سخنرانی چارلز هندی در همایش ملی مدیریت در عصر دیجیتال

دنیای اقتصاد: پروفسور چارلز هَندی از اندیشمندان بزرگ مدیریت در نخستین حضور خود در ایران طی یک سخنرانی در همایش ملی مدیریت در عصر دیجیتال که در پژوهشگاه نیرو برگزار شد، چارچوب‌های نظری تئوری‌هایش در مدیریت را ارائه داد. وی در سخنرانی خود با عنوان «Reinventing Ourselves in the Digital Age» گفت: زندگی افراد، دولت‌ها، سازمان یا شرکتی مانند یک منحنی شبیه S است. در نقاط ابتدایی، این منحنی به سمت پایین بوده، چرا که در این قسمت شما در حال سرمایه‌گذاری برای تحصیل، یادگیری فنون جدید و... هستید، سپس شما وارد بخش خوب زندگی شده و به سمت بالا می‌روید. بعد دوباره منحنی رو به پایین است و در نهایت اینکه زندگی شما تمام می‌شود. این کلیت زندگی است. تنها تفاوت می‌تواند طول این منحنی باشد که بسته به زندگی افراد بلندتر یا کوتاه‌تر باشد یا اینکه سرعت تغییر آن چگونه است؛ اینکه زودتر به آن نقاط اوج منحنی برسید و پیشرفت کنید.

این روند معمولا افسرده‌کننده بوده و خوب نیست، با این حال، راه‌حلی برای آن وجود دارد. پروفسور هندی در ادامه گفت: منحنی دوم همان راه حلی است که گفته شد. این منحنی شبیه همان منحنی نخست است، با این تفاوت به جای اینکه شما مجددا به سمت پایین بیایید، دوباره به سمت بالا می‌روید. هر کسب و کار یا شخصی باید بتواند با ایجاد یک منحنی دوم که مبتنی بر تغییراتی شبیه تکنولوژی یا نوآوری در وضعیت موجود است مسیر رو به تعالی را در زندگی یا کسب وکارش ایجاد کند و افراد موفق کسانی هستند که مرتبا در حال ایجاد منحنی دوم هستند. هندی با اشاره به خاطره‌ای از خود ادامه داد: یک روز در ایرلند به دنبال آدرسی بودم و نمی‌دانستم که آیا مسیر درستی را می‌روم یا خیر؟ تا اینکه از فردی در مسیر پرسیدم که می‌خواهم به این آدرس بروم، آیا مسیری که من می‌روم درست است؟ گفت که البته درست است فقط باید از تپه‌ای بگذرید و سپس به یک رودخانه می‌رسید که روی آن پلی قرار دارد، در آنجا یک روستا و یک نور قرمز را خواهید دید، نیم کیلومتر قبل از رسیدن به آن نور قرمز باید به سمت راست بپیچید.

من به وی معترض شدم. با خود فکر کردم پیدا کردن مسیر راحت است؛ زمانی که به بالای پله رسیدم، به دست راست می‌پیچم. با این حال فراموش کردم به راه راست بپیچم. این مساله در زندگی هم بوده و خیلی مهم است که بدانید چه زمانی به سمت راست بپیچید. وی افزود: ممکن است شما به آن نقطه بالای موردنظر برسید و فراموش کنید که به سمت راست گردش داشته باشید و شکست بخورید. این مثال برای کسب و کارهای مختلف نیز وجود دارد. برخی از آنها فکر می‌کنند به یک موقعیت خوب یا موفقیتی رسیده‌اند و دیگر موفقیتی برای آنها وجود ندارد. بنابراین شما باید گردش به راست را به موقع انجام دهید تا موفقیت‌تان ادامه داشته باشد. مشکل این است که نمی‌دانید چه زمانی و در چه نقطه‌ای باید گردش به راست کنید. ممکن است زمانی متوجه شوید که دیر شده و رسیدن به موفقیت برای شما سخت باشد.

این اندیشمند حوزه مدیریت خاطرنشان کرد: آیا تصور می‌کنید فیس‌بوک همواره این‌گونه خواهد بود در صورتی که موفقیت آن همیشگی نیست. روزی فرا می‌رسد که آنها نیز به پایین منحنی می‌رسند، مگر آنکه قبل از رسیدن به پیچشان با یک ایده یا گردش جدید بتوانند پیشرفت جدید خود را پیدا و شروع کنند. منحنی دوم در زندگی همه افراد به ویژه در عصر دیجیتال وجود دارد، اگر نتوانیم آن نقطه گردش به راست را پیدا کنیم به‌طور غیر قابل اجتناب به سمت پایین منحنی آمده و شکست خواهیم خورد. این اندیشمند مدیریتی خاطرنشان کرد: با پدید آمدن این سیل اطلاعات، رنسانس دیگری رخ خواهد داد و یک طیف جدید از ابتکارات، نوآوری‌ها، ادبیات، هنر و... به وجود می‌آید. عصر اطلاعات هیچ مرزی نمی‌شناسد. کاملا جهانی است و دیگر به ملیت ربطی ندارد. افراد با ملیت‌های مختلف در اینترنت می‌توانند به راحتی با هم ارتباط داشته باشند. در واقع، با وجود اینترنت دوستی‌ها نیز شکل جدید به خود خواهند گرفت. پروفسور هندی با نشان دادن دونات انگلیسی آن را به‌عنوان تئوری دیجیتال خود معرفی کرد و گفت: بر اساس این تئوری سازمان‌های جدید سلسله مراتبی نیستند بلکه مانند دونات انگلیسی یک بخش وسطی مربامانند(ایده نوآورانه) و نان اطراف آن(سایر بخش‌ها) شکل گرفته‌‌اند. همچنین پس از یک مطالعه درباره جوامع در دوره‌های گذشته و امروزه، یک تئوری درباره رابطه انسان‌ها کشف کردم.

وی ادامه داد: براساس آن، هر فردی که در این سالن است، پنج دوست صمیمی و درجه اول شامل همسر، فرزند و... دارد که او را در هر شرایطی حمایت می‌کنند. این افراد در لایه اول دوستی شما هستند. در لایه بعد تعداد افراد با مضربی از ۳ است یعنی ۱۵ نفر از دوستانتان هستند که شما با آنها به تفریح، سینما یا سفر می‌روید. در لایه سوم نیز ۴۵نفر هستند که شما با آنها آشنا هستید و سالی یک بار حداقل آنها را می‌بینید و ارتباط دوری دارید. به همین ترتیب، در لایه بعدی ۱۳۵نفر هستند. با این حال، تعداد تمام این نفرات داخل دونات در زندگی افراد از ۱۵۰نفر تجاوز نمی‌کند، افرادی که شما و آنها یکدیگر را می‌شناسید. اگر تعداد دوستان شما فراتر از این باشد، شما نمی‌توانید آنها را بشناسید. تعداد این نفرات هرچه کمتر شود بهتر است، زیرا شما آنها را بهتر می‌شناسید.

اگر تعداد نفرات از مرز دونات خارج شود، آیا شما می‌توانید آنها را اداره کنید، آیا آنها برای انجام کار با شما مشورت خواهند کرد. به‌طور قطع بنا بر تئوری دونات، شما ۴۵نفر را راحت کنترل خواهید کرد، چرا که همه می‌دانند هر فردی چه قابلیت‌هایی دارد و از آنها چه کمکی می‌توان گرفت. همچنین در کسب و کارها نیز انتظار می‌رود که بخش‌های دیگر همانند دونات‌های کوچک فعالیت کنند نه آنکه مدیر دونات بزرگ یا بخش اصلی شرکت برای آنها تعیین تکلیف کند که چه کاری انجام دهند. پس از سخنرانی چارلز هندی فرصت کوتاهی برای پرسش و پاسخ فراهم آمد و در این بخش دکتر رهنورد، پرسش‌هایی در مورد نظریات، تئوری‌ها و ایده‌های پروفسور هندی مطرح کرد و ایشان نیز بسیار موجز و کوتاه پاسخ‌هایی در این زمینه ارائه کردند. در پایان این همایش، پروفسور چارلز هندی از سوی دکتر علی‌نقی مشایخی، یکی از اقتصاددانان برجسته کشور، تقدیر شد.