عدالت‌محوری، شرط اول قانون‌مداری

گروه تاریخ و اقتصاد: بخش سوم از مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی در روز سه‌شنبه، اول اردیبهشت ۱۲۸۷ شمسی را می‌خوانید: رئیس: جناب رئیس‌الوزرا هم می‌خواهند توضیحاتى بدهند درخصوص سوالاتى که آقاى تقى‌زاده داشته‌اند. آقا سید حسن تقى‌زاده: اول اجازه داده شود که در مقابل سوالات سرکار اسدالله میرزا یک نکته عرض نمایم. مکرر این مطلب را در کیمسیون‌ها به جناب وزیر امور خارجه عرض کرده‌ام و حالا هم در مجلس علنى عرض می‌کنم از اظهارات وزیر امور خارجه چنین فهمیده شده است وقتی که از طرف ایران تخطى بشود، سفیر دولت روس به وزیر امور خارجه اظهار نموده داخل مذاکره می‌شوند و وقتى هم که از طرف دولت روس تجاوز می‌شود باز وزیر امور خارجه به سفارت روس اظهار داشته داخل مذاکرات می‌شوید و حال آنکه همانطور که دولت روس به توسط سفیر خود که مقیم این پایتخت است داخل مذاکرات می‌شود، همین قسم هم وزیر امور خارجه ایران اتفاقی که رخ می‌دهد باید به توسط مسافرت ایران مقیم پطرزبورغ گفت وگو نموده با دربار امپراطورى داخل مذاکرات شود و بیش از این فعلا نمی‌توانم توضیح بدهم این ترتیب به شئونات دولتى ما برمی‌خورد.

وزیر امور خارجه: فعلا مشغول تحقیقات می‌باشیم که بعد از تحقیق البته به همین ترتیب داخل در مذاکرات خواهیم شد.

آقا سیدحسن تقى‌زاده: یکى از سوالات بنده از جناب وزیر داخله این بود که چون این قرن را قرن چهاردهم هجرى و قرن عدالت و قرن نابود شدن ظلم می‌دانیم، در چنین قرنی اعظم‌الدوله نایب‌الحکومه کرمانشاه در روز روشن کارى کرده که در هیچ زمان توحشى چنین عملى از هیچ وحشى بروز نکرده است. در یکى از روزنامه‌هاى روس شرحى از تعدیات و ظلم‌هاى او را نوشته و ترجمه هم شده است.

مجلس ملى که نماینده ملت است در این باب حقش این بود که داد و فریاد نماید بنده از چندى قبل این مطلب را حاضر کرده بودم که از جناب وزیر داخله توضیح بخواهم اعظم‌الدوله یک نفر حسن نام پسرکماج فروشى را در روز روشن آورده او را کشته در صورتی که مادرش از عقب او آمده و چون پسر خود را کشته دید روى نعش او افتاده و از خون او آشامیده دیوانه شده در کوچه‌ها افتاده تفصیل این واقعه در روزنامه حقوق درج شده. یقینا به نظر جناب رئیس‌الوزراء رسیده است او اشخاص دیگرى را هم که کشته است عکس آنها را هم حاضر دارم آن روزنامه و این عکس‌ها را خدمت شما می‌دهم ملاحظه فرموده معلوم شود که چه ظلم‌ها کرده است. در این صورت خوب است که این حاکم را بخواهند که کفایت او زیاده از حد است بعد از تحقیق چنین شخص ظالمى را به مجازات برسانند تا معلوم شود که دوره توحش نیست و عصر تمدن و عدالت است.

رئیس‌الوزراء: آن روز اولى هم که راپورت داده‌اند که آقا رحیم رادهن توپ گذاشته حال نمی‌دانم رئیس تلگرافخانه آنجا هم عمدا یا سهوا راپورت نداده از خارج که شنیدم تلگراف کردم که هیچکس این کار را نکرده است که تو کرده و البته باید مجازات شوى و همین‌طور به رئیس تلگرافخانه هم تلگراف کردم که چرا این مساله را راپورت نداده و هنوز جواب آن نیامده و به حاکم جدید هم سپرده‌ام که او را تحت‌الحفظ روانه طهران نماید که در دیوانخانه عدلیه استنطاق شده و به مجازات برسد و حالا هم اقدام خواهد شد.

آقا سید حسن تقى‌زاده: ان‌شاء‌الله همین‌طور که می‌فرمایید اقدامات وافیه خواهید فرمود؛ عرض دیگر بنده هم در باب کردستان است که سردار افخم کار با عمال سابقش نداریم که چه بوده و به طوری که در روزنامه محاکمات در استنطاق مقتدر نظام نوشته شده معلوم می‌شود که محرک بوده در روز جشن ملى مجلس جشن را به هم زده و ۱۲ نفر را کشته روزنامه هم حاضر است. اولا اگر این نسبت‌ها صحیح نیست چرا باید در روزنامه محاکمات که نیم رسمى است درج شود و این استنطاق تعقیب نشود اگر هم معلوم بشود لااقل متهم است و این طور اشخاص متهم را چرا باید ماموریت داد و علتى ندارد غیر از اینکه شب عید بوده و تمام حکام متزلزل بودند وانگهى ثقه‌الملک که همه کس از او رضایت داشت و آدم خوبى بود چرا باید معزول شود.

رئیس‌الوزراء: سه تلگراف استعفاى ایشان آمده است که صورت یکى از آنها را گفته‌ام بیاورند ببینند و خود ثقه‌الملک آدم کافى خوبى است، لیکن حالا حکومت کردستان باید نظامى باشد که بتواند اردویى که در آنجا تشکیل می‌شود منظم بدارد وانگهى این شخص را هم می‌توان مثل زیاد ابن ابیه که حضرت امیر بنا به مصلحتى حکومت دادند تصور نمایید.

آقا سید حسن تقى زاده: بنده با کمال اطمینان عرض می کنم که زیاد ابن ابیه ذخیره دولت را به تقلب نمی‌فروخت.

رئیس: سوال دیگر هم دارید.

آقا سید حسن تقى‌زاده: این سوال بنده دیگر تفصیل ندارد و تفصیل آن از یکسال قبل مذاکره شده درباب امیراسعد و برادر سپهدار که تمام اهل تنکابن اتصالا جلوگیرى از وکلا می‌نمایند و از تعدیات آنها شاکى هستند.

رئیس‌الوزراء: در باب پسر و برادر سپهدار اگر ثبت تلگرافخانه را ملاحظه فرمایید خواهید دید که من به چه سختى پسر او را احضار کرده و او هم حرکت کرده. حالا گویا در الموت است شاید وارد قزوین هم شده باشد، اما در باب برادر سپهدار اختلافى ظاهر شد حتى بعضى از تنکابنی‌ها گفتند که اعمال امیراسعد باشد از این است همین قدر حاکم صحیحى فرستاده شود کفایت است معهذا من او را هم اکیدا خواستم و حاکمى هم مثل بدیع‌الملک که آدم درست کارى است معین کردم.

آقا میرزا فضلعلى آقا: در باب اعظم‌الدوله که فرمودند شئونات او و پدرش سلب شده در ضمن این مذاکرات اسمى از پدرش برده نشده و نباید به تقصیر پسر شئونات پدر هم سلب شود.

رئیس‌الوزراء: بلى چون او حاکم و مسوول کارها بوده وانگهى این مطلب هم هنوز به فعلیت نرسیده و مسلم است که به واسطه تقصیر دیگرى کسی را مجازات نخواهند داد.