هرچند تغییر رویه‌‌‌‌‌های چنین اساسی برای جوامع را بر اساس روندهای کلی و عوامل مختلف داخلی و جهانی برآورد می‌کنند، اما نقش افراد شاخص ملت در انجام چنین دگرگونی‌‌‌‌‌هایی انکارناشدنی است؛ به‌ویژه دور از سلیقه است که به اینجای تاریخ ایران رسید ‌و بهانه‌‌‌‌‌ای خوب هم داشت و در ذکر احوال محمدعلی فروغی چندخطی ننوشت.

اگر تاریخ زندگی بازرگانان تا این‌‌‌‌‌جا تقریبا بدون کسب موفقیتی، در جدال با دولت کهنه قاجار و دولت‌های بریتانیا و شوروی و سردرگمی در جهانی نیمه‌‌‌‌‌کهنه، نیمه‌‌‌‌‌نو گذشت، با انقراض سلسله قاجار و برآمدن پهلوی، آخرین مرحله حرکتی که به سمت مدرن‌شدن آغاز شده بود تکمیل شد. نقش ذکاءالملک فروغی، چنانچه از بالا نگریسته شود چونان ورود قهرمانی اساطیری در نمایش به‌نظر می‌رسد که با ورود به صحنه، تمامی نواقص داستان را برطرف کرده‌است.

 اگر فقط در یک نمونه، قانون اتاق بازرگانی امروزی که بحث آن این روزها داغ است و قانونی که وزارت اقتصاد فروغی برای اتاق‌های تجارت نوشت در کنار هم گذاشته شود، از شباهت حیرت‌‌‌‌‌انگیز آنها می‌شود کلیت ماجرا را دریافت. ما کمتر چیزی از روح و ساختار این قانون را تغییر داده‌‌‌‌‌ایم‌‌‌‌‌. نه به این دلیل که از پیشرفت درمانده‌‌‌‌‌ایم، بلکه به این دلیل که او کار را تمام کرده بود.

این اعتقاد که فروغی اگر نه‌تنها معمار که یکی از معماران ایران مدرن است، شاید مخالفانی داشته باشد، اما تعداد آن بسیار اندک خواهد بود. هرچند لقب پدر ملت ایران را به اشتباه به رضاشاه پهلوی نسبت دادند -که با واکنش گزنده اما صحیحی از سوی شاعر ایرانی مواجه شد و شاعر نشان داد چنانچه او پدر ملت ایران باشد با این ملت و پدرش چه باید کرد- برخی چنین لقبی را برازنده شخصیتی چون فروغی می‌دانند.

او تقریبا تمامی آرزوی طبقات نوین ایران را برآورده کرد. ذکر سرفصل تغییراتی که فروغی شخصا در ایران انجام داد یا بخشی مهم از فرآیند آن بود، جدا شگفت‌انگیز است؛ اگر تجار پیش از این با تشخیص دگرگونی جهان خواسته‌‌‌‌‌هایی از دولت قاجار داشتند ‌‌‌‌‌که برآورده نیز نمی‌‌‌‌‌شد، فروغی دولت قاجار را به کل منحل کرد و تاج پادشاهی را بر سر شخص دیگری‌‌‌‌‌ گذاشت.

اگر بازرگانان ایران درخواست داشتند که تغییراتی در قوانین تجاری و اقتصادی ایجاد شود و حمل‌ونقل تقویت شود، او برای انجام هر کدام از این امور وزارتخانه‌‌‌‌‌ای تاسیس کرد و از جمله خود انجمن بازرگانان -که همچنان به اسم اتحادیه تجار مشغول نزاع تجاری با شوروی بود- را زیرمجموعه وزارت اقتصاد کرد و قانونی مدون و مدرن برای آن تنظیم کرد.

لزوم تصحیح رویه‌‌‌‌‌های حقوقی و وضع قوانین در دنیای تغییریافته، مطلبی بود که تجار نیز دریافته بودند. محاکم قضایی شرع در بسیاری موارد، در‌برابر دعاوی حقوقی، از جمله در تجارت ساکت بودند و نیاز به وضع قوانینی مطابق با وقایع جهان امری بود که دولت تازه‌تاسیس نیز بر آن اصرار کرد. خود فروغی که نخستین تجربیات کار دولتی را در زمینه حقوق آغاز کرده بود، به این امر مشغول شد، هرچند با دشواری‌‌‌‌‌هایی برخورد، اما در نهایت موفق شد علما را راضی کند که وضع قوانین قضایی هیچ منافاتی با حاکمیت شرع ندارد. خود او در این‌باره می‌‌‌‌‌نویسد: «مع‌‌‌‌‌هذا وقتی که ما قانون اصول محاکمات جزائی را تمام کردیم آن را هم به‌عنوان قانون موقتی به جریان انداختیم - تصور نکنید این کارها به آسانی انجام گرفت-لطایف‌الحیل به‌کار بردیم.»

او تصویب قانون جزائی و متمم آن و سپس قانون تجارت را بسیار دشوار و مورد اعتراض توصیف می‌کند و می‌‌‌‌‌نویسد: «در جواب این اعتراضات حرف حسابی داشتیم و می‌‌‌‌‌گفتیم در امور جزائی سال‌ها بلکه قرن‌‌‌‌‌هاست که قانون شرع درجریان نیست و اگر قانون مجازاتی برای امروز تنظیم نکنیم، معنی آن این است که مجرمین و جنایت کاران نمی‌‌‌‌‌یابد مجازات شوند، یا باید درعملیات قدیم یعنی گوش و دماغ بریدن و مهار کردن و آدم گچ‌گرفتن و امثال آنها مداومت شود؛ و اما در امور حقوقی مخالفتی با قانون شرع نیست فقط لازم است که آن قانون ماده‌‌‌‌‌بندی شود و به‌صورت قوانین امروزی تنظیم و تدوین شود و به فارسی درآید تا مردم تکلیف خود را بدانند و بفهمند و قانون مجری شود و ماده‌‌‌‌‌بندی و تنظیم شد و به فارسی نیز درآمد.»

و اگر تجار ایرانی در مواجهه با نیروی مهیب دول مدرن خارجی، جز تشکیل نهضت و پراکندن سخنان هیجانی کار دیگری از پیش نبردند، فروغی در مواجهه با جنگ دوم جهانی، تاج را از سر رضا‌شاه برداشت، ارتش را تسلیم متفقین کرد و با اتحاد سیاسی با این دولت‌ها تضمین بقای ارضی ایران را گرفت و سپس تاج را بر سر محمدرضا پهلوی گذاشت.

در نسبت دادن انجام همه این امور به فروغی منظور نادیده گرفتن روند کلی و تاثیر و تاثر عوامل و افراد مختلف طی این فرآیند نیست، بلکه شاید او ملموس‌‌‌‌‌ترین تبلور انسانی روح جدیدی باشد که در ایران دمیده شد. اتاق بازرگانی تحت‌نظارت دولت، انجمنی جدید بود که تحت سیطره تمرکزگرایی دولت مدرن، تا مدتی دچار رنگ‌‌‌‌‌باختگی شد که داستان آن نقل خواهد شد.