بازسازی صنعتی نمایی از یک کارخانه نساجی قدیمی

علی‌اکبر تشکری علی‌اصغر چاهیان مرتضی قلی‌خان هدایت دومین پسر مخبرالدوله در شعبان ۱۲۷۳ متولد شد (چرچیل، ۱۳۶۹:۱۱۴). در هفت سالگی در ردیف غلام بچگان سلطنتی درآمد و صرف و نحو عربی و مقدمات را فرا گرفت. در مسافرت ناصرالدین شاه به عتبات (۱۲۸۷ ق) همراه با برادر کوچک‌ترش مهدی قلی‌خان (مخبرالسلطنه آینده) جزو غلام بچگان موکب شاه بود (هدایت، ۵:۱۳۵۵؛ هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۹۹؛ محیط مافی، ۱۷۴:۱۳۶۳). در ۱۲۸۸ ق وارد دارالفنون شد و متکی بر موقعیت پدر و عمویش، جعفرقلی‌خان نیرالملک، (حسینی فسایی، ۲:۱۳۷۸/ ۱۱۲۰) عازم اروپا شد (هدایت، ۵:۱۳۵۵؛ هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۹۹؛ محیط مافی، ۱۷۴:۱۳۶۳؛ چرچیل، ۱۱۴:۱۳۶۹). در نخستین سفر اروپایی ناصرالدین شاه (۱۲۹۰ ق/ ۱۸۷۳ م) مخبرالدوله، که از ملازمان بود، مرتضی قلی خان را نیز برای تحصیل در لندن با خود برد. اما در برلن طی دیداری با ورنر سیمنس (Werner Siemens)، معلم مدرسه برلن و از دانشمندان برجسته آلمان در زمینه تلگراف، او را به یکی از نزدیکان سیمنس سپرد (هدایت، ۵:۱۳۵۵). مرتضی قلی‌خان پس از پنج سال اقامت در آلمان در ۱۲۹۵ ق به تهران بازگشت و این بار برادرش مهدی قلی خان را نیز برای تحصیل به برلن برد (هدایت، ۱۰:۱۳۵۵؛ محیط مافی، ۱۷۴:۱۳۶۳). سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا (۱۲۹۵ ق/ ۱۸۷۸ م) و اقامتی چند روزه نزد گیوم (gume) اول، فرصتی به صنیع‌الدوله داد تا در مقام منشی و مترجم شاه خود را جلوه‌گر سازد (هدایت، ۲۶:۱۳۵۵؛ هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۱۰۳؛ چرچیل ۱۱۴:۱۳۶۹).

به هر روی، مرتضی قلی خان پس از اتمام تحصیلات، علاوه بر کسب رتبه اول در رشته معدن و تجربه‌آموزی در کارخانجات صنعتی، با ذهنیتی متاثر از نظام سیاسی- اجتماعی اروپا (یغمایی، ۶۹:۱۳۷۵) و خاصه فضای سوسیال دموکراسی حاکم بر آلمان (آدمیت، ۳۶۸:۲۵۳۵) در ۱۲۹۷ ق به ایران بازگشت (هدایت، ۲۸:۱۳۵۵).

به واقع، آمیخته‌ای از روحیه ایران‌دوستی خاندان هدایت و آشنایی با زیرساخت‌های پیشرفت غرب در شکل‌دهی به حیات فکری صنیع‌الدوله تاثیری شگرف داشت، چنان‌که ناخرسندی‌اش در کلاس تاریخ از شکست خشایارشا در نبرد با یونانیان و حمله اسکندر به ایران (هدایت، ۷:۱۳۵۵-۸) همراه با مطالعه در تحولات سیاسی- اقتصادی اروپا نشان از چنین ادعایی است؛ همچنین مواردی نظیر استفاده از قاشق در غذا خوردن، در حالی که خانواده هدایت آن را خلاف شرع می‌دانستند و تقلید خانواده‌اش (بزرگ امید، ۱۹:۱۳۳۵-۲۰) از این بدعت را می‌توان معرف تاثیرپذیری از فرهنگ غرب در زندگی روزمره و تسامح اطرافیان در رعایت سنت‌های جاری دانست.

در بازگشت به ایران گرچه مرتضی قلی‌خان ابتدا به شغل تحویل‌داری در وزارت تلگراف منصوب شد (روزنامه دانش، ۶:۱۲۹۹)، پس از چندی متکی بر تحصیلاتش در رشته معدن به نیابت وزارت معدن ارتقا یافت (روزنامه دانش، ۴:۱۲۹۹). در این بین، علاقه‌مندی ناصرالدین شاه به کشف معادن نقره در اطراف تهران و نیز آموزش علم حساب به مظفرالدین میرزا در تبریز، زمینه‌های مناسبی برای درخشش او فراهم آورد؛ چنان‌که ازدواجش با زرین کلاه خانم (شعبان ۱۳۰۵)، دختر دوازده‌ساله ولیعهد، که بعدا لقب احترام‌السلطنه را از شاه دریافت کرد (اعتمادالسلطنه، ۲:۱۳۸۰/ ۲۳۴)، نه‌تنها در ارتقای خاندان هدایت موثر شد، که خاصه در پادشاهی مظفرالدین شاه مخبرالدوله را در حلقه مشاوران حکومت تا مرز صدارت پیش برد (بزرگ امید، ۸۲:۱۳۳۵).

به این ترتیب، جایگاه خانوادگی و پیوند خویشی با دولت‌مردان چنان بر وجاهت سیاسی و موقعیت مالی خاندان هدایت افزود که گستردگی املاک و مستغلات مرتضی قلی‌خان در مشهد مرغاب در نزدیکی شیراز، که محصول گندم آن به یزد و دیگر نواحی حمل می‌شد، (افشار، ۳۴:۱۳۸۰) و اطراف اصفهان، در منطقه‌ای به نام خمسه و قادرآباد، (سالور، ۱۳۷۴، ۲/ ۱۴۲۷؛ هدایت، ۲۸۶:۱۳۵۵) مزارع چایکاری سمنکده شمال و املاکی چند در اطراف تهران (چرچیل، ۱۱۴:۱۳۶۹) او را در زمره زمین‌داران و اعیان متنفذ جای داد.

تشکیل نخستین ناوگان دریایی در خلیج‌فارس

از دیرباز فقدان ناوگان دریایی مهم‌ترین چالش ایران در خلیج‌فارس بود. به‌رغم کوشش‌های نادرشاه در ساخت کشتی، تلاش برای سیادت دریایی همچنان تا عصر ناصرالدین شاه ادامه یافت. در این زمان مخالفت انگلیسی‌ها (کرزن، ۲:۱۳۵۰/ ۴۷۵-۴۷۷) شاه را بر آن داشت تا کشتی‌های مورد نیاز را از آلمان تامین کند؛ چنانکه سابقه آشنایی مرتضی قلی‌خان با کشور مذکور باعث شد تا به همراه برادرش محمدقلی خان برای سفارش ساخت کشتی عازم شود (۱۳۰۱ ق). کمی بعد نیز مخبرالدوله برای برقراری روابط سیاسی ماموریت یافت (اعتمادالسلطنه، ۲۲۶:۱۳۵۰؛ هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۱۲۵-۱۲۷؛ رائین، ۲:۲۵۳۵/ ۷۳۷)، به‌رغم ادعای اعتمادالسلطنه، که گویا به سبب روابط نامطلوب با خاندان هدایت این سفر را در جبران خسارت ناشی از اقدامات مرتضی قلی‌خان می‌داند، کشتی خریداری شده که پرسپولیس نامگذاری شد، به همراه کشتی کوچک‌تری که شوش نام گرفت در ربیع‌الاول ۱۳۰۲ ق/ ژانویه ۱۸۸۵ از بندر برمر (bremer) راهی خلیج‌فارس شد (هدایت، ۴۲:۱۳۵۵؛ هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۱۲۵-۱۲۷؛ اعتمادالسلطنه، ۴۱۲:۱۳۵۰؛ تقی‌زاده، ۳۳۰:۱۳۷۲) و مبنایی برای تشکیل نیروی دریایی در عصر قاجار فراهم آورد (کرزن، ۲:۱۳۵۰/ ۴۷۵).

البته هرچند اعتمادالسلطنه هزینه گزاف نگهداری پرسپولیس را عاملی برای به کار نگرفتن آن می‌داند (اعتمادالسلطنه، ۱۳۸۰، ۲/ ۷۱۵)، گزارش کرزن از استفاده حاکم بوشهری از این کشتی در مسافربری و برقراری امنیت (کرزن، ۲:۱۳۵۰/ ۴۷۶)، پرداخت هزینه‌های نگهداری کشتی (شیبانی، ۲۳۳:۱۳۶۶-۲۳۴؛ نظام‌السلطنه مافی، ۱۳۳:۱۳۶۱) و حتی تعمیر آن (۱۳۱۹ ق) در یکی از بندرهای بمبئی (حبل‌المتین کلکته، ۲۲ محرم ۱۰:۱۳۲۲) نشان از بی‌پایگی چنین ادعاهایی است. ضمن آنکه خرید این دو کشتی و استفاده از آنها در خلیج‌فارس و کارون (سدیدالسلطنه، ۴۶۹:۱۳۷۰-۴۷۳)، کشتی شوش در مسیر کارون رفت‌وآمد داشت (کرزن، ۲:۱۳۵۰/ ۴۷۷)، نه‌تنها احساس نیاز در کشتیرانی را تشدید کرد، که منجر به تاسیس وزارت بحری و اعزام عده‌ای به لندن برای کسب علوم مرتبط شد (اعتمادالسلطنه، ۱۳۸۰، ۲/ ۷۱۵؛ روزنامه دولت علیه ایران، ۱۲۸۶)، همچنین در زمان مظفرالدین شاه نیز مرتضی قلی خان برای خرید کشتی جنگی از انگلستان ماموریت یافت (۱۳۲۰ ق) که حاصل این سفر خرید ناوی با چند توپ موسوم به کشتی مظفری بود (صفایی، ۳۶۷:۱۳۴۴؛ یغمایی، ۴۶:۱۳۷۴-۵۱؛ رائین، ۷۵۹:۲۵۳۵).

مرتضی قلی‌خان در عرصه معادن و صنایع

به دنبال تحولات صنعتی اروپا و راهیابی تولیدات غرب به ایران عهد ناصری، کارآیی نداشتن صنایع داخلی بروز بیشتری یافت؛ چنانکه در روند تکاپوهایی برای بازسازی صنایع و بهره‌گیری از دانش غرب میرزا تقی خان امیرکبیر جایگاهی خاص داشت. در تعاقب چنین رویکردی پسران مخبرالدوله، خاصه مرتضی قلی‌خان، درصدد انتقال آموخته‌های خود برآمدند که این مهم را در عرصه معدن و صنعت می‌توان مشخص کرد.

معدن

کشف معادنی در اطراف تهران (اواخر قرن سیزدهم هجری) همراه با تمایل ناصرالدین شاه در دهه آخر سلطنتش به فلزات گرانبها سبب اقداماتی در شناسایی و استخراج معادن شد. چنین رویکردی که علاوه بر آزمندی شاهانه گویا معلول رکود اقتصادی و کسری عایدات دربار نیز بود، تلاش برای کشف طلا در مناطقی چون پس قلعه و دوشان تپه و شاه عبدالعظیم را در اولویت قرار داد. با انتشار اخباری در ۱۲۹۸ ق، دال بر احتمال وجود نقره در معدن پس قلعه و کشف طلا در منطقه دوشان تپه مخبرالدوله (اعتمادالسلطنه، ۷۲:۱۳۵۰ و ۷۴) همراه با جمعی دیگر مامور آزمایش و تایید صحت خبر شدند. ارتقای مخبرالدوله به ریاست اداره معادن (اعتمادالسلطنه، ۱۴۶:۱۳۵۰) و همزمانی آن با قصد بازگشت پسرش مرتضی قلی‌خان از آلمان باعث شد تا او بنا به درخواست پدر، همراه با مهندسی آلمانی به نام مسیو دیچ (dich) راهی ایران شود. از جمله اقدامات این دو، تحقیق در مورد سیاه کوه و پس قلعه بود (صنیع‌الدوله، ۶۴:۱۳۵۶-۶۶) که انگیزه‌ای برای احداث کارخانه «سرب‌آب‌کنی» شد. تخصص مرتضی قلی‌خان و موقعیت مخبرالدوله نزد شاه او را به لقب صنیع‌الدوله (۱۳۰۴ ق) (شیبانی، ۲۳۷:۱۳۶۶؛ اعتمادالسلطنه، ۷۵۱:۱۳۵۰) و ازدواجش با دختر ولیعهد ارتقا بخشید.

گرچه کارخانه مذکور که با ۲۰ هزار تومان کمک مخبرالدوله راه‌اندازی شد، در عمل به سبب مخالفت کشورهای بزرگ صنعتی و دسایس درباریان سرانجامی نیافت. (بزرگ امید، ۱۳۴۱ الف : ۴۵۸). در واکاوی علل چنین ناکامی‌هایی می‌توان به نوشتار مخبرالسلطنه استناد جست که بر آن است: معدن آباد کردن خرج دارد. خیال می‌کردند، به حضور مهندس زمین سینه خودش را می‌شکافت و معادن بیرون می‌ریزد. ناصرالدین‌شاه شمش طلا می‌خواهد و در طبیعت تدارک نشده است. (هدایت، ۱۳۵۵ : ۷۶).

احداث کارخانه نساجی

در تعاقب فراهم کردن بستری برای تحول صنعتی یکی از مهم‌ترین اقدامات صنیع‌الدوله را می‌توان در صنعت نساجی شاهد بود، صنایع بافندگی به‌رغم قدمت تاریخی در ایران، با وقوع انقلاب صنعتی در اروپا، دچار افتی چشمگیر شد. چرخه تولیدات از الگویی سنتی پیروی می‌کرد و هر چند در اوایل عهد ناصری، ۱۲۷۵ق، به ریاست محمودخان ناصر‌الملک چرخ بخار و دیگر وسایل موردنیاز از روسیه خریداری شد، پس از مدتی (۱۲۷۹ق) از کار بازماند، (عیسوی، ۴۸۲:۱۳۶۹-۴۷۹) به دنبال چنین اقداماتی، صنیع‌الدوله با حمایت مالی یکی از تجار تهران به نام حاج‌محمدتقی شاهرودی در صدد احداث کارخانه ریسمان‌ریسی (۱۳۱۲ق) برآمد. ادوات موردنیاز را از کارخانه وینترتور

(vintertor) سوئیس می‌خرید و در سال، سیصد خروار نخ به همراه تولیدات چلواری روانه بازار تهران می‌کرد (هدایت، ۷۴:۱۳۵۵؛ هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۱۲۹-۱۳۱؛ محیط مافی، ۱۷۴:۱۳۶۳؛ اشرف، ۸۴:۱۳۵۹-۸۳؛ قدسی، ۲:۱۳۷۹/ ۱۷۳-۱۷۴؛ سپهر، ۱:۱۳۸۶/ ۱۵۹).

در واقع اهمیت این اقدام را به لحاظ وضعیت نابهنجار صنایع بافندگی می‌توان محل توجه قرار داد. در شرایطی که عمده تجارت ایران در انحصار روس و انگلیس بود، رشد سریع بازرگانی خارجی توام با ضعف سیاسی و نداشتن برنامه‌ریزی اقتصادی استفاده از کالاهای فرنگی را رونقی خاص داده بود. گرچه تولیدات داخلی کفاف نیازها را می‌داد، با ورود پارچه‌های متنوع و ارزان انگلیسی، این تولیدات توان رقابت خود را از دست دادند (عیسوی، ۴۸۱:۱۳۶۹؛ جمالزاده، ۹۴:۱۳۷۶؛ معزی، ۲۲۸:۱۳۷۹). تنوع طرح و ارزانی پارچه‌های منچستر (manchester) به حدی بود که ابریشم و اطلسی و ماهوت در میان اعیان و پارچه‌های نخی و پنبه‌ای در دیگر طبقات اجتماعی اقبال عام یافت؛ به این ترتیب، فقدان تمایل عمومی و ناتوانی در جذب سرمایه داخلی کارخانه مذکور را نیز مانند دیگر تلاش‌ها در بازسازی صنایع، نظیر کارخانه قندسازی کهریزک و کبریت‌سازی علی‌خان امین‌الدوله (سالور، ۱:۱۳۷۴/ ۲۸۰؛ جمالزاده، ۷۷:۱۳۷۶؛ ناظم‌الاسلام، ۲:۱۳۷۶/ ۱۵۶-۱۵۲)، دو سال پس از افتتاح، به تعطیلی کشاند.

درباره عوامل دخیل در این موضوع با آنکه اکثر منابع به دخالت‌های خارجی استناد کرده‌اند (هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۱۳۱-۱۲۹)، اوضاع اقتصادی ایران را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. فقدان امنیت مالی و قانون مدون (گزارش‌های انجمن مخفی پیش از مشروطیت در تاریخ بیداری ایران) (ناظم‌الاسلام، ۲۵:۱۳۷۶-۲۵۶) و هماهنگ نبودن احکام شرع و عرف و آشفتگی وضع قضایی در اساس با روح سرمایه‌داری ناسازگار بود؛ چنانکه در ضمن آن، گسترش روابط تجاری و نفوذ سرمایه‌های بیگانگان عملا اقتصاد بدون پشتوانه و ناتوان در رقابت با کالاهای وارداتی را در معرض بیشترین خطرها قرار می‌داد. طبق عهدنامه ترکمانچای، روس‌ها علاوه‌بر آزادی تجارت، حق گمرک صدی پنج را نیز برای اتباع خود در اختیار داشتند (انتنر، ۱۱۰:۱۳۶۹)؛ امتیازی که در حد فاصل۱۲۹۰-۱۲۵۷ ق، تدریجا به الگویی در قرارنامه‌های بازرگانی ایران با دوازده دولت دیگر تبدیل شد، چنانکه پس از انقضای مدت ده ساله قراردادها نیز به سبب ضعف سیاسی ایران همچنان پایدار ماند (یکتایی، ۴۰۴:۱۳۴۰-۳۹۸). از این رو، اگرچه توسعه روابط تجاری با دیگر کشورها بر رونق بازرگانی و تعداد سرمایه‌داران ایرانی می‌افزود، به سبب نابرابری با نیروهای رقیب و نداشتن رشد طبیعی و درازمدت، روند تحولات عملا به سوی ناکامی در سرمایه‌گذاری صنعتی و وابستگی به کالاهای خارجی پیش رفت، چنانکه دو قدرت برتر روس و انگلیس نیز با در اختیار داشتن تجارت شمال و جنوب ایران (۸۹-۱۹۸۶:۷۶، gilbar)، ۸/ ۷ درصد از کل روابط تجاری را به خود اختصاص داده بودند.

در مجموع، افزون بر موارد اخیر ناتوانی حکومت در دریافت حق گمرکی از نرخ وارداتی هند (هدایت، ۶۴:۱۳۵۵) و بعد مسافت کارخانه از مراکز پنبه‌خیز (بزرگ امید، ۸۲:۱۳۳۵؛ بزرگ امید، ۱۳۴۱ الف: ۴۵۸) صنیع‌الدوله را مجبور کرد حتی پس از تعطیلی کارخانه، برای بازپرداخت بدهی‌های معوقه، بخشی از دارایی‌های خود را در مشهد و مرغاب فارس بفروشد (نظام‌السلطنه مافی، ۱:۱۳۶۱/ ۳۷۱).

با این همه او یک مرتبه دیگر نیز در سلطنت مظفر‌الدین‌شاه و طی صدارت امین‌السلطان درصدد احیای صنعت نساجی برآمد. امین‌السلطان در ۱۳۱۶ق با فرمانی امتیاز ریسمان‌ریسی، امور صنعتی و احداث کارخانه‌های مرتبط را به مدت ۵۰ سال بدو واگذار کرد. با واگذاری این امتیاز صنیع‌الدوله تا پنج سال از پرداخت عوارض و مالیات معاف بود و از سال ششم، بعد از وضع ۶درصد بابت سرمایه و ۱۰ درصد بابت حقوق کارکنان، ۱۵ درصد از عایدات را به دولت می‌پرداخت (سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره ۳۴۰۰۰۸۳۴۳).

بنابر چنین حکمی که نشان از روابط مطلوب خاندان‌ هدایت با امین‌السلطان و تحکیم موقعیت صنیع‌الدوله در پادشاهی مظفرالدین‌شاه داشت، او (در ۱۳۱۷ ق) با هوتم شیندلر (Houtum-Schindler) قرارداد همکاری بست (مرکز اسناد وزارت امور خارجه، ۱۳۱۷ق، ک۲۲، پ ۱۸:۸) و با استخدام مسیو کلیشر (clisher) فرانسوی که از پیش به خدمت دولت ایران درآمده بود، او را به منظور تهیه ابزارآلات ریسندگی روانه بلژیک و اتریش کرد (مرکز اسناد وزارت امور خارجه، ۱۳۱۷ق، ک ۲۲، پ ۸:۵ و ۱۴ و ۱۸ و ۳۳).

به هر حال، گرچه تا سالیان متمادی امتیاز مذکور در خانواده صنیع‌الدوله باقی ماند و حتی روس‌ها نیز (در ۱۳۲۱ ق) موفق به اخذ امتیاز نخ‌ریسی نشدند، قلت اطلاعات موجود درباره ادامه یافتن فعالیت صنیع‌الدوله پس از ۱۳۲۱ق، گویا با عزل امین‌السلطان و جانشینی عین‌الدوله مرتبط بوده است.

کارخانه آهنگری

مدتی پس از راه‌اندازی کارخانه ریسمان‌ریسی، صنیع‌الدوله درصدد احداث کارخانه آهنگری و آهن‌تراشی برآمد. با اینکه از زمان و مکان آن اطلاعات دقیقی در دست نیست، سفارش ساخت تعدادی پایه فلزی برای نصب فانوس‌های سلطنتی و شهرت آنها به چراغ‌ صنیع‌الدوله مبین حمایت و همراهی ناصرالدین‌شاه است. حمایتی که پایدار نماند (هدایت، ۷۴:۱۳۵۵؛ هدایت، ۱۳۶۳ الف: ۱۲۹-۱۳۱؛ اشرف، ۱۳۵۹ : ۸۳-۸۴) در نهایت کمبودهای مالی و بی‌میلی تجار برای شراکت منجر به تعطیلی کارخانه شد.

کارخانه ماهوت‌بافی

از جمله دیگر اقدامات صنیع‌الدوله تلاش برای احداث کارخانه ماهوت‌بافی بود. او به هنگام ریاست مجلس (۱۳۲۴ ق) امتیاز ساخت کارخانه مذکور را با حق مشارکت خارجی‌ها به دست آورد و برای جذب سرمایه با دیپلمات‌ آلمان در تهران وارد مذاکره شد. در این میان گرچه آلمانی‌ها چنین مشارکتی را از حیث تجاری و سیاسی، فرصتی برای ورود به عرصه اقتصادی ایران می‌دانستند، دخالت روس‌ها مانع از تحقق طرح شد (اشرف، ۱۳۵۹ : ۶۶؛ مرکز اسناد امور خارجه، ص ۱۸، پ ۱۷، ک ۲۳، ۱۳۲۴ق).

احداث راه‌آهن

صنیع‌الدوله در رساله‌ای موسوم به راه نجات، که در واقع طرحی نظری برای پیشرفت اقتصادی - صنعتی

ایران به شمار می‌رفت، ساخت راه‌های مبادلاتی را از جمله مسوولیت‌های دولت و عاملی در ازدیاد ثروت می‌داند؛ علاوه‌بر این، او در دفاع از ضرورت احداث راه‌آهن اوضاع اقتصادی کشورهای صاحب این فناوری را یادآور می‌شود که تجربه سایر ممالک ثابت کرده است به واسطه ساخته شدن راه‌آهن اسباب‌های حمل‌و‌نقلی، که پیش از این در آن خاک رایج بوده، از کار بازنمی‌مانند، بلکه حاجت به وجود آنها بیشتر می‌شود؛ زیرا که راه‌آهن از شاهراه می‌رود و قرایی که چند فرسخ از راه به کنار واقعند، امتعه خود را باید به سر راه بیاورند (صنیع‌الدوله، ۲۰:۱۳۶۳).

بخشی از یک مقاله برگرفته‌از جستارهای تاریخی،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شماره اول بهار و تابستان ۱۳۹۰