طرح‌های نجات، وال استریت را بد عادت می‌کند

نویسنده: مایکل مایلو *

مترجمان: پریسا آقاکثیری، فیاض خاک

منبع: فوربس

جیمی کردیت، تحلیل‌گر گلدمن ساکس زمانی که این موسسه اعلام کرد در سه ماهه اخیر به یک سود ۴/۳میلیارد دلاری دست یافته، نوشت: «با توجه به کمرنگ شدن آشفتگی‌های مالی‌ که پاییز گذشته آغاز شد، سهامداران منتظرند ببینند که گلدمن ساکس با این منابع عظیم نقدی چه می‌کند». چند روز قبل، کتاب کرت اندرسون منتشر شد. در جایی از این کتاب آمده است: «دنیا در حال تغییر است». در هفتاد صفحه از این کتاب، اندرسون به بحث در مورد این که قیمت‌ها با توجه به شرایط فعلی باید تعدیل شوند، پرداخته است. البته عجیب نیست که برای کسی مثل اندرسون، رکود معنی همه چیز را تغییر داده است. اما حرف من این است که این امر در مورد وال استریت صادق نیست، به این معنی که وال استریت نتوانسته درس لازم را از تجربه فعلی بگیرد.

جالب است که میز معاملات (trading desk ) گلدمن ساکس که بخش بسیار توانایی نیز هست، موفق شده سود خوبی نصیب این شرکت کند. این در حالی است که برای یک شرکت هلدینگ بانکی کسب سود از بخش میز معاملات عجیب می‌نماید. در واقع به نظر می‌رسد که گلدمن ساکس سال ۲۰۰۹ تفاوت زیادی با گلدمن ساکس سال ۲۰۰۷ نداشته باشد، به جز آن که در حال حاضر خود را یک شرکت هلدینگ بانکی می‌نامد. اکنون ارزش در معرض خطر (Value-At-Risk) گلدمن ساکس (مبلغی که میز معامله این شرکت می‌تواند در یک روز بد از دست بدهد)، برابر با ۲۴۲‌میلیون دلار است، یعنی ۵‌میلیون دلار بالاتر از سه ماهه اول و ۳۳ درصد بالاتر از سال گذشته.

جی‌پی مورگان چیس نیز اخیرا مبالغی را به دولت بازپس داد و اعلام کرد که در سه ماهه اخیر سود خالصی برابر ۷/۲میلیارد دلار به دست آورده است.

جی‌پی مورگان هم مانند گلدمن ساکس، یک شرکت هلدینگ بانکی است، اما برعکس گلدمن سپرده‌گذاری قابل‌توجهی در آن صورت می‌گیرد (یعنی همان چیزی که از یک شرکت هلدینگ بانکی انتظار می‌رود) اما جی‌پی مورگان برای آینده برنامه‌هایی در سر دارد. این شرکت که تحت شمول برنامه کمک به دارایی‌های مشکل‌دار (TARP) نیست، به شدت برای مقابله با برنامه دولت اوباما برای بازگرداندن شفافیت به بازار اوراق مشتقه از طریق سوق دادن فعالان بازار به بازار بورس، لابی می‌کند. جی‌پی مورگان پول خوبی از بازار فرابورس به دست می‌آورد و طبیعی است که می‌خواهد این موقعیت را حفظ کند.

اما پس از فروپاشی AIG که برای مالیات‌دهندگان ۱۷۳‌میلیارد دلار خرج برداشت، آیا می‌توان به جیمی دیمون مدیر اجرایی مورگان چیس اجازه داد که روند قبلی را ادامه دهد؟ قراردادهای اوراق مشتقه ای که جی‌پی مورگان یک طرف آن‌ها است، ارزشی معادل ۸۱ تریلیون دلار دارد. اگر اینکه ما می‌خواهیم این قراردادها از این پس در بازار بورس مورد مبادله واقع شوند تا به این حد مورگان چیس را آزار می‌دهد، پس شاید باید خود دیمون طی یک نامه به خزانه‌داری اعلام کند که در صورت بروز مشکل بانکش یک شاهی از پول مالیات‌دهندگان را به عنوان کمک دریافت نخواهد کرد.

در همین حال، مورگان استنلی نیز در حال تبدیل بدهی‌های وثیقه دار به اوراق بهاداری است که طبق رتبه‌بندی مودی و استاندارد اندپورز حتی در مواردی رتبه AAA را به خود اختصاص داده‌اند. این در حالی است که یکی از درس‌هایی که می‌توان از بحران فعلی گرفت، این است که این تصور که اگر ما تعدادی وام بد را با هم یکی کنیم، همه چیز خوب می‌شود، تصوری از اساس

غلط است.

ادولفوس تاونس، نماینده کنگره معتقد است که وال استریت باید پای مشکلاتی که ایجاد شده، بایستد. در گزارش وی در مورد ادغام بانک آمریکا و مریل لینچ نشان داده شد که کن لوییس، مدیر اجرایی بانک آمریکا بازی خطرناکی را شروع کرده است. اگر او فکر می‌کرد که خرید مریل لینچ برای سهامداران BofA گران تمام شده است، نباید قبول می‌کرد. اما هنک پائولسون، وزیر خزانه‌داری تهدید کرده بود که اگر لوییس نتواند این ادغام را به انجام برساند، او را از سمتش عزل خواهد کرد. لوییس هم که می‌خواست همه چیز را با هم داشته باشد، هم شغلش را حفظ کند و هم ادغام را به انجام برساند، بخش عمده هزینه‌ها را به گردن مالیات‌دهندگان انداخت. در این میان، BofA، که از سخاوت عموم مردم بهره‌مند می‌شد، در سه ماهه اخیر بر خلاف انتظارات عمل کرد.

حال بازمی‌گردیم به کتاب اندرسون زیرا در سال‌های پیش رو باید کتب و مقالات زیادی را در این زمینه که چه چیز از بحران اخیر یاد گرفته‌ایم، بخوانیم. در این کتاب اندرسون تلاش می‌کند تا نشان دهد که با توجه به حوادث اخیر ما باید انتظاراتمان را تطبیق دهیم و از همه مهم‌تر اینکه باید اهمیت صرفه‌جویی را دریابیم. او به امید آمدن روزهایی است که مصرف‌کننده آمریکایی دوباره پس انداز کند و بدهی‌های خود را بپردازد. او منتظر آمدن زمانی است که اعتبارات عرضه شود، اما مردم آن را تقاضا نکنند.

شاید نوع جدیدی از مصرف آن چیزی است که ما نیاز داریم، اما برای رسیدن به آن باید ایثارگری کنیم. در مقدمه کتاب اندرسون، تام بوکاو در مورد تعدیل رفتاری پیشنهاداتی داده است. تعدیل رفتاری مصرف‌کننده آسان نخواهد بود. به عنوان مثال وی می‌نویسد: «آیا این درست است که همه صاحب خانه باشند؟ آیا واقع گرایانه‌تر نیست که برخی از مردم اجاره نشین باشند؟».

درس اقتصادی که رکود به ما می‌دهد، این است که باید طوری زندگی کنید که در طول رکود بزرگ زندگی کردید و باید زندگی فروتنانه نسل بزرگی را که بروکاو در کتاب‌هایش آورده، عملی کنید (بروکاو در کتاب «نسل بزرگ» زندگی مردمی که رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم را تجربه کردند، به توصیف آورده است.م).

با تمام این حرف‌ها هنوز هیچ چیز در وال استریت تغییر نکرده است. بدتر این که زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که از اجرای مجدد طرح نجات در صورت شکست طرح محرک حمایت می‌کند. طبیعتا نگه‌دارندگان اوراق قرضه هم از طرح‌های نجات بیشتر حمایت می‌کنند.

اما شاید لازم باشد به صراحت گفته شود که دیگر طرح نجاتی در کار نخواهد بود. تنها در این صورت است که وال استریت از تجربه‌های بد درس می‌گیرد.

*مایکل میلو یکی از دبیر سرویس‌های نشریه فوربس است.