مترجم: پریسا آقاکثیری، فیاض خاک

در مناظره‌ای که نشریه اکونومیست ترتیب داده است، شرکت‌کنندگان در مورد درستی این جمله که «اکنون همه ما کینزی هستیم» به بحث پرداخته‌اند. در انتها ۶۲درصد رای‌دهندگان اعلام کرده‌اند که با این ادعا مخالفند.

مناظره به سبک آکسفورد چیست؟

نشریه اکونومیست تلاش کرده که مناظره‌هایی را به سبک آکسفورد در یک فوروم آنلاین به راه بیندازد. این روش را اتحادیه ۱۶۸ ساله آکسفورد جا انداخته و تا به حال سیاستمداران، روشنفکران و اشخاص مطرح با هر عقیده‌ای از این روش استقبال کرده‌اند. در این سبک مناظره، یک طرف از ایده‌ای دفاع می‌کند و طرف مقابل بر این ایده حمله می‌برد. این مناظره تحت نظر یک مدیر مناظره صورت می‌گیرد. هر یک از طرفین می‌تواند در سه مرحله تلاش کند تا خوانندگان را متقاعد کند. این سه مرحله عبارتند از مرحله آغازین، مرحله پاسخگویی به ادعاهای طرف مقابل و مرحله پایانی. در مناظره‌های نشریه اکونومیست، یک موافق و یک مخالف که در زمینه مورد بحث کارشناس هستند، به بحث می‌پردازند. علاوه بر آن میهمانان ویژه‌ای نیز در هر مناظره حضور دارند که باید بدون اینکه از یکی از طرفین حمایت به عل آورند، زمینه و چشم‌انداز لازم برای بحث را فراهم کنند.

در مناظره به سبک آکسفورد مشارکت به دو صورت انجام می‌شود. شرکت‌کنندگان رای می‌دهند تا برنده تعیین شود و نیز نظرات خود را به مدیر مناظره منتقل می‌کنند.

در این جا نیز همین روش اتخاذ می‌شود. از خوانندگان خواسته می‌شود تا رای بدهند. تا زمانی که مناظره ادامه دارد، خوانندگان می‌توانند هر چند بار که بخواهند رای خود را پس بگیرند. به علاوه خوانندگان می‌توانند نظر خود را به مدیر مناظره برسانند.

نظرات خوانندگان باید با موضوع مورد بحث، بیانات طرفین مناظره یا نظر میهمانان ویژه مرتبط باشد. این نظرات باید مستقیما با مدیر مناظره در میان گذاشته شوند. مدیر مناظره نظراتی را که به پیشبرد بحث کمک می‌کند، گلچین کرده و مطرح می‌کند.

در این مناظره پاتریک لین* به عنوان مدیر مناظره، برد دیلانگ* به عنوان طرف موافق، لوئیجی زینگالس* به عنوان طرف مخالف و ویلیام گیل* به عنوان میهمان ویژه شرکت کرده‌اند.

*پاتریک لین یکی از دبیران نشریه اکونومیست است.

*پروفسور برد دی لانگ، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی است.

* پروفسور لوئیجی زینگالس، استاد دانشگاه شیکاگو است.

*ویلیام گیل، معاون برنامه مطالعات اقتصادی موسسه بروکینگز است.

مرحله آغازین

اظهارات مدیر مناظره در مرحله آغازین

پاتریک لین

۱. در دسامبر سال ۱۹۶۵ مجله تایم شماره‌ای را به جان مینارد کینز اختصاص داد که در آن مقاله‌ای از میلتون فریدمن با این عنوان چاپ شده بود: «اکنون همه ما کینزی هستیم». البته فریدمن پس از چاپ این شماره نامه‌ای اعتراض‌آمیز به مجله تایم نوشت و عنوان کرد از آنجا که این جمله از متن خود خارج شده معنی خود را از دست داده است. اما به هر حال این جمله جاودانه شد.

۲. چهل‌و سه سال پیش در مجله تایم چنین آمد: «دیگر مشکلات اقتصادی یک ملت تنها می‌تواند مشکل اشتغال بالا، رشد بالا و امید بالا باشد. کینزینیسم، به معنی اتخاذ سیاست‌های پولی و مالی به منظور رسیدن به سطح اشتغال کامل، در هر موردی می‌تواند مشکل گشا باشد». اما مدت زیادی نگذشت که امید مجله تایم ناامید شد.

۳. هم‌اکنون کینزینیسم بازگشته است. این بار تئوری‌های کینز در حالی محبوب شده‌اند که رکود بیداد می‌کند. همه اقتصادها از ایالات متحده گرفته تا ژاپن، دچار بحران شده‌اند. بانک‌های مرکزی نرخ‌های بهره را به شدت کاهش داده‌اند، طوری که حتی در برخی موارد نرخ بهره به صفر یا نزدیک به صفر رسیده است. سیاست‌های پولی مرسوم نیز دیگر بی‌اثر شده‌اند.

سیاست‌های مالی نیز در ایالات متحده آمریکا که اخیرا لایحه افزایش مخارج دولت و کاهش مالیات به ارزش ۷۸۷‌میلیارد دلار تصویب شده، بیش از هر جای دیگری در دستور کار قرار گرفته‌اند.

با همه این تفاسیر، آیا درست است که بگوییم اکنون همه ما کینزی هستیم؟ آیا لازم است که کینزی باشیم؟ در مناظره‌ای که نشریه اکونومیست ترتیب داده، برد دیلانگ و لوئیجی زینگالس به بحث پرداخته‌اند. برد دیلانگ از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، یکی از طرفداران انعطاف‌ناپذیر تئوری کینز است. هواداری سرسختانه او از تئوری‌های کینزی در وبلاگش نیز به شدت به چشم می‌آید. او معتقد است که اقتصاددانانی که کارآیی سیاست‌های کسری بودجه را رد می‌کنند، کسانی هستند که به عقاید قدیمی چسبیده‌اند.

رقیب او، لوئیجی زینگالس، از دانشگاه شیکاگو ادعا می‌کند که کینزینیسم به شدت روح مردم و سیاست‌مداران را تسخیر کرده است. اما این واقعیت که عقاید کینزی (در میان مردم و نه اقتصاددانان) در اکثریت است، دلیلی بر حقانیت کینزی‌ها به شمار نمی‌رود.

در ماه‌های اخیر در این زمینه بحث‌های فراوانی در جریان بوده است. حتی بین اقتصاددانان پیشرو نیز اختلاف نظر وسیعی وجود دارد. این اختلاف‌ها به بحث و جدل‌های آکادمیک منحصر نشده‌اند. نکته مهم این است که هیچ جواب قطعی به سوالاتی که در زمینه سیاست‌گذاری‌ها می‌توانند از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار باشند، داده نشده است.

به هر حال، من امیدوارم که این مناظره تا حدودی بتواند مسائل را روشن کند و پاسخی برای سوالاتی مانند سوالات مقابل فراهم کند. زمانی که سیاست‌های پولی مرسوم بی‌اثر شوند چه کاری از دست ما برمی‌آید؟ اگر سیاست مالی بتواند مفید واقع شود، کاهش مالیات‌ها بهتر است یا افزایش مخارج دولت؟ آیا می‌توان مشکلات را با کمک عقاید کینز حل کرد؟

من خوشحالم که آقای دیلانگ و آقای زینگالس در این مناظره شرکت کرده‌اند. امیدوارم که خوانندگان نیز از مباحث مطرح شده استفاده کنند.