طوفان در شهر ما

داستان این را فیلم را می‌توان چنین خلاصه کرد: دیوانه‌ای زخمی (آرمان) از تیمارستان می‌‌‌گریزد و در خانه‌ای غیرمسکونی پناه می‌گیرد. در این خانه «سیمین» که به تازگی شوهرش را از دست داده به همراه فرزندش زندگی می‌‌‌کند. سیمین با جوانی به نام «سعید» آشنا می‌شود و با وجود او امیدواری تازه‌ای به ادامه زندگیش پیدا می‌‌‌کند. در همین حال خواهر سعید که با جوان خوشگذرانی دوست است، در یک حالت بی‌‌‌خبری کارش به آن خانه کشیده می‌شود و پیش از آنکه برادر دختر و پلیس بتوانند دخالت کنند، دیوانه فراری به یاری دختر می‌‌‌شتابد و جوان را از پای درمی‌‌‌آورد و خود گرفتار می‌شود.

 تولید و نمایش

فیلم «طوفان در شهر ما» اولین محصول استودیو آژیرفیلم بود که ژوزف واعظیان و شاهرخ رفیع از تهیه‌‌‌کنندگان آن بودند.

ساموئل خاچیکیان فیلمنامه‌‌‌نویس و کارگردان و واهاک وارطانیان نیز فیلمبردار آن بودند.

 تحریم کالای روسی

به دنبال فرمان مجتهدین مبنی بر تحریم کالای روسی، مردم قند تزاری را از قندان‌ها بیرون ریخته، چراغ روسی را دور انداخته، و دور شمع نشسته و با کشمش، چایی می‌‌‌خورند.

«مورگان شوستر» در کتاب «اختناق ایران» راجع به فعالیت‌‌‌های ضدروسی مردم ایران نوشته است: «از طرف علما و پیشوایان روحانی، حکم به تحریم و بایکوت امتعه روس و انگلیس شد، ایرانیان سواری تراموای تهران را که به سبک قدیم بود، به گمان آن که متعلق به روس‌‌‌هاست نیز ترک کردند. وزیر مختار بلژیک از این مقدمه برافروخته شده و اعتراضات بسیار، به وزارت خارجه ایران کرد، به جهت اینکه اداره تراموای، متعلق به یکی از ابنای وطن مشارالیه بود. تمام آن روز تراموا‌‌‌های مزبور، خالی و بدون مسافر می‌شدند. جوانان و شاگردان مدارس و زنان، دسته‌‌‌دسته فضای خیابان‌‌‌ها را پر کرده بودند. دریچه‌‌‌ها و شیشه‌‌‌های مغازه‌‌‌هایی که در آن، امتعه روسی نمایش داده و فروخته می‌‌‌شد، شکستند. سعی و مواظبت  می‌کردند که کسی چای نخورد، اگرچه چای هندوستان هم باشد. زیرا که اغلب چای‌‌‌های تهران از روسیه می‌‌‌آمد.» صدور فتوای جهاد بر ضد روس‌‌‌ها از طرف آخوند خراسانی، پدر معنوی انقلاب مشروطه، باعث تحریم مصرف کالا‌‌‌های روسی در مشهد شد.  

 واکنش علمای مشهد

علمای مشهد در مخالفت با اقدامات روس‌‌‌ها اعلامیه‌‌‌ای در تحریم کالا‌‌‌های روسی صادر کردند که در این زمینه آمده است: «چون اجحافات و تجاوزات دولت روس که، چون شعله آتش بر خرمن اسلام افتاده از حد گذشته است. از امروز به ترک امتعه روس میان بسته و با تمام نفرت خودمان اجناس این دولت جائر (ستمکار) را به نظر بی‌‌‌قابلیتی دیده و کلیه مال‌التجاره از قند و چای روس و سایر اقمشه و اشیاء را بر خود حرام داشته و هرکس از ایرانیان که جنس روسی استعمال کند او را از کسوت روحانیت عاری شناخته و با او آمد ورفت را موقوف خواهیم کرد.» موضوع تحریم کالا‌‌‌های روسی در مشهد تا آن‌‌‌جا پیش رفت که یکی از روحانیون ساکن مشهد عمامه‌‌‌اش را که از پارچه کتان روسی بود، به صورت نمادین پاره کرد و در آتش بخاری انداخت. گروهی از اعضای انجمن ایالتی مشهد نیز از او پیروی کرده و به عنوان عزاداری و به سبک ایرانی، پیراهن‌‌‌های خود را دریده و مصرف پارچه و کتان، چای و قند روسی را تحریم کردند. این موضوع دور از دید آنتونی وین مولف کتاب «ایران در بازی بزرگ» نبوده است. وی در صفحاتی از کتاب درباره این موضوع نوشته است: «در مشهد روس‌‌‌ها به شدت منفور شده بودند. قزاق‌‌‌ها با آب‌تنی با بدن برهنه همراه با اسب‌‌‌هایشان، به حساسیت‌‌‌های ایرانیان توهین می‌‌‌کردند. آقازاده، متولی جدید آستان قدس (پسر آقا محمد کاظم خراسانی، یکی از روحانیون بزرگ ایرانی مقیم نجف)، تحریم کالا‌‌‌های روسی را اعلام و حتی تا جایی پیش رفت که از مصرف قند روسی با چای خود در انظار عمومی خودداری کرد.» از اواسط ماه محرم در مجالس روضه خوانی شهر مشهد به جای قند و چای، از قهوه و عسل استفاده می‌‌‌کردند.

مردم مشهد در ابتدای کار تحریم، همکاری زیادی به عمل آوردند، اما به دلیل اینکه «غلامحسین خان» صاحب اختیار حاکم جدید مشهد بر اوضاع مسلط نشده بود، وضعیت عمومی این ایالت و به‌خصوص مشهد تعریفی نداشت. دوره تحریم کالا‌‌‌های روسی در مشهد طولانی نبود. چند روز بعد از اعلام تحریم، یک تاجر هندی، عهده دار تحویل چهل بار قند روسی شد و مردم هم واکنشی نشان ندادند. با این که عده‌‌‌ای از ملیون نامه‌‌‌هایی تهدیدآمیز به بازرگانانی که با روسیه معامله می‌‌‌کردند، نوشتند، اما تاثیری نداشت. آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی نیز از نجف، در تلگرافی به مجلس شورای ملی اعلام کردند: «عجالتا مجاهده اقتصادیه ترک امتعه روسیه بالکلیه که اولین قدم دینداری و وطن خواهی است بعون‌الله تعالی و حسن تایید باید سریعا اقدام شود.»

2 copy