گروه تاریخ و اقتصاد: بخش چهارم از مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی را در روز چهارشنبه، ۱۶ آذر ۱۲۸۸ شمسی می‌خوانید. صدیق حضرت: همان‌طوری که وکیل‌الرعایا گفتند اینجا غرض از کنترات یک لفظ غلطی است همان‌طوری که وزیر جنگ اگر بخواهد ماهوتی را که لازم دارد باید از هر کس که مقرون به صرفه است بخرد، همان قسم وزیر مالیه اگر لازم بداند که در ایران نقره سکه شود می‌تواند با شرایطی که به صرفه دولت باشد نقره وارد کند. کنترات یعنی کنترات نقره برای خرید یا مال‌التجاره دیگری است و اینکه آقایان می‌گویند برات ترقی می‌کند و ضررش به پیرزن‌های دهات هم می‌خورد، در کمیسیون مالیه در این باب خیلی تحقیقات به عمل آمد و نرخ بروات را از چند تجارتخانه خواستیم چه در آن ایام که نقره وارد می‌شد و چه در ایامی که وارد نمی‌شد و بعد از آنکه دقت زیاد در اینجا شد معلوم شد که اساس برات در ایران اصلا دست دو بانک است. بانک شاهنشاهی و روس که این دو بانک هر روز بخواهند برات را ترقی می‌دهند، ولی یک چیزی اثر می‌کند در ترقی برات که معلوم شد میزان، صادرات و واردات ماست، یعنی ماخذ تجارت است و هر قدر به خارج زیاد برود و به قیمت خوب به فروش برسد. چون می‌بینیم که بایستی پول خارجه به ایران وارد شود فورا می‌بینیم برات ترقی می‌کند و عوض اینکه پنج هزار و ده شاهی بدهند پنج هزار می‌دهند و ما اگر در این موقع همان شکلی که وزیر مالیه کرده بخواهیم اجازه ندهیم که نقره بیاورند تجار ما مجبور می‌شوند یا مال‌التجاره بیاورند یا طلا و امروزه چون ماخذ پول طلا نیست باز طلا حکم مال‌التجاره را دارد. بنده وقتی که امروز می‌روم بازار لیره را پنج تومان و دو ریال می‌خرم و پنج تومان می‌فروشم این را پول نمی‌شود گفت در صورتی که پول نقره یعنی آوردن نقره، دو هزار امروز همیشه دو هزار است و رواج پیدا می‌کند. پس صرفه ما در این است که اگر مانعی نداشته باشد آوردن نقره در عوض طلا هم صرفه دولت است هم صرفه ملت و همان شکلی که گفتند در سنه ماضیه دوازده کرور نقره ضرب شد. بنده اطلاع دارم حالا در بازار اگر تاجری بخواهد دو هزار تومان یا سه هزار تومان پول سفید تهیه کند باید هر کیسه که دویست و پنجاه تومان است پنج هزار صرف بدهد (این از چه است) همه می‌دانید که این پول سفید ما یک اندازه حمل به ترکستان می‌شود و تا اندازه حمل به عراق عرب می‌شود و در خود ایران نمی‌ماند، و‌الا اگر ما حساب کنیم از اول تا به حال هر چه نقره آمده است در اینجا مانده باشد حالا بایستی مملکت ما پر از نقره باشد در صورتی که چنین نیست و فقط از این عبور از خاک ایران صدی پانزده الی صدی بیست فایده آن در ایران می‌ماند و اگر هم فرضا بگوییم این نقره از خارجه دو مرتبه برگشته است به ایران، معلوم می‌شود این در عوض یک متاعی به ایران برمی‌گردد. اینکه می‌گویند خوب است دولت این تجارت را بکند، در صورتی است که دولت این مایه را داشته باشد. امروز دولت ما اگر بخواهد قرض بکند برای این معامله از صدی دوازده الساعه بانک‌ها به او کمتر نخواهند داد. امروز برای اشخاصی که می‌خواهند این معامله را بکنند ملاحظه می‌کنیم فقط صدی دوازده به آنها نفع می‌رسد از این معامله که می‌کنند در صورتی که دولت به آن ارزانی که تجار وارد می‌کنند نمی‌تواند وارد کند، پس چه صرفه به حال دولت دارد که امروز برود صدی دوازده پول قرض بکند و نقره بخرد و بیاورد سکه کند و اینکه در قانون اساسی است که ضرب سکه راجع به مجلس است و باید قانونا معین شود. این راجع نیست به اینکه آیا امروز چهار کرور سکه نقره کنیم یا دو کرور، این راجع است به اینکه قطر سکه و کلیه خواصی که سکه دارد باید به موجب قانون معین شود فقط چیزی که امروز من می‌توانم بگویم که مجلس حق دارد رای بدهد در مقدار سکه ‏است که چهار کرور یا بیشتر سکه شود و ماخذ آن را بایستی از ملاحظه حوائج داخلی دانست که اگر چهار کرور سکه کنیم محتاج هستند یا خیر، اگر محتاج هستند البته مجلس باید رای بدهد.