سفرنامه‌های تمام عیار

راضیه محمدقاسمی‌ ظهور دولت صفوی در آغاز قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) در ایران نه تنها برای این کشور و دولت‌های همجوار بلکه برای اروپا نیز رویداد تاریخی مهمی بود. ایجاد حکومت مستقل و یکپارچه در نظام سیاسی و اقتصادی ایران تحولی عظیم ایجاد کرد. در این دوره اروپاییان به دلایل مختلف، مشتاق گسترش روابط سیاسی و تجاری با ایران بودند. دولت‌های اروپایی خواهان مقابله با عثمانی بودند و اتحاد با ایران آنها را در این امر یاری می‌کرد؛ از طرف دیگر برقراری روابط تجاری گسترده با ایران(به‌ویژه داد و ستد ابریشم) سود سرشاری را عاید کشور‌های اروپایی می‌کرد. همین عوامل موجب اعزام نمایندگان سیاسی به ایران شد. سیاحانی نیز با مقاصد سیاسی، تجاری و مذهبی عازم ایران شدند که سفرنامه‌هایی از خود به جا گذاشتند. از جمله موضوعاتی که در سفرنامه‌های سیاحان به چشم می‌خورد گزارش آنها از اوضاع اقتصادی ـ تجاری شهر‌های ایران در آن زمان است که در این مقاله به‌عنوان «مهم‌ترین کانون‌های تجاری ایران در عصر صفوی» براساس روش توصیفی و به شیوه مطالعات کتابخانه‌ای مورد مطالعه قرار گرفته است.

شیراز

شیراز اگرچه نسبت به اصفهان، تبریز و کاشان از موقعیت تجاری چندانی برخوردار نبود اما به دلیل قرار گرفتن در مرکز ایران و بر سر کاروان‌های تجاری در مسیر اصفهان به جنوب، رونق تجاری یافته بود. بنا بر گفته سیاحان، جلگه شیراز به سبب حاصلخیزی زمین، آب و هوای مساعد و نیز به دلیل کشت میوه‌های مختلفی چون انار، پرتقال، سیب و ... که به داخل و خارج صادر می‌شده، مشهور بوده است. توماس هربرت شهر شیراز را زیباترین شهر آسیا و دومین شهر باشکوه ایران می‌داند (به نقل از همایون،۱۳۴۸: ۶۶). هربرت نیز پس از توصیف باغ‌های شیراز و درخت‌های گوناگون چنین ادامه می‌دهد: «و از درختان میوه تاک، انار، نارنج، پرتقال، گلابی و هلو در این دیار یافت می‌شود... و لطف موقعیت طبیعی سرشار از برکت و رونق بازار سوداگری، دیده را فریفته می‌گرداند» (به نقل از خوب‌نظر،۱۳۸۰: ۸۵۹-۸۵۷). شیراز به سبب موقعیت جغرافیایی خود و ارتباط با خلیج‌فارس در دوره صفویه از لحاظ صنعت و تجارت صاحب جایگاهی ویژه بوده است. در آن شهر صنعتگران و بازرگانانی که افزون بر صدور فرآورده‌های محلی، واسطه نقل و انتقال کالا به داخل و خارج کشور بوده، زندگی می‌کرده‌اند. جوزافا باربارو راجع به بازرگانی شیراز این‌گونه می‌نویسد: «شیراز مردمی بی‌شمار دارد و از بازرگانان پر است، زیرا تمام کسانی که از نواحی شمال یعنی هرات و سمرقند می‌آیند و راه ایران را در پیش می‌گیرند از شیراز می‌گذرند. واردات این شهر جواهرات، پارچه‌های ابریشمی بزرگ و کوچک و ادویه می‌باشد (سفرنامه ونیزیان، ۱۳۴۹: ۸۴-۸۳).

در بازار‌های شیراز تولیدات داخلی و خارجی فراوان بود و از زمان سلطنت شاه عباس اول به دلیل رونق بازرگانی در سراسر کشور و صدور ابریشم خام از طریق بنادر خلیج‌فارس و استقرار نمایندگی از جانب مدیران کمپانی‌های هلندی، انگلیسی و فرانسوی در شیراز اهمیت بیشتری یافت. فیگوئروا می‌نویسد: «درشیراز همه گونه ارزاق در حد وفور است به‌طوری که مقدار زیادی از اجناس در بازار دست‌نخورده باقی می‌ماند» (فیگوئروا، ۱۳۶۳: ۱۴۴-۱۴۳).

شاه عباس اول پس از آنکه سرزمین لار، هرمز و برخی از نواحی جنوبی ایران را به همت «امام قلی خان» گشود به این ایالت اعتبار خاص بخشید و آن سردار را بر سراسر آن منطقه به حکومت نشاند. تاورنیه درخصوص نقش امام قلی خان در رونق بازرگانی شیراز می‌نویسد: «قبل از اینکه امام‌قلی‌خان حاکم شیراز بشود، کاروان‌های تجاری که می‌خواست از شیراز به طرف شمال یا شرق مسافرت کند، بایستی از پای کوه بلند عبور کنند و راه دیگری وجود نداشت اما بعد از آنکه امام قلی، لار و هرمز را فتح نمود، تمام قلاع بین راه را خراب و هموار کرد تا تجار را از زحمت و خسارت فوق‌العاده رها کند و آنان ناچار به پرداخت عوارض راهداری نشوند. از آن زمان تجار و قافله‌ها در امنیت بودند» (تاورنیه، ۱۳۶۹: ۶۶۴). سیاحان به کارخانه‌های شیشه‌سازی شیراز اشاره کرده‌اند و می‌نویسند در شهر شیراز چند کارگاه شیشه‌سازی وجود داشته که ظروف شیشه‌ای ساخته شده را به هندوستان تا جزایر سوماترا صادر می‌کردند (تاورنیه،۱۳۶۹:۶۵۷ و شاردن، ۱۳۷۴،ج۲: ۸۹۲).

شهر «لار» یکی از مهم‌ترین شهر‌های تجاری شیراز بوده است. نحوه استقرار لار در شمال خلیج‌فارس و حوزه اقتدار آن به‌گونه‌ای بود که از طریق بندرگاه‌ها، به‌ویژه بندرگاه‌های شمالی خلیج‌فارس، در یک نظام مناسباتی با دیگر شهر‌ها و نواحی عمده اقتصادی فلات ایران قرار می‌گرفت. با ورود گسترده اروپاییان به ایران و اهمیت یافتن بیشتر جزیره هرمز، شهر لار نیز جایگاه ویژه‌ای یافت (ضیا توانا،۱۳۸۰: ۳۴). از همان ابتدای حکومت صفوی لار تجارت پررونقی داشته است. در میان ونیزیانی که به ایران سفر کردند فقط جوزفا باربارو تا هرمز پیش رفت. او لار را شهری بزرگ و مرکز مال‌التجاره توصیف کرده است (سفرنامه ونیزیان، همان: ۹۶-۹۵).

بنا به نوشته تاورنیه هلندی‌ها در آن زمان مجبور بودند در لار خانه داشته باشند زیرا «بارهای ابریشمی که از اصفهان می‌آورند، در لار باید پایین آورده و شتر‌ها را عوض کنند» (تاورنیه، همان: ۶۷۳). همین مساله در رونق تجارت این شهر موثر بوده است. تاورنیه همچنین می‌نویسد: «لار از مراکز تولید ابریشم است. در آنجا شتر زیاد پرورش می‌یابد که از فروش آن تجارت خوبی می‌کنند» (همان: ۶۷۵). فیگوئروا لار را پایگاه تجارت و قرارگاه همیشگی قافله‌هایی و کاروان‌ها می‌داند که از فارس و دیگر جاها به هرمز می‌آمدند. او همچنین بازار لار را با مجلل‌ترین بازار‌های اروپا برابر می‌داند و می‌نویسد: «در دکان‌های اطراف بازار همه نوع کالا‌های تجاری به فروش می‌رسد و بازرگانان وسایل زندگی روزانه خویش را با خود به دکان می‌آورند و روز را در آن به سر می‌برند» (فیگوئروا،۱۳۶۳: ۸۹-۸۸). بازار لار مرکزی تجاری برای هرگونه داد و ستد بوده است و به این شهر رونق و اعتبار بخشیده بود. یکی از محصولات اقتصادی و تاریخی لار سکه‌ای است معروف به «لاری» که از قرن ۸ تا ۱۰ ق در لار ضرب می‌شده و در نواحی جنوبی ایران، بنادر خلیج‌فارس و اقیانوس هند رواج داشته است. توماس هربرت که در سال ۱۶۲۷م/ ۱۰۳۷ ق از لار دیدن کرده است، می‌نویسد: «نزدیکی لار بازار محلی است که این سکه‌ها در آنجا ضرب می‌شود. لاری از مشهورترین سکه‌های منطقه و از نقره خالص است» (به نقل از وثوقی،۱۳۸۰: ۳۵).

خراسان

خراسان به رغم جایگاه مهمی که داشته است ـ قرار گرفتن بر مسیر راه ابریشم و کاروان‌های تجاری در ایران ـ به دلیل ناامنی و درگیری ازبکان موقعیت تجاری خود را تا حدی از دست داده بود. با این وجود جایگاه تجاری آن در ایران عصر صفوی را نمی‌توان کاملا نادیده گرفت. در آذربایجان و خراسان عصر صفوی تشکیلات منظمی برای رفت و آمد کاروان‌های بازرگانی وجود داشته است زیرا تعداد کاروانسرا‌ها در این مناطق بیشتر است و به‌طور معمول راه‌های بزرگی که این کاروانسرا‌ها در مسیر آنها واقع شده بودند از مرز‌ها شروع می‌شدند، مانند راه بوشهر به بغداد و بنادر دریای سیاه. این راه‌ها از آنجا به نقاطی مانند خراسان، سیستان و اصفهان که تولیداتی داشته‌اند، امتداد می‌یافته است(سیرو، ۱۹۴۹: ۲۶). از توصیفات سیاحان می‌توان به اهمیت خراسان پی برد. اولئاریوس می‌نویسد: «عوارض بعضی از کالا‌ها و از جمله ابریشم نسبتا زیاد بود. مثلا از هر عدل ابریشم که در داخل کشور مصرف می‌گردید معادل ۱۰ هزار تالر (۳۰ مارک) عوارض برای خزانه شاه می‌گرفتند البته برای خراسان این مقدار ابریشم از عوارض کمتری برخوردار بود» (اولئاریوس،۱۳۶۹،ج۲: ۷۴۴). بنا بر نوشته دلاواله در خراسان نوعی بره وجود داشته که تجارت پشم مرغوب آن رونق زیادی داشته است (دلاواله،۱۳۸۰،ج۱: ۵۸۱). علاوه بر این، فیروزه‌ای که از معادن نیشابور به دست می‌آمد تجارت می‌شد (تاورنیه،همان: ۳۶۸). اولئاریوس برای خرید فیروزه که برای فروش به قزوین آورده بودند، مبلغ یک عباسی پرداخت کرده بود (اولئاریوس،۱۳۶۳: ۱۵۵).

شهر‌های مشهد، هرات و قندهار در این دوره رونق فراوانی یافت. رونق مشهد را باید در عصر صفوی به دلیل تغییر راه‌های تجاری و پس از آن نقش سلاطین صفوی دانست. اولئاریوس مشهد را مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مرکز تجارت بعد از هرات ذکر می‌کند (اولئاریوس،۱۳۶۹،ج۲: ۵۹۸-۵۹۷). از قول تامپسون نماینده تجاری انگلیس (۱۷۴۱م) در کتاب «تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران» آمده است: «در مواقع صلح، همه روزه کاروان‌هایی از بخارا، بلخ، بدخشان، قندهار و هند به مشهد وارد می‌شدند. بیش از ۹۰ کاروانسرا در مشهد وجود داشت و بازار‌های آن بسیار غنی و دلباز بودند» (به نقل از گابریل،۱۳۴۸: ۱۷۸).

خراسان در اواخر دوره صفوی مرکز عمده تجارت ایران با آسیای مرکزی بوده و تجارت ریواس و فیروزه با بلخ و بخارا که گاهی سفرایی به دربار شاه گسیل می‌داشتند، انجام می‌گرفت. نقطه اساسی تجارت زمینی بین هند و ایران «قندهار» بود که بر تصاحب آن میان دو کشور مدت‌ها کشمکش بود. تاورنیه می‌نویسد: «این شهر هم از لحاظ استحکامات و هم اهمیت تجاری که پیوسته محل عبور و مرور تجار ایرانی و هندی است، همیشه مورد نظر طرفین بوده است» (تاورنیه،همان: ۶۹۷).دو نفر از تجار انگلیسی که در سال ۱۶۱۵م/ ۱۰۲۴ ق از قندهار گذشته‌اند، اظهار می‌کنند که: «شهر قندهار به دلیل رفت و آمد زیاد کاروان‌های تجاری وسیع‌تر شده است... تجارت اینجا محلی نیست، بلکه گاه اتفاق می‌افتد که بازرگانان هند، ایران و عثمانی در اینجا یکدیگر را ملاقات می‌کنند» (کمبریج،۱۳۸۷: ۲۶۵). فیگوئروا نیز می‌نویسد: «قندهار بر سر جاده‌ای است که بازرگانان از طریق آن از فارس و خراسان به سند می‌روند. تجار لاهور، آگرا و دیگر ایالات هند نیز برای رفتن به خراسان و آذربایجان از قندهار عبور می‌کنند» (فیگوئروا،۱۳۶۳: ۳۵۷). عبور کاروان‌های تجاری باعث رونق روزافزون این شهر شده بود. اهمیت این شهر به حدی بود که شاه‌عباس اول به سفیر لاهور گفته بود اگر این شهر را به او باز نگردانند، آن را با هر چه در آن ناحیه باشد به زور خواهد گرفت (همان: ۳۵۶). به دلیل عبور کاروان‌های تجاری حقوق گمرکی فراوانی از شهر قندهار عاید ایران می‌شد. یکی از سیاحان انگلیسی به نام ریچارد بل می‌نویسد: «شاه عباس دوم حقوق گمرکی زیادی از قندهار دریافت می‌کند چون از راه سند راه دیگری وجود ندارد که از راه زمینی هند را از قسمت شمالی متولیان و سایر نواحی به ایران متصل سازد» (به نقل از کمبریج، همان: ۲۶۵).

نتیجه

تا قبل از روی کار آمدن صفویان یکپارچگی و اتحاد در ایران از میان رفته بود. با تشکیل دولت صفوی و رسمی کردن مذهب تشیع توسط شاه اسماعیل بود که حکومتی متمرکز و مستقل در ایران برقرار شد. در نتیجه امنیت و تسهیلاتی که به وسیله شاهان صفوی به‌ویژه شاه عباس اول در کشور ایجاد شده بود، فعالیت‌های بازرگانان داخلی و خارجی بالا گرفت و به دنبال آن تجارت (به‌ویژه داد و ستد ابریشم) رونق بسیاری یافت. شهر‌های ایران همچون اصفهان، تبریز، اردبیل، گیلان و... به‌عنوان کانون‌های تجاری توسعه پیدا کردند. کاروان‌های تجاری مختلفی از این شهر‌ها عبور می‌کرد و داد و ستد انواع کالا‌های تجاری در آنجا صورت می‌گرفت. در این میان، اصفهان به‌عنوان پایتخت صفوی بالاترین جایگاه تجاری را در میان شهر‌های ایران به خود اختصاص داده بود؛ به‌ویژه که این شهر در مرکز ایران و در مسیر کاروان‌های تجاری که به سمت جنوب می‌رفت، قرار داشت. گزارش‌هایی که سیاحان اروپایی از اوضاع تجاری شهر‌های ایران عصر صفوی ارائه کرده‌اند، منبع مناسبی است که از طریق آن می‌توان به مهم‌ترین کانون‌های تجاری ایران و چگونگی فعالیت‌های بازرگانی در آن مناطق پی برد.

- بخشی از یک مقاله

منابع و ماخذ:

- اولئاریوس، آدام، (۱۳۶۳)، سفرنامه اولئاریوس، ترجمه احمد بهپور، تهران، نشر ابتکار.

- اولئاریوس، آدام، (۱۳۶۹)، سفرنامه اولئاریوس، ترجمه حسین کردبچه، جلد ۲، نشر کتاب برای همه.

- پارسادوست، منوچهر، (۱۳۸۱)، شاه طهماسب اول، تهران، شرکت انتشار، چاپ دوم.

- پیگولو سکایا و دیگران، (۱۳۵۴)، تاریخ ایران(از دوران باستان تا پایان سده هجدهم میلادی)، ترجمه کریم کشاورز

- تاورنیه، ژان باپتیست، (۱۳۶۹)، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، با تصحیح حمید شیرانی، تهران، کتابخانه سنایی و کتابفروشی تایید اصفهان، چاپ چهارم.

- ثواقب، جهانبخش، (۱۳۸۰)، مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه، به کوشش مرتضی دهقان‌نژاد، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان.

- خوب‌نظر، حسن، (۱۳۸۰)، تاریخ شیراز، به کوشش جعفر موید شیرازی، تهران، انتشارات سخن.

- دلاواله، پیترو، (۱۳۷۰)، سفرنامه، ترجمه شعاع‌الدین شفا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.

- دلاواله، پیترو،(۱۳۸۰)، سفرنامه، جلد۱، ترجمه احمد بهفروزی، تهران، نشر قطره.

- زنده‌دل، حسن و دستیاران، (۱۳۷۷)، استان اردبیل (مجموعه راهنمای جامع ایرانگردی)، تهران، نشر ایرانگردی.

- سانسون، (۱۳۴۶)، سفرنامه (وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان)، ترجمه تقی تفضلی، تهران، نشر ابن سینا.

- سفرنامه ونیزیان در ایران، (۱۳۴۹)، ترجمه منوچهر امیری، تهران، انتشارات خوارزمی.

- سیرو، ماکسیم، (۱۹۴۹)، کاروانسرا‌های ایران و ساختمان‌های کوچک میان راه‌ها، ترجمه عیسی بهنام، قاهره، انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی

- سیوری، راجر، (۱۳۷۴)، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز.

- شاردن، ژان، (۱۳۵۰)، سیاحتنامه شاردن، جلد۳، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیر کبیر.

- شاردن، ژان، (۱۳۷۴)، سفرنامه، جلد۲، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، انتشارات توس.

- ضیا توانا، محمدحسن، (۱۳۸۰)، بازار قیصریه لار، تهران،نشر نی.

- فیگوئروا، دن گارسیا دسیلوا، (۱۳۶۳)، سفرنامه، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی،تهران، نشر نی.

- کاتف، فدت آفاناس یویچ، (۱۳۵۶)، سفرنامه، ترجمه محمدصادق همایونفرد، تهران، انتشارات کتابخانه ملی ایران.

- کشیشان فرانسوی در دوران صفویه و افشار، (۱۳۷۰)، نامه‌های شگفت‌انگیز، ترجمه بهرام فره‌وشی، تهران، موسسه علمی اندیشه جوان.

- کمبریج (دوره صفویان)، (۱۳۸۷)، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر جامی، چاپ سوم.

- گابریل، آلفونس، (۱۳۴۸)، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه‌نوری، تصحیح هومان خواجه‌نوری، تهران، ابن سینا.

- وثوقی، محمدباقر، (۱۳۸۰)، لارستان، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی.

- همایون، غلامعلی، (۱۳۴۸)، اسناد مصور اروپاییان از ایران از اوایل قرون وسطی تا اواخر قرن هجدهم، تهران، دانشگاه تهران.