مسیر طی‌شده و گزینه‌های پیش‌رو

حق مالکیت در آثار تولیدشده توسط رایانه‌ها به‌طور سنتی زیر سوال نمی‌رفت؛ زیرا این برنامه صرفا ابزاری شبیه قلم و کاغذ بود که از فرآیندی خلاقانه پشتیبانی می‌کرد. درصورتی‌که آن آثار دارای اصالت بودند، تحت حمایت حق مالکیت معنوی قرار می‌گرفتند. در اینجا حضور نویسنده و خالق انسانی ضروری است. کما اینکه در اکثر حوزه‌های قضایی از جمله ایالات‌متحده، بریتانیا، اسپانیا و آلمان، فقط آثار خلق‌شده توسط یک انسان می‌توانند تحت حمایت مالکیت معنوی قرار بگیرند. اما جدیدترین انواع هوش مصنوعی، بسیاری از تصمیمات مربوط به فرآیند خلاقیت را بدون دخالت انسان اتخاذ می‌کند. در چنین شرایطی، سوال مهم پیش روی نظام‌های حقوقی این است که آیا با وجود انسان تلقی‌نشدن هوش مصنوعی، امکان تعلق‌گرفتن مالکیت معنوی به محتوای تولیدشده توسط آن وجود دارد؟ برخی معتقدند که این آثار دارای الزامات حفاظت از حق مالکیت نیستند؛ چراکه نتیجه خلاقیت انسان محسوب نمی‌شوند. از سوی دیگر اما برخی استدلال می‌کنند که آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی باید تحت حمایت قانون مالکیت فکری قرار گیرند؛ چراکه محصول الگوریتم‌ها و برنامه‌نویسی پیچیده یک انسان هستند. برای نمایش پیچیدگی آن به یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های حقوقی در این حوزه مراجعه کنیم.

پرونده حقوقی سلفی میمون

هنگامی که ناروتو، میمون دم‌کوتاه کاکل‌دار، موفق به ثبت یک سلفی جذاب از خودش شد، تصورش را هم نمی‌کرد که آغازگر یک پرونده حقوقی باشد. تصویری که ناروتو هنگام بازی با دوربین دیوید اسلیتر ثبت کرد، سود مالی فراوانی برای اسلیتر به ارمغان آورد. در سال۲۰۱۴، در پی استفاده ویکی‌پدیا از این تصویر، اسلیتر تصمیم گرفت از این سازمان غیرانتفاعی شکایت کند. ویکی‌مدیا مدعی شد که حقوق معنوی تصاویر ثبت‌شده به عکاس تعلق می‌گیرد نه صاحب دوربین که نقشی در ثبت این تصویر نداشته است. پس از این اتفاق، سازمان پتا، اسلیتر را در معرض اتهام قرار داد و مدعی بازگرداندن حق‌وحقوق تصویر سلفی به خود ناروتو شد. این دعوا البته با توافق دو طرف مبنی بر پرداخت ۲۵درصد از درآمد به‌دست‌آمده از عکس سلفی میمون توسط اسلایتر به یک سازمان خیریه به انتها رسید؛ اما پایان این دعوای حقوقی به معنی تعیین تکلیف ماجرا نبود.

هوش مصنوعی به‌مثابه میمون

بنابر اظهارنظر نهاد کپی‌رایت در ایالات متحده درخصوص پرونده سلفی میمون، «تنها آثاری که توسط یک انسان ایجاد می‌شوند، می‌توانند دارای حق چاپ باشند، این قانون، عکس‌ها و آثار هنری ایجادشده توسط حیوانات یا ماشین‌ها بدون دخالت انسان را استثنا نمی‌کند.» درصورتی‌که تشخیص داده شود یک انسان اثری را خلق نکرده است، از ثبت ادعا خودداری خواهد شد. حتی در قوانین منحصربه‌فرد بریتانیا نیز بر اهمیت شناسایی انسان به‌جای رایانه به‌عنوان خالق اثر تاکید می‌شود. پس از اظهارنظر نهاد مسوول در ایالات متحده، سخنگوی اداره مالکیت معنوی بریتانیا در اظهارنظر تا حدودی متفاوت اعلام کرد «این سوال که آیا عکاس دارای حق چاپ است یا خیر؟ این بستگی به این دارد که آیا عکاس نقش خلاقانه‌ای در کار داشته است و این تصمیمی است که باید توسط دادگاه اتخاذ شود.» این استدلال‌ها را می‌توان به محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی نیز تسری بخشید. چراکه بر اساس قانون، محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، محصول ماشین تلقی خواهد شد و همانند عکس سلفی میمون، ذیل حمایت قانون مالکیت فکری قرار نخواهد گرفت.

پایان ماجرا؟

حقوق مالکیت فکری در پی حمایت و تحت حفاظت قراردادن آثار هنری و ایجاد اطمینان برای خالقان محتوای فکری است تا از طریق ایجاد انگیزه مالی، خلق آثار جدید را تشویق کند. با توجه‌ به افزایش محصولات تولیدشده توسط هوش مصنوعی، گسترش و پذیرش نگاه حقوقی جدید به این مقوله ضروری خواهد بود. چراکه نحوه برخورد قانون با انواع جدید خلاقیت مبتنی بر ماشین و هوش مصنوعی، می‌تواند پیامدهای تجاری گسترده‌‌ای داشته باشد. در تئوری و مبانی حقوقی کنونی، آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی می‌توانند عاری از حق مالکیت معنوی تلقی شوند؛ زیرا توسط یک خالق انسانی پدیدار نشده‌اند. به واسطه این عدم حمایت قانونی، هر شخصی می‌تواند آزادانه از این آثار، بهره‌برداری کند. بدیهی است که این استدلال حقوقی، حاوی پیامدهای منفی سنگینی برای شرکت‌های تولیدکننده و فروشنده این آثار خواهد بود. اگر توسعه‌دهندگان شک داشته باشند که خلاقیت‌های ایجادشده از طریق یادگیری ماشینی واجد شرایط حمایت از حقوق مالکیت معنوی هستند، انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در چنین سیستم‌هایی را از دست خواهند داد. اینکه کدام یک از استدلال‌ها مورد پذیرش واقع خواهند شد، زمان تعیین می‌کند؛ اما بدیهی است که خلق آثار با استفاده از هوش مصنوعی پیامدهای بسیار مهمی را برای قانون مالکیت معنوی خواهد داشت. باید منتظر آینده نشست.