آوار کودتای 28مرداد

نوشیروان کیهانی‌زاده: اگر تاریخ طولانی میهن را مرور کنیم، می‌بینیم که درایران، زمان وقوع بیشتر رویدادهای شوم، ماه میلادی آگوست (دهم مرداد تا نهم شهریور) بوده که سیاه‌ترین آنها تصرف ایران به دست اسکندر در آگوست ۳۳۰ پیش از میلاد، امضای قرارداد تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ میان انگلستان و روسیه در ۳۱ آگوست ۱۹۰۷، امضای قرارداد وثوق‌الدوله با انگلستان معروف به قولنامه فروش ایران در ۹ آگوست ۱۹۱۹، ورود نیروهای نظامی انگلستان و شوروی به ایران در ۲۵ آگوست ۱۹۴۱ و سپس اشغال نظامی آن به مدت چهار سال و بالاخره براندازی حکومت منتخب مردم در ۱۹ آگوست ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲، روزی چون امروز)بوده‌است. براندازی ۲۸ امرداد درعین‌حال ضربه بزرگی به دموکراسی در تاریخ دو هزار و ششصد ساله آن به شمار آورده شده است. انگلستان و آمریکا طراحان اصلی نقشه براندازی به‌شمار آورده شده اند. خیابان‌های تهران از بامداد ۲۷ مرداد تقریبا خلوت شده بود و این فرصت مناسبی به «کِرمیت روزولت» مامور انجام طرح براندازی داده بود که با کمک عوامل انگلستان و وابستگان داخلی و کسانی که با تغییر حکومت درهای مقام، قدرت، پول و فرصت‌های دیگر را به روی خود باز می‌کردند دست به اقدام بزند و این عوامل ازطریق پخش قسمتی از پول نقدی که دریافت کرده بودند میان اوباش تهران و گروهی از چاقوکشان و باج‌خورهای محله بدنام (شهرنو)، آنان را به خیابان‌ها بیاورند. عده‌ای از افسران نیروهای مسلح ـ شاغل و بازنشسته ـ هم که بسیاری‌شان از پیش در ساختمان سفارت آمریکا پناهنده شده بودند به آنان پیوستند و بر ضد حکومت دکتر مصدق به تظاهرات پرداختند و دست به تخریب زدند و ساختمان چند روزنامه هوادار نخست وزیر را آتش زدند.

در این میان عده‌ای از این افراد و نیز گروهی از نظامیان به خانه دکتر مصدق در خیابان کاخ جنوبی (فلسطین) که درعین‌حال دفتر کار او نیز بود، حمله بردند که از این خانه دسته‌ای نظامی به ریاست سرهنگ ممتاز (فرمانده تیپ کوهستانی) دفاع می کرد. در این محل، زد و خورد میان طرفین ساعت‌ها طول کشید که همراه با تلفات بود و این امر فرصت خوبی برای دکتر مصدق و ساکنان خانه او و حاضران در آنجا فراهم آورد تا ازطریق دیوار به منازل اطراف بروند.

سرانجام خانه تصرف و غارت شد و با انتقال سرلشکر فضل‌الله زاهدی ـ که او را در یک تانک پنهان کرده بودندـ به باغ بیسیم (رادیو تهران واقع در چهار راه سیدخندان و محل کنونی وزارت پست و تلگراف که آن زمان در خارج از شهر بود) و نطق او از رادیو و پخش نامه نخست وزیر شدنش، کودتا پیروز شد و.... دکتر مصدق قبلا زاهدی را بازنشسته کرده بود.

«کِرمیت روزولت، رئیس دفتر «سیا» در خاورمیانه که قبلا با چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان ملاقات و در این زمینه مذاکره کرده بود چند سال پیش در کتابی در توجیه عمل خود، نوشت که اگر این اقدام صورت نمی‌گرفت ایران تا کمونیست شدن فاصله‌ای نداشت و همه تدابیر آمریکا برای محاصره و در قفس انداختن شوروی و کمونیسم نقش بر آب می شد.

کرمیت نوه تئودور روزولت رئیس‌جمهوری اسبق آمریکا بود که هشتم ژوئن سال ۲۰۰۰ در ۸۴ سالگی درگذشت. وی کارشناس امور خاورمیانه بود و در دفتر مطالعات استراتژیک آمریکا کار می‌کرد که پس از تصویب قانون ایجاد «سیا» بیشتر وظایف و کارکنان آن ازجمله کرمیت (کیم) به آن انتقال یافته بودند. کرمیت پس از ملاقات با چرچیل که از بدو ملی شدن نفت ایران دولت آمریکا را برای مشارکت در براندازی حکومت دکتر مصدق زیر فشار قرار داده بود سوم آگوست (۱۶ روز پیش از ۲۸ مرداد) وارد ایران شده بود و چندبار با شاه ملاقات کرده بود. از آنجا که انگلستان از ترسو و دودل بودن شاه آگاهی قبلی داشت و این موضوع را با مقامات آمریکایی در میان گذارده بود شاپور ریپرتر، ژنرال شوارتسکف (دوست شاه) و اشرف خواهر او در همین ماه به تهران فرستاده شده بودند تا وی را از هرگونه تردید خارج سازند و نخست وزیر شدن ژنرال زاهدی که در دوران جنگ جهانی دوم نزد انگلیسی‌ها در فلسطین بود از سوی همین گروه به شاه پیشنهاد شده بود.

نوشته‌اند که پس از بازگشت شاه به قدرت، در ملاقاتی با کرمیت روزولت به وی گفته بود که تاج و تخت خود را مدیون او و ارتش می‌داند. روزولت در سال ۱۹۵۸ از عضویت «سیا» کناره‌گیری کرد و وارد امور و معاملات نفت شد! و بارها به خاور میانه سفر کرد.

با وجود اینکه گفته شده اسناد «سیا» در این زمینه مفقود شده است! درباره این رویداد که مسیر تاریخ ایران و سرنوشت ایرانیان را تغییر داد کتاب های متعدد به زبان‌های مختلف نوشته شده و در دسترس است. این نوشته‌ها به نقش پول و تطمیع در براندازی‌ها اشاره می‌کنند که این عامل در براندازی دولت دکتر مصدق نیز موثر بود و بسیاری از آنان که در اجرای توطئه براندازی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برضد دکتر مصدق اقدام کرده بودند قبلا پول گرفته بودند.

از این نوشته‌ها چنین برمی‌آید که نگرانی انگلستان از ادامه حکومت دکتر مصدق از این لحاظ بود که نه تنها دست غرب از منابع نفت کوتاه می‌شد، بلکه جنبش‌های ناسیونالیستی در کشورهایی که بعدا جهان سوم خوانده شدند گسترش می‌داد و به آقایی اروپاییان که پس از سفر کلمبوس به قاره آمریکا و سفر دریایی آلبوکرک به هند آغاز شده بود پایان می‌داد و جمهوری شدن مصر نمونه آن بود که بانیانش اعتراف کرده بودند که از جنبش دکتر مصدق الهام گرفته بودند. برای دولت آمریکا، در آن زمان محاصره شوروی و جلوگیری از گسترش کمونیسم در اولویت قرار داشت و مقامات انگلیسی و در صدر آنان چرچیل می‌کوشیدند که دائما دولت آمریکا را از کمونیست شدن ایران بترسانند و سرانجام موفق شدند. با وجود این، بسیاری از آمریکاییان از اینکه دولتشان کمک به براندازی یک دولت دموکراتیک و منتخب مردم کرد خرسند نبوده‌اند و نمی‌خواهند آن را به یاد آورند. آلبرایت، وزیر امور خارجه دهه ۱۹۹۰ آمریکا (دولت بیل کلینتون) از رویداد براندازی دولت مصدق ابراز تاسف و از دخالت آمریکا دراین خصوص عذرخواهی کرد.