنند. بازرگانان ایتالیایی «کامندا» را ایجاد کردند، روشی برای تقسیم ریسک سرمایه‌گذاری‌های تجاری بین چندین شریک و نیز شکل اولیه بیمه برای سرمایه‌گذاری‌های تجاری پرهزینه و پرخطر. به‌عنوان مثال، حسابداران ایتالیایی، شیوه حسابداری دو ورودی (حساب‌های پرداختی و حساب‌های دریافتی) را اتخاذ کردند. بانک‌های ایتالیایی نمایندگانی در سرتاسر اروپا داشتند که اعتبار و اسکناس‌های قابل‌اعتمادی را ارائه می‌کردند و به بازرگانان امکان می‌داد تا در سراسر مدیترانه سفر کنند و بدون نیاز به حمل فیزیکی صندوق‌هایی پر از سکه برای پرداخت کالاهای جدید، به تجارت خود ادامه دهند.

استفاده از اعداد عربی به جای اعداد رومی که کار با آنها بسیار ساده‌تر است، نوآوری قابل توجه دیگری بود که ایتالیایی‌ها ابتدا به اروپا معرفی کردند. (به‌عنوان مثال، تصور کنید که می‌خواهید ضرب یا تقسیم پیچیده‌ای را با استفاده از اعداد رومی مانند «CLXVIII ضرب در XXXVIII» انجام دهید، به معنی «۱۶۸ ضرب در ۳۸» در اعداد عربی...ارائه خطاها در محاسبه با استفاده از اعداد عربی بسیار ساده‌تر بود). به‌طور کلی، بازرگانان ایتالیایی پیشگام تلاش‌ها برای منطقی‌سازی و استاندارد‌سازی کسب‌وکار برای افزایش پیش‌بینی‌پذیری، اعتماد و نظم، با تکیه بر تجربه شرکای تجاری خود در جهان عرب و تُرک بودند.

سرمایه‌داران ایتالیایی نیز برای دریافت سود وام‌ها، اولین مسیحیانی بودند که از ممنوعیت کلیسا درباره «ربا» به شیوه‌ای مستمر و منظم سرپیچی کردند. آنها از تقسیم کلیسا در دوران اسارت بابل و انشعابات بزرگ غربی سود بردند. ربا همچنان مایه شرمساری بود؛ اما بانکداران از جمله خانواده مدیچی که در قرن پانزدهم کنترل کامل فلورانس را به دست گرفتند- چنان ثروتمند شدند که ننگ اجتماعی و مذهبی به تنهایی قادر به توقف رشد آن نبود. در نتیجه، مسیحیان شروع به تسلط بر وظیفه اجتماعی یهودیان -وام‌دادن پول- کردند که آنها (مسیحیان) با بی‌میلی آن را تحمل کرده بودند که این وضعیت در نهایت سبب افزایش یهودی‌ستیزی در اروپا شد.

خاورمیانه که در قرن چهاردهم شامل ویرانه‌های امپراتوری بیزانس در قسطنطنیه و امپراتوری تُرک عثمانی -قدرت رو به رشد در شرق- می‌شد، منبع عمده شکوفایی اقتصاد شمال ایتالیا بود که مبتنی بر روابط تجاری (نه فقط فعالیت‌های بازرگانی) بین ایتالیا و این منطقه بود. ایتالیایی‌ها (به‌ویژه پادشاهی تجاری پهناور ونیز) کالاهای ارزشمندی را با تُرک‌ها از قبیل پشم، صنایع دستی و شمش اروپایی و همچنین ادویه‌جات، ابریشم، چینی و قهوه مبادله می‌کردند. خاورمیانه دیگر واسطه‌ای بود که ایتالیایی‌ها برای اتصال آسیا و اروپا از آن استفاده کردند.

دولت‌شهرهای ایتالیا به‌عنوان قطب صنعتی عمل می‌کردند. کارخانه‌های نساجی ایتالیا پشم خام انگلستان و اسپانیا را به پارچه تبدیل کردند و محصولات گران‌قیمت آنها در سراسر اروپا تقاضای زیادی داشت. به عبارت دیگر، اسلحه‌های گرم و کالاهای تزیینی ایتالیایی نسبت به مناطق دیگر اروپا برتری داشتند. در دوره رنسانس، مزارع ایتالیا پررونق بودند و به شکل مداوم مازاد قابل توجهی داشتند که شهرهای در حال گسترش را تامین می‌کرد.

ظهور فرهنگ مصرف آشکار، یکی از نتایج حاصل از موفقیت بازرگانی ایتالیا بود. هم اشراف و غیر اشراف ثروتمند برای نمایش پول، فرهنگ و تحصیلات خود هزینه‌های گزافی می‌کردند. حامیان ثروتمند متفکران و هنرمندان مشهور دوره رنسانس به آنها اجازه دادند تا بر کار خود تمرکز کنند و به هنرمندان و دانشگاهیان اجازه دادند تا بهترین آثار خود را تولید کنند. حامیان، به نوبه خود، از هنرمندان «خود» انتظار داشتند که به‌عنوان عامل بازنمایی مثبت دستاوردهای فرهنگی آنها عمل کنند. شکوفایی هنر و آموزش در دوره رنسانس، پیامد ویژه به‌کارگیری ثروت بود: هنر، معماری و دانش به مواضعی برای آشکارسازی موقعیت اجتماعی و سیاسی از طریق ثروت‌های تجاری و بانکی تبدیل شد.

 بافت سیاسی رنسانس

با وجود اینکه امپراتوری روم غربی تا سال۴۷۶ پس از میلاد فروپاشیده بود، شهرهای بزرگ ایتالیا در وضعیت بهتری نسبت به شهرهای رومی در سایر نقاط امپراتوری باقی ماندند. در شهرها، طبقه خودمختار و قدرتمندی از پیشه‌وران و بازرگانان وجود داشت که در برابر اربابان، به‌ویژه اربابانی که در شهرها سکونت نداشتند، سرکشی می‌کردند. در نتیجه، تا سال۱۲۰۰، اکثر شهرهای ایتالیا استقلال سیاسی خود را از حاکمان محلی به‌دست آورده بودند، کنترل مناطق داخلی مربوط به خود را به دست گرفته بودند و به‌عنوان اربابان بر شهرها و روستاهای «خراج‌گذار» که در منطقه وسیعی پخش شده بودند، عمل می‌کردند.

پوپولی گروسی، یعنی «مردمان چاق»، صرفا به افراد ثروتمند، اشراف و غیراشراف اطلاق می‌شد که به جای پادشاهان و رعایا دارای قدرت بودند. آنها حدود ۵درصد از جمعیت ثروتمندترین شهرها را تشکیل می‌دادند. ازآنجاکه جامعه پوپولی گروسی به روابط شخصی متکی بود، چاپلوسی و مانورهای سیاسی امری عادی محسوب می‌شد. نام‌های نجیب اهمیت کمتری داشتند. بنابراین تصویر خانوادگی اهمیت بیشتری داشت. نخبگان اجتماعی برای شرف بیش از هر چیز دیگر ارزش قائل بودند. نمایشنامه معروف شکسپیر -رومئو و ژولیت- در ایتالیای دوره رنسانس می‌گذرد و خانواده‌های اشرافی رقیب را به نمایش می‌گذارد که درگیر جنگی خونین بر سر شرافت هستند. هر حرکتی که به‌عنوان توهین درک شود، مستلزم تلافی خواهد بود. بنابراین خونریزی‌های بسیاری میان خانواده‌های قدرتمند رخ می‌داد. چیزی تحت عنوان نیروی پلیس وجود نداشت؛ فقط نگهبانان افراد ثروتمند و متنفذ و گهگاه یک نگهبان شهری به شورای شهر گزارش می‌داد. هم نیروهای مجری قانون و هم سربازان خصوصی معمولا برای انتقام گیری‌های شخصی به‌کار گرفته می‌شدند.

این واقعیت که پوپولی گروسی برای موفقیت منافع تجاری خود به یک محیط سیاسی باثبات در مقیاس بزرگ نیاز داشت، با وجود تمایلشان به دشمنی، عنصر دیگری از هویت آنها بود. به همین دلیل، آنها اغلب از شروع یک درگیری بزرگ در ایتالیا خودداری می‌کردند. هویت پوپولی گروسی به‌عنوان مردم خواهان صلح با تاکید آنها بر آموزش و فرهنگ گره خورده بود که به ایجاد هنر و دانش رنسانس کمک کرد. برخلاف دیگر هویت‌های اصیل در اروپا که هنوز به‌شدت بر مدار جنگ پیش می‌رفتند، پوپلی گروسی در ایتالیا بنا به ذوق خود می‌خواست تسلطش را بر هر دو هنر جنگ و اندیشه نشان دهد. تناقض اصلی شکوفایی رنسانس چنین بود: حتی در شمال ایتالیا، اکثریت مردم فقط به‌طور غیرمستقیم از پیامدهای رنسانس منتفع می‌شدند. مالیات سنگینی که مردم فقیر شهرها باید برای غذاهای ضروری می‌پرداختند، زندگی در یکی از ثروتمندترین مناطق اروپای آن زمان را برای فقرا سخت‌تر کرد. فقرا و بی‌خانمان‌هایی که تلاش می‌کردند به شکل کارگری زندگی کنند یا از کلیسا درخواست کمک می‌کردند، بخش عمده‌ای از جمعیت شهرها را تشکیل می‌دادند. همچنین، بیماری‌های مسری خطری برای شهرها بود و بر دشواری زندگی فقرا می‌افزود.

 کلان دولت‌شهرهای رنسانس

دولت‌شهرهای شمالی ایتالیا رقبای تهاجمی در قرن چهاردهم و نیمه اول قرن پانزدهم بودند. اکثر شهرهای خودمختار سابق توسط قدرتمندترین آنها مستحیل و جذب شدند. با این حال، قدرتمندترین شهرها با امضای صلح لودی در سال۱۴۵۴ موافقت کردند تا از نظم سیاسی موجود دفاع کنند؛ زیرا ترک‌های عثمانی به خطر مستقیم در شرق تبدیل شدند و قدرت سلطنتی فرانسه در غرب افزایش یافته بود. بنابرین ایتالیا برای ۴۰سال آینده از درگیری‌های مهم گریخت که اتفاقا زمانی بود که رنسانس در اوج خود بود. میلان، ونیز و فلورانس، دولت‌شهرهای اصلی این دوره بودند. زمانی که خانواده ویسکونتی از سال ۱۲۷۷ تا ۱۴۴۷ بر میلان حکومت کردند، این شهر نمونه اولیه دولت‌شهر تحت اقتدار یک حکمران مستبد بود. تجارت کلانی توسط تجار میلان صورت می‌گرفت. با این حال، ونیز قطب میلان را تحت‌الشعاع قرار داد.

 نتیجه‌گیری

ماندگارترین (یا دست‌کم نمادین‌ترین) تاثیرات خلاقانه رنسانس از جهت زیبایی‌شناختی بود. برای فهم اینکه چرا رنسانس منجر به چنین فوران قابل‌توجهی از آفرینش هنری شد، درک ماهیت حمایت مالی بسیار مهم است. حمایت زمانی معنا می‌یابد که فردی از مردم پوپولی گروسی برای یک اثر هنری پیشاپیش به یک هنرمند هزینه‌ای پرداخت می‌کند. نمایشگاه عمومی آن اثر هنری برگزار می‌شود. مشخصا درباره معماری؛ کلیساها، یتیم‌خانه‌ها و سازه‌های مدنی خیره‌کننده‌ای در دوران رنسانس در ایتالیا گسترش یافتند. افتخار حمایت از بهترین هنرمندان و همراهی با آثار آنها، قدرت و نفوذ سیاسی را به سوی فرد یا خانواده‌ای که آن آثار را خریداری کرده بود منتقل می‌کرد. با وجود اینکه منازعات چشمگیری میان خانواده‌های ثروتمند رنسانس رخ داد، رقابت سیاسی آنها به جای درگیری‌های واقعی در خیابان اغلب شکل نبردی نمادین را به خود ‌گرفت از این جهت که چه کسی خواهد توانست بهترین آثار هنری را سفارش دهد و سپس آن را به زادگاهش «ببخشد».

شاید دیدنی‌ترین تصویر از حمایت واقعی، برپاساختن ضیافتی در سطح شهر به نام شورای فلورانس بود که توسط کوزیمو دی مدیچی در سال۱۴۳۹ سازمان‌دهی شد زمانی که او رئیس خانواده مدیچی و امپراتوری عظیم مالی آن بود. این اجتماع شامل سخنرانی‌های عمومی درباره فلسفه یونان، نمایشگاه‌های هنری و مجمع کلیسایی قابل توجهی بود که اعضای کلیسای لاتین غربی و کلیسای ارتدکس شرقی را برای التیام زخم های شکاف جدایی‌ساز مسیحیت گرد هم آورد. مقامات کاتولیک نیز از این مناسبت برای ایجاد نسخه رسمی و به تعبیری «نهایی» کتاب مقدس استفاده کردند. (موضوع این بود که کدام کتاب‌ها باید در عهد عتیق گنجانده شوند). تامین مالی این رویداد تماما از محل ثروت شخصی کوزیمو پرداخت شد. او حتی هزینه‌های سفر مقاماتی را که از دوردست‌هایی مانند هند و اتیوپی آمده بودند نیز پوشش داد.

با توجه به اینکه کوزیمو توسط معاصرانش به‌عنوان «پادشاهی در همه‌چیز به جز نام» یاد می‌شود، شورا، مدیچی‌ها را به عنوان سلسله فلورانس برای نسل های بعدی تثبیت کرد. از آنجا که ثروتمندان و قدرتمندان شمال ایتالیا برای تامین مالی بهترین هنر و خلاقانه‌ترین دانش با یکدیگر رقابت می‌کردند، هنر و دانش از ثروت آن منطقه بسیار سود می‌برد. در نبود آن نوع رقابت فرهنگی و سیاسی، بعید بود که بسیاری از بزرگ‌ترین آثار هنری دوره رنسانس هرگز تولید شوند و به‌وجود آیند.

منبع: https: / / human.libretexts.org/ The_Renaissance_Political_and_Social_Setting