مردم تمایلی به کسب ثروت ندارند کاروانسرایی در کاشان، طرح از ژان‌شاردن،1677میلادی

شاردن پیش از هر چیز یک بازرگان، یک تجارت‌پیشه و یک فروشنده جواهرات و سنگ‌های قیمتی محسوب می‌شد، علت مسافرتش به مشرق‌زمین نیز همین بود، چون در ممالک شرق، مخصوصا در ایران شغل وی از قدر و منزلت زیادی برخوردار بود و در اولین مسافرتش به ایران از سوی شاه عباس دوم سفارش‌هایی دریافت کرد.






وی با لحنی مطمئن و دقیق توضیح می‌دهد:«تجارت در مشرق‌زمین پیشه بسیار محترمی است و در میان حرفه‌هایی که از ثبات بیشتری برخوردارند و سرنوشت‌شان در معرض تغییر کمتری است، ‌بهترین شغل می‌باشد و این موضوع تعجبی ندارد، زیرا در چنین کشوری کسب‌وکار بهتری متصور نیست. از طرفی اشراف حقوق چندانی ندارند و در نتیجه، اعتبار خانوادگی و موروثی ناچیز است و از طرف دیگر ماهیت دولت کاملا استبدادی و خودکامه است... در این بخش از دنیا، تجارت یک فعالیت کاملا پایدار و مستقل محسوب می‌شود. علت دیگر آن است که همه رجال عالی‌رتبه و حتی خود شاه هم تجارت می‌کنند. آنها مانند تاجران نمایندگانی دارند... برخی از آنان حتی کشتی‌های بازرگانی و انبارهای مخصوص کالا دارند. مثلا شاه ایران به تجارت ابریشم، پارچه‌های زربفت و دیگر کالاهای قیمتی، فرش و جواهرات با کشورهای همسایه می‌پردازد. در مشرق‌زمین نام تاجر اعتبار زیادی دارد و به مغازه‌داران یا فروشندگان جزء یا کسانی که با خارج از کشور تجارت نمی‌کنند، اطلاق نمی‌شود... تاجرانی در ایران هستند که در سرتاسر دنیا نماینده دارند. نمایندگان پس از بازگشت، به اربابان خود، مانند نوکران خدمت می‌کنند. در حضور آنها می‌ایستند و موقع غذا خوردن به ایشان خدمت می‌کنند. در حالی که آنها ماموریت‌هایی انجام می‌دهد که لااقل یکصد هزار اکو ارزش دارد. از تاجران و کالایشان حتی در زمان جنگ هم محافظت می‌گردد.»


«ایرانیان بسیار کاهلند، تمایلی به اکتشاف ندارند، جست‌وجویشان از آن حدی که همیشه بوده بیشتر نمی‌شود و به دنبال به دست آوردن ثروت بیشتری نیستند. اگر آنها مثل ما فعال، علاقه‌مند و ناگزیر به کوشش بودند، هیچ کوهی یافت نمی‌شد که حتی قله‌اش را چند بار حفر نکرده باشند.»


در ایران معادن آهن، مس و سرب فراوان و طلا و نقره بسیار کمیاب بود که این امر شگفتی شاردن را برانگیخت. معادن گوگرد و شوره نیز استخراج می‌شد. نبود چوب یکی از محدودیت‌های تصفیه فلزات بود. استخراج آهن بیشتر در مازندران، آذربایجان و افغانستان صورت می‌گرفت. آهن ایران به نرمی آهن انگلیس نمی‌رسید و با گوگرد آغشته بود، ولی مرغوبیتش آن را همچون الماس سخت و با این وجود مثل شیشه شکننده می‌ساخت و چون کارگران ایرانی نمی‌دانستند آن را چگونه نرم نمایند، ساختن فنر و اشیای ظریف از آن غیرممکن بود. برای بهتر شدن، آن را با نوع هندی ترکیب می کردند. استخراج مس عمدتا از حوالی ساری در مازندران صورت می‌گرفت و معمولا برای نرم شدن، آن را با نمونه‌های ژاپنی و سوئدی ترکیب می‌کردند. معادن سرب نیز در درجه اول اطراف کرمان و یزد واقع شده بود.


معادن به وفور در ایران یافت می‌شد. گوگرد و شوره از حوالی کوه دماوند استخراج می‌شد و سنگ سرمه که چندان خالص نبود از حوالی کرمان. سنگ سنباده از اطراف نی‌ریز به دست می‌آمد و جز در مواقعی که آن را کاملا آسیاب می‌کردند، سخت بود. زاج، جیوه و قلع در ایران یافت نمی‌شد و ناچار آنها رااز هند وارد می‌کردند. نمک در ایران فراوان بود و به صورت زمینی و معدنی به دست می‌آمد. نمک از مالیات معاف بود و مانند گوگرد و زاج سفید در معادن و دشت‌های وسیع وجود داشت. در مسیر بغداد، حوضچه‌هایی پر از زفت و قیر طبیعی، مانند شمال، وجود داشت که از آنها هم در صیقلی کردن و جلا دادن برای نقاشی استفاده می‌شد، هم در پزشکی، ضمن اینکه فقرا هم از حرارتش استفاده می‌کردند و برای گرفتن درزهای کشتی نیز کاربرد داشت.


معادن فیروزه غنی‌ترین معادن ایران محسوب می‌شد که در نزدیکی نیشابور در خراسان و فیروزکوه در رشته کوه الوند در کنار دریای خزر واقع شده بود. استخراج و توزیع فیروزه در انحصار شاه بود. مروارید نیز یکی دیگر از انحصارات سودآور شاه بود که از سواحل بحرین و خلیج فارس صید می‌شد و به رغم تلاش صیادان، مثل معدنچیان، برای گریز از نظارت شدید سلطنتی، این انحصار اعمال می‌گردید. بنا بر ادعای شاردن، سالانه یک میلیون مروارید تحت مراقبت دقیق ماموران سلطنتی، صید می‌گردید. در قرن شانزدهم پرتغالی‌ها صید مروارید را در چنگ خود داشتند. مرواریدهای ایرانی درخشان‌تر و زیبا‌تر از مرواریدهای همه جا بود و بهترین نمونه آنها در کنار چشمه‌های شیرین زیرزمینی به دست می‌آمد. صیادان این توان را داشتند که بیش از ربع ساعت زیر آب بمانند. یاقوت و زمرد از مصر، سیام(تایلند) و سیلان وارد می‌شد و برای تزئینات شخصی ارزش زیادی داشت.پس از بررسی سرزمین و آب و هوا و منابع معدنی ایران، حال باید گزارش‌های شاردن را از فعالیت‌های صنعتی و تجاری دنبال کنیم. هر چند شاردن اهمیت نقش تاجران را در جامعه تصدیق می‌کرد، در عین حال قائل به استثناهایی نیز بود. وی در این مورد تحت تاثیر مشاهدات و تجربیاتش از مردم مشرق زمین به طور اعم و ایرانیان به طور اخص قرار گرفت. شاردن می‌دانست که آگاهی از مهارت‌ها و شیوه‌های فردی از یکسو و نظام سازمان دهنده داد و ستدها از سوی دیگر اهمیت دارد.


استدلالی که وی برای عقاید خود در این موارد می‌آورد چنین بود: «نکته نخست آن است که شرقی‌ها ذاتا تنبل و سستند، کار نمی‌کنند و آرزویشان از حد ضروریات فراتر نمی‌رود. آن همه آثار هنری مثل نقاشی، مجسمه‌سازی، کنده کاری و بسیاری از هنرهای زیبای دیگر که تقلید ساده و واضح از طبیعت باعث جذابیت‌شان شده است، نزد آسیایی‌ها هیچ ارزشی ندارد. آنها معتقدند که چون این هنرها هیچ یک از نیازهای جسمانی را رفع نمی‌کند، شایسته توجه فراوانی هم نیست. خلاصه اینکه آنها هیچ علاقه‌ای به این آثار هنری ندارند و تنها امور جسمانی توجهشان را جلب می‌کند. به همین دلیل هنرهای آنها چندان توسعه پیدا نکرده است. با این وجود شرقی‌ها خوش‌فکر، تیزهوش، صبور و صریحند و چنانچه پاداشی در کار بود، به موفقیت‌های شگفت‌انگیزی دست می‌یافتند.»


به نظر شاردن عقیده ایرانیان در مورد حرفه‌شان نیز همین گونه بود. شخصیت صنعتگران ایرانی،‌سادگی شرایط کار و کمی ابزار کارشان، شاردن را تحت تاثیر قرار داد. وی برای نمونه رویگران را مثال می‌زند: «سادگی شرایط کار و عمل خود این صنعتگران مطمئنا در کشور ما باورنکردنی است. اکثر ایشان مغازه و میز کار ندارند و به هر جایی که برای کار خواسته شوند می‌روند. آنها در گوشه‌ای از اتاق، روی زمین خالی یا یک فرش زبر و خشن مستقر می‌شوند و در یک چشم بر هم زدن می‌توان برپایی کارگاهی را مشاهده نمود. رویگر می‌نشیند و در حالی که با پای خود ظرف را نگه داشته، با دست‌هایش روی آن کار می‌کند.


منبع: برگزیده و شرح سفرنامه شاردن رانلد دبلیو. فریر، ترجمه حسین هژبریان و حسن‌اسدی، نشر فرزان