گروه تاریخ و اقتصاد: بخش دوم (پایانی) مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی را در روز سه‌شنبه، ۲۶ خرداد ۱۲۸۷ شمسی می‌خوانید: در جایی که از دولت چند هزار ساله ایران نمانده بود مگر اسمى بلامسمى و قواى آن با تسلط خارجه و جهل و بى‌قیدى داخله به اسفل مراتب سقوط رسیده سلاسل امنیت و استقلال آن منتهى بود به مویى موسوم به اراده ملوکانه که آن هم در مقابل تند باد اغراض اجانب سفیل و سرگردان رو به مخاطرات عظیمه سیر مراتب مضره می‌نمود، چون مشیت خداوندى منشور اضمحلال آن را امضا نفرموده بود نداى غیبى اسلامیت و ایرانیت افراد اهالى را از خواب غفلت بیدار و به‌راهى هدایت فرمود که هادى عقل و تجربه در طى مراحل تاریخ اختیار نموده لهذا یکباره خاص و عام مملکت با وجود اختلاف مدارک پى به مخاطرات و مهالک برده به یک حرکت غیورانه از فضاحت و بى‌حسى خود را دور ساخته تنبیه به این دو اصل اصیل استقلال ملیت و استحکام قومیت شدند که قواى مملکت ناشى از ملت است و سلطنت ودیعه‌ای است که به موهبت الهى از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده است. لاجرم خواستار تغییر مسلک سلطنت شدند و اعلیحضرت شاهنشاه مبرور انار الله برهانه به امضاى فرمان مشروطیت و اعطاى سعادت حریت منتى بزرگ بر ملت نهاده نام خود را به‌رحمت ابدى زینت تاریخ ایران ساختند ولى تکمیل این عطیت و تتمیم این موهبت را روزگار براى تقدیس و تکریم نام نامى اعلیحضرت همایونى ذخیره کرده بود. این است که مساعدت بخت بلند و طالع ارجمند همایونى در اواخر ولایت عهد و اول جلوس میمنت مأنوس رضاى شاهانه را به تصدیق مشروطیت جالب شده در ۲۷ ذى حجه ۱۳۲۴ حسن نیت شاهانه را با آرزوى ملت که به صورت هیجان عمومى ظاهر گشته بود توفیق داده به اکمال نواقص قانون اساسى فرمان دادند. در صورتى که جهانیان منتظر بودند که از این تجاذب حقیقى که بین پادشاه و رعیت حاصل و با این سرمایه سعادت که به توفیقات خداوندى کامل گردید آثار ترقى و تمدن به سرعت و سهولتى که شایسته نجابت ملى و فطانت جبلى ایرانیان است، ظاهر و موجبات امن و آسایش عمومى فراهم گردد، روز به روز اغتشاش ولایات و ناامنى طرق و شوارع انقلابات سرحدات زیادتر و در خود پایتخت که تحت‌نظر مستقیم اعلیحضرت شاهنشاهى و هیات دولت و مجلس شوراى ملى است وقایعى بس ناگوار اتفاق افتاد که اگر در صور و علل آنها شور دقیق و غور عمیق به عمل آید، هر یک از آنها لکه مبرمى است که از انتساب آن به اذنى مقربین دربار هر چند قلم ایرانى را شرم آید تاریخ که در محور حقایق امور متحرک لایزال است بدبختانه در ثبت و ضبط آن شرم و ترحم نخواهد داشت تعداد آن قبایح و تذکار آن فضایح را چه حاجت که اجتماعات حضرت عبدالعظیم و واقعه میدان توپخانه و غیره و غیره هنوز در السنه و افواه مثل سال طاعون و وباء در عداد تواریخ بدبختى این مملکت مذکور و مرکوز اذهان است. ...