توفان پیشرفت به روایت بنیامین

چشمانش خیره، دهانش باز و بال‌هایش گشوده است. این همان تصویری است که ما از فرشته‌ تاریخ در ذهن داریم. چهره‌اش رو به‌سویِ گذشته دارد. آنجا که ما زنجیره‌ای از رخداد‌ها را رؤیت می‌کنیم، او فقط به فاجعه‌ای واحد می‌نگرد که بی‌وقفه مخروبه بر مخروبه تلنبار می‌کند و آن را پیش پای او می‌افکند. فرشته سرِ آن دارد که بماند، مردگان را بیدار کند و آنچه را که خُرد و خراب شده است، مرمت و یکپارچه کند؛ اما توفانی از جانب بهشت در حال وزیدن است و با چنان خشمی بر بال‌های وی می‌کوبد که فرشته را دیگر یارای بستن آنها نیست. این توفان او را با نیرویی مقاومت‌ناپذیر به درون آینده‌ای می‌راند که پشت به آن دارد؛ درحالی که تلنبار مزبله‌ها پیش‌روی او سر به فلک می‌کشد. این توفانی است که ما آن را پیشرفت می‌نامیم.

تزهایی درباره فلسفه تاریخ، والتر بنیامین، تز نهم

ترجمه: مراد فرهادپور