پیروزی پرهزینه اقتصادهای نوظهور در جنگ ارزی

مترجم: مریم برقعی

منبع: اکونومیست

یک سال پیش وزیر دارایی برزیل، گویدو مانتگا، اعلام کرد که جهان وارد یک «جنگ ارزی» شده است. او ابراز نگرانی کرد که در یک اقتصاد جهانی راکد، بدون خرج کافی برای گذران امور، کشورها به پیش خواهند تاخت و با ضعیف کردن پول رایج‌شان تلاش می‌کنند قدری تقاضای اضافی برای خودشان به چنگ بیاورند. برای مثال دلار از آگوست ۲۰۱۰ تا آگوست ۲۰۱۱ در مقابل رئال برزیل تا ۱۱ درصد سقوط کرد که مایه آزردگی‌خاطر تولیدکنندگان برزیلی شد. برزیل نیز، مانند دیگر اقتصادهای نوظهور، با اخذ مالیات‌های سنگین و انواع دیگر محدودیت‌ها بر خریدهای خارجی اوراق بهادار محلی، درصدد مقابله با این وضعیت برآمد.

اما هجوم سرمایه خارجی که باعث نگرانی آقای مانتگا شده بود اکنون بدل به یک عقب‌نشینی آشفته شده است. از ابتدای آگوست این هجوم بی‌رویه، نرخ مبادله ارز را در تمام اقتصادهای نوظهور پایین کشیده است. بانک‌های مرکزی سرتاسر جهان نوظهور که بیشتر سال گذشته را نگران وضع ترقی ارز خود بودند، اکنون برای کاهش اثرات این سقوط، در بازارها مداخله کرده‌اند. در یک جنگ ارزی که هر طرف برای به دست آوردن ابتکار عمل علیه بقیه می‌جنگد، ظاهرا این نرخ‌های مبادله ارز سقوط‌کننده به عنوان پیروزی به حساب می‌آیند.

اما آنها جنگ‌هایی پیروسی هستند. این اصطلاح از یونانیان سرچشمه گرفته ـ پیروس یک ژنرال هلندی بود که پیروزی‌هایش در مقابل روم بهای گزافی برای طرف خودش به همراه داشت.

اما یونانیان علاوه بر این، به خرابکاری‌های جدیدی نیز دست زده‌اند. در همان حال که دولت در آتن در آستانه بحران قرار دارد، سرمایه‌گذاران رفته‌رفته در مورد ارزش سرمایه دیگر دولت‌های منطقه یورو، همچنین بانک‌هایی که به آنها وام می‌دهند، به شک افتاده‌اند. ناراحتی و نارضایتی روی هم جمع شده و باعث می‌شود سرمایه‌گذاران جهانی کمتر راغب به تحمل ریسک‌های وابسته به اقتصادهای نوظهور و ضعیف باشند.

حقیقت امر این است که برخی مایل به تحمل هیچ نوع ریسکی نیستند. آنها با فروختن دیگر دارایی‌ها، همچون طلا در حال جمع کردن پول نقد هستند. یک شاخص بازارهای سهام نوظهور که توسط کمپانی مورگان استنلی (MSCI) مهیا شده است، با وجود تجدید قوایی که در ۲۷ام سپتامبر تدارک دیده شد، از اول آگوست تا بیش از ۲۰ درصد سقوط کرده است. نگرانی در حال حاضر این است که اوراق بهادار نیز به همین بلا دچار شوند. سرمایه‌گذارهای خارجی یک‌سوم بدهی‌های ارزی محلی عرضه‌شده توسط اندونزی، کره، مالزی، مکزیک، لهستان و ترکیه را در دست دارند. در یک کنفرانس تلفنی بانو باوجا از UBS (شرکت خدمات مالی سوئیسی) اظهار نگرانی می‌کرد که ممکن است پیشرفت‌های دل‌آشوب‌کننده در اروپا و آمریکا این سرمایه‌گذاران را به «بالا آوردن» سهامشان وا دارد.

ارزان شدن زلوتی (لهستان)، رئال (برزیل)، روپیه (هندوستان) به اقتصادهای نوظهور کمک می‌کند که سهم بیشتری در مخارج جهانی داشته باشند. اما درصورت کاهش مخارج، حتی این مساله نیز کمک چندانی نخواهد کرد. بنابرنظر دفتر تحلیل سیاست‌های اقتصادی در هلند، حجم صادرات آمریکای لاتین و آسیا از نقطه بیشینه خود در دوره پیش از بحران، یعنی یک چهارم ابتدایی سال جاری میلادی بیشتر نبوده است و فروش خارجی محکوم به سقوطی مجدد است، زیرا آمریکا با رکود مواجه است و بازار اروپا نیز اوضاع چندان بهتری ندارد.

در یکی از تحقیقات مقدماتی در مورد مدیران خرید که هفته گذشته در HSBC (یک کمپانی بانکداری بین‌المللی و خدمات مالی که دفترمرکزی آن در لندن است) منتشر شد، یکی از شکایت‌هایی که از تولیدکنندگان چینی شنیده می‌شد،‌ در مورد سقوط سفارش‌های صادرات بود. این بررسی نشان داد که تولیدات نسبت به یک ماه گذشته کاهش یافته و این به رکود بازار افزوده است. اما کو هونگ‌بین اقتصاددان چینی HSBC معتقد است که در نیمه دوم سال نیز،‌ تولید ناخالص ملی کماکان با نرخ ۵/۸ تا ۹ درصد در سال رشد خواهد کرد. وی همچنین افزود که اقتصاد چین مانند گذشته به صادرات خود وابسته نیست.

معاملات بین‌المللی (صادرات منهای واردات) کمک بسیار ناچیزی به رشد کشور در نیمه اول امسال کمک کرده است و واردات هنوز هم به قوت خود باقی است: در ماه فاجعه‌وار آگوست، چین ۳۰ درصد بیشتر (به دلار) از سال پیش در همان دوره واردات داشته است.

این واردات شامل سنگ‌آهن و مواد خام دیگری می‌شود که نهایتا برای صنعت ساخت و ساز چین به کار می‌رود؛ صنعتی که به یک تکیه‌گاه اصلی در رشد اقتصادی چین و در عین حال دردسر سیاست‌گذاران اقتصادی این کشور تبدیل شده است. برای کاهش قیمت مسکن، ‌دولت تلاش می‌کند بنگاه معاملات ملکی را با قوانین مالی خود به قهقرا بکشاند. دولت ابتدا وام‌های بانکی را محدود کرد؛ حالا هم از سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌های بزرگ جلوگیری می‌کند، اما با وجود اینکه سر انتهایی بازار ملک و املاک را نشانه گرفته،‌ دولت از مسوولان محلی استفاده می‌کند تا خانه‌های ارزان قیمت بسازد. هنوز هم ساخت و ساز جریان دارد، ‌حتی با وجود اینکه سود کمتری در این کار وجود دارد. ساخت و ساز خانه بیش از حد با سر و صدا همراه است (آغاز به کار این پروژه‌ها ۳۲ درصد تا پیش از آگوست افزایش یافته است). حتی با وجود اینکه با هر ابزار ممکن بر سر این بازارها کوفته شده است.

اگر بنا باشد اقتصاد جهانی فروبپاشد، اقتصادهای نوظهور دورنمایی دارند که بتوانند نقش یک تعدیل‌کننده را ایفا کنند. مایکل بوچانان و همکاران‌اش گلدمن ساکس محاسبه کرده‌اند که آسیای در حال ظهور می‌تواند منحنی رشد اقتصادی را با شوک ۱/۵ درصدی شوکه کند، البته اگر اجازه دهند نرخ سود و مبادله‌شان در دوران بحران به کمترین میزان برسد ‌و تعادل بودجه‌‌شان تا همان مقداری که در سال ۲۰۰۹ منعطف بود، منعطف شود.

در فلسطین اشغالی، جایی که انتظار تورم کاهش پیدا کرده ‌و نیز در برزیل که تقریبا به صفر رسیده، ‌بانک‌های مرکزی کاهش نرخ ارز را از همین حالا آغاز کرده‌اند، ‌حتی با وجود اینکه تورم در هردو کشور بیشتر از هدف رسمی اعلام شده است. دولت جدید تایلند نیز یک ریخت و پاش مالی را آغاز کرده که شامل خرید مقادیر زیادی برنج از روستاییان کشور می‌شود. این فرآیندها بسیار مفیدتر از آنی از کار درآمدند که ابتدا به نظر می‌رسید.

اما اقتصادهای نوظهور دیگر، علاقه چندانی ندارند که بازار را ترغیب کنند؛ زیرا قبلا این راه را امتحان کرده‌اند. بانک مرکزی هند هنوز هم درگیر تورمی است که پشت سر بحران جهانی به آنجا هجوم آورد. این کشور در ۱۶ سپتامبر نیز نرخ سود را برای دوازدهمین بار در هجده ماه گذشته افزایش داد و چین نیز تازه دارد با قرض‌های دولتی که میان سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ داشته کنار می‌آید. قرض‌هایی که در مجموع دو تا سه تریلیون یوآن می‌شوند و شاید در گلوی نظام بانکی چین گیر کرده باشند.

اکنون بانک‌ها را بابت بی‌قراری‌ای که در دوره بحران به جان آنها افتاده بود، مواخذه می‌کند. اگر دولت مرکزی تصمیم بگیرد که یک بار دیگر نظامی از برانگیزش اقتصادی را دنبال کند، قطعا بانک‌ها همراهی بسیار کمی با این تصمیم خواهند داشت. حتی نبردهای موفقیت‌آمیز نیز مشکلات خود را در زمان پیروزی به جا می‌گذارند.