اقتصاد به شیوه سرخپوستی
علی موقر قسمت سی‌و یکم * توجه: مطالب این ستون شد‌‌ید‌‌ا غیرجد‌‌ی است. بعضی از آنهایی که در آمریکای لاتین زندگی می‌کنند، این اصطلاح را درباره کشور بولیوی به کار می‌برند. بولیوی کشوری است که وسط آمریکای جنوبی واقع شده است و ذخایر معدنی قلع و نقره دارد و 70درصد منیزیم دنیا را تامین می‌کند، نفت و گاز هم دارد. می‌گویند پنج تریلیون فوت مکعب ذخایر گاز دارد که خیلی مقدار زیادی می‌باشد. یک زمانی کشاورزی خوبی هم داشت و سویا زیاد تولید می‌کرد.
مثل همه کشورهای آمریکای لاتین یک دوره استعمار داشت و مثل همه آنها مستقل شد و مثل همه آنها درگیر جنگ‌های داخلی شد و به همان ترتیب یک مدتی را نظامی‌ها بر آن حکومت کردند و بعد هم انتخابات در آن برگزار شد که مثل همه نمونه‌های مشابه‌اش درباره آزادی انتخاباتش حرف و حدیث زیاد است.
بعد از اوضاع خراب اقتصادی جنگ مدتی نظامی‌ها و بعد ملی‌گرایان روی کار آمدند. بعد هم یک کسانی مثل سانچز دی لوزادا، ﺧﻮرﺧﻪ ﮐﻮﯾﯿﺮوﮔﺎ راﻣﯿﺮز، هوگو بانزر و کارلوس مسا و یکسری اسم‌های عجیب دیگر از این قبیل سر کار آمدند. در این دوران اوضاع اقتصادی یک جورهایی بهبود پیدا کرد. بازار آزاد و خصوصی‌سازی و این قسم کارها باعث شد، تا سرمایه‌گذاری خارجی جذب شود و خطوط هوایی، راه آهن و شرکت‌های نفتی خصوصی به وجود بیاید و کشت و پرورش گیاه کوکا هم به شدت محدود شود. در همین سال‌ها بولیوی قرار داد همکاری با مرکوسور (بازار آزاد غربی) را در مارس ۱۹۹۷ تنظیم کرد و صادرات بولیوی از ۶۵۲ میلیون دلار در ۱۹۹۱ به ۳/۱ میلیارد دلار در ۲۰۰۲ رسید. با این همه این آدم‌ها سرجمع خیلی ماجرای جالبی برای گفتن ندارند، جز اینکه مثلا کارلوس مسا یک روزنامه‌نگار بود. که این هم به هیچ وجه چیز جالبی محسوب نمی‌شود. دست آخر مثل همه آدم‌های بی‌دست و پا و خود فروخته تاریخ دو تا از آنها از قدرت کناره‌گیری کردند، یکیشان از کشور فرار کرد و یکی دیگر هم به حبس خانگی
محکوم شد.
آدم جالب ماجرای ما خوان اوو مورالس آیما است. که در ۲۶ اکتبر ۱۹۵۹ در اورینکای اورارو به دنیا آمد و رییس‌جمهور بولیوی شد و به هیچ وجه هم آدم بی دست و پایی نیست. سال ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ رییس‌جمهور شد و برای اینکه مجلس به او اجازه بدهد که بتواند باز هم کاندیدای ریاست‌جمهوری بشود رختخوابش را به کاخ ریاست‌جمهوری برد و دست به اعتصاب غذا زد! بر اساس قانون اساسی بولیوی یک نفر نمی‌تواند بیشتر از دو دوره رییس‌جمهور بشود. اما مورالس معتقد بود نمایندگان مجلس خواسته‌های ملت را درک نمی‌کنند و «رغبت حقیقی ملت» را نمی‌دانند. مسلما ملت به او رغبت داشتند. چرا که طبق نظرسنجی که انجام داده بود بیشتر از ۶۰ درصد ملت به او رغبت داشتند و به این ترتیب بعد از رافائل کورئا رییس‌جمهور اکوادور با ۸۰ درصد محبوبیت در جایگاه دوم محبوب‌های قاره
قرار می‌گرفت.
از دوران کودکی و نوجوانی او اطلاع چندانی در دست نیست. اما همانطور که خودش می‌گوید از بومیان آمریکای لاتین است و مملکت از همان اول مال او بوده است. پیش از ریاست‌جمهوری از پرورش‌دهندگان کوکا بوده است. بعد از طرح مشترک آمریکا و بولیوی برای مبارزه با مواد مخدر همراه با باقی کشاورزان کوکا به مخالفت و مبارزه با دولت پرداخت و به جهت اینکه آدم بی‌دست و پایی نبود توانست قدرت را به
دست بگیرد.
مورالس رهبر جنبش سوسیالیستی در بولیوی است. ملی‌گراها که فقط اسمشان ملی بود در طول سال‌ها همه چیز را خصوصی کرده بودند، اما مورالس که از بطن جامعه برخاسته بود و آدم مردمی‌ای بود همه چیز را ملی‌کرد و در اولین اقدام از نفت و گاز شروع کرد. او می‌خواست پول نفت و گاز را به ملت بدهد. مورالس در دومین اقدام برای بهبود اقتصاد جامعه حقوق خودش را ۵۷ درصد کم کرد و از ۴۳۶۰ دلار به ۱۸۷۵ دلار رساند. او همچنین در خانه خواهرش زندگی می‌کرد و به جای کت و شلوار و کراوات، یک جور ژاکت کت مانند از جنس پشم آلپاکا می‌پوشید. او اغلب با تیم‌های فوتبال محلی هم فوتبال بازی می‌کند و کلا با مردم به مهربانی می‌پردازد. او معتقد بود قدرت را به دست آورده است تا به بی عدالتی، عدم مساوات و سیاست‌های تحمیلی پایان بدهد.
تا آنجا که به بحث ما مربوط می‌شود مورالس معتقد بود که بدترین دشمن بشر کاپیتالیسم است و معتقد بود از آن بدتر لیبرالیسم است. او قصد داشت تا به شیوه اسلاف سرخپوست خودش کشورداری کند و «شکلی جدید از مشارکت، کار اجتماعی و صداقت» را به جهان نشان بدهد. همچنین معتقد بود که دولت‌های ملی حقوق انسانی را رعایت نمی‌کنند و معتقد بود تغذیه و سلامت چیز مهمی است. مورالس همچنین محدوده تجارت آزاد آمریکا را ملغی کرد؛ چرا که بدیهی بود که آن فقط قانونی برای استعمار و استثمار بولیوی بود. وی همچنین با دادن دستورات لازم به ارتش و مهندسان دولت، امنیت و انحصار تولید انرژی را بر عهده گرفت و یک مهلت شش ماهه به شرکت‌های خارجی داد که یا قراردادتان را همین‌جوری تمدید کنید یا بروید خانه‌هایتان. این شد که روابط بولیوی با کشورهایی مثل آمریکا، برزیل، اسپانیا و بقیه تیره و خصمانه شد. به عوضش رابطه‌اش با کشورهای کوبا و ونزوئلا روشن و دوستانه شد.
مورالس کارمندان دولتی زیادی استخدام کرد و حقوق همه را ۵۰ درصد اضافه کرد. در زمینه کشاورزی نیز تمهیدات لازم را اندیشید. از مدت‌ها پیش در بولیوی گیاه کوکا برای تهیه کوکائین استفاده می‌شده است. مردم کوچه و بازار برگ‌های این گیاه را می‌جویدند و برای این برگ‌ها احترام زیادی قائل بودند. مورالس هم برای این برگ‌ها احترام زیادی قائل بود. او نیروهای نظامی زیادی به مناطق کاشت کوکا اعزام کرد تا به خوبی بر تولید آنها نظارت کند، تا بتواند به خوبی صادر کند. به این ترتیب تلاش‌های آمریکا برای به صفر رساندن تولید کوکا در بولیوی که ۸۰درصد کوکائین جهان را تامین می‌کرد، نقش بر آب شد.
در حال حاضر بولیوی بعد از گویانا فقیرترین کشور آمریکای جنوبی است. کارشناسان اقتصادی معتقدند که کاهش قیمت نقره در سال ۱۹۸۰ و همچنین جایگزین نشدن زمین‌های کشت کوکا با محصولات کشاورزی دیگر از عوامل رکود اقتصادی بولیوی است. همچنین معتقدند که اقتصاد دولتی و توزیع درآمد فروش مواد خام در میان مردم از همین عوامل رکود است. در این میان کشورهایی که با وجود اقتصاد آزاد در بولیوی با آن همکاری می‌کردند بعد از تحولات اخیر کمک‌های خود را به آن کشور قطع کردند که اوضاع را خراب‌تر کرده است. البته آنفدرها هم جای نگرانی نیست؛ چرا که در حال حاضر بولیوی از تسهیلات کشورهای فقیر با وام‌های سنگین به خوبی استفاده می‌کند و می‌تواند وام‌های دراز مدت بگیرد و هنوز هم مورالس توی محله‌ها با ملت فوتبال بازی می‌کند و دور هم خوش می‌گذرانند.