اتاق ایران و دولت ناظر واگذاری‌ها باشند

نمایی از بندر انزلی

شبنم آذر- فرصت برای گفت‌و‌گو با رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن رشت مغتنم بود که در سفری یک روزه به این شهر دست داد. «هادی تیزهوش تابان» را پیش از این در نشست‌های اتاق بازرگانی دیده و بارها انتقادات صریح او را که همواره با ارائه راهکار درمی‌آمیخت شنیده بودم. نگرانی‌های او از تصمیمات کلان اقتصادی تنها به جغرافیای استان خودش محدود نمی‌شود. او همواره در مباحث کلان اقتصادی وارد می‌شود ولی در این گفت‌و‌گو اصرار دارد که در محدوده جغرافیای استان خودش صحبت کند. هرجا که از بحث بیرون می‌رویم و به تصمیمات پایتخت می‌رسیم چند جمله‌ای می‌گوید و بازمی‌گردد به صندلی خودش؛ پشت میز ریاست اتاق بازرگانی رشت. اما از همین چشم‌انداز هم می‌شود به دیدگاه‌های کلان او پی برد و در راهکارهایش، هم به عنوان یک مقام بخش‌خصوصی و هم به عنوان یک منتقد اقتصادی تامل کرد.

***

گیلان به دلیل همجواری با کشورهای CIS موقعیت ویژه‌ای دارد. دسترسی به بازار چندمیلیونی کشورهای شمالی در بحث صادرات و به ویژه در ترانزیت توانسته این استان را در شرایط ممتازی قرار بدهد. برای شروع این گفت‌و‌گو شاید بهتر باشد به این دو مبحث بپردازید.

بدیهی است که از موقعیت ممتاز استان گیلان باید استفاده ببریم. در این راستا یکی از بحث‌ها استفاده بهینه از دریای خزر است. درباره کریدور شمال - جنوب لازم است توضیح بدهم که حجم عظیمی از کالاهای ترانزیت شده از شمال اروپا به طرف جنوب شرقی آسیا و کشورهای عربی می‌تواند از چند کانال صورت بگیرد؛ از طریق راه‌آهن، کشتی‌های دریایی خزر و حمل مرکب، یکی از راه‌ها این است که کالاها از طریق دریا و از بندر انزلی و قزوین به راه‌آهن سراسری منتقل شود. ولی موضوع بااهمیت این است که راه‌آهن انزلی به قزوین باید به عنوان یک پروژه ملی تعریف شود که هنوز احداث نشده. در این زمینه دولتمردان برنامه‌ریزی کرده‌اند، طرح مطالعاتی آن تمام شده و به تازگی وارد مرحله اجرا شده ولی این پروژه بسیار طولانی شده است.به نظر من برای اینکه این موقعیت جهانی از دست نرود این کار باید سریع‌تر انجام شود. کشورهای دیگر مترصد فرصتند و اگر این روند کند باشد مسیر مسدود خواهد شد.

انتظار این است که این پروژه به عنوان یک پروژه ملی هر چه سریع‌تر به پایان برسد. طرح احداث راه‌آهن ۲۰۰ کیلومتری انزلی به قزوین سال‌ها است که مطرح است و هنوز به نتیجه نرسیده است، مانع اصلی چه بوده؟

این پروژه حدود ۱۰ سال است که مطرح شده و گفته‌اند که تا پنج سال آینده تمام می‌شود. مانع اصلی تامین منابع مالی است.

با توجه به اهمیت این پروژه چرا بخش خصوصی به آن توجه نکرده و داوطلب احداث راه‌آهن نشده است؟

بخش خصوصی به خوبی توان انجام این کار را داشته و دارد اما هر حرکتی که یک سرمایه‌گذار بخش خصوصی انجام می‌دهد باید حساب شده باشد. متاسفانه هنوز در ایران تعریف نشده که بخش خصوصی چطور می‌تواند وارد این پروژه‌ها شود، چون قاعده‌مندی وجود ندارد، اما ما اعتقاد داریم که بخش خصوصی استان می‌تواند واحدهای مختلف چندمنظوره ایجاد کند تا تولید، صادرات و ترانزیت را روانسازی کند. مثلا با توجه به فاصله کوتاه میان ما و کشورهای شمالی، می‌توانیم مصالح ساختمانی را که از بهترین انواع آن را نیز داریم، تولید و به کشورهای CIS صادر کنیم. در این صورت برای آن کشورها صرف نمی‌کند که محصول را از چین حمل مرکب و ترانزیت کنند و ما بازار را به سهولت به دست بگیریم. به همین جهت است که می‌گویم با احداث این خط آهن می‌توان بر صادرات کل کشور تاثیر گذاشت.

در سهم اندکی که از دریای خزر برای ما باقی مانده است آمارها حاکی از آن است که تنها از ۶درصد توان کشتیرانی خود در خزر استفاده می‌کنید. این ۶درصد را چقدر واقعی می‌بینید؟

این آمار را سازمان بنادر داده که براساس حجم تجارت کشتی‌ها، حجم کالا، تعداد کشتی‌ها و دیگر شاخص برآورد شده است. اما آنچه ما لمس می‌کنیم این است که کشتی چندانی در دریای خزر نداریم. موضوع این است که دولت باید تسهیلات ویژه‌ای برای خرید کشتی بدهد.

اسکله‌های دریای خزر تا چه اندازه نیاز ترانزیت و به طور کلی تجارت را برآورد می‌کند.

در توسعه بندر انزلی ما نمی‌توانیم اسکله‌های متعددی را دایر کنیم که حجم تخلیه و بارگیری ۷میلیون تن امروز را به ۱۰میلیون تن برساند. این در حالی است که منطقه آزاد انزلی را هم داریم و از امکانات خوبی نیز برخوردار است.سرمایه‌گذاری در کار توسعه اسکله‌ها بی‌شک از بهره‌وری بالایی برخوردار است.

و به این ترتیب منطقه آزاد انزلی از امکانات خوبی برخوردار است ولی طی چند سالی که از تاسیس این منطقه آزاد می گذرد مشاهده نشده که جریان واقعی تولید در آن رخ دهد. البته مشکلات مناطق آزاد تنها به این منطقه محدود نمی‌شود. نداشتن اختیارات تام مدیران عامل از موانع اصلی است. اما در بحث انزلی، غالبا تنها اخبار مربوط به چانه‌زنی برای توسعه منطقه و امثال آن را می‌شنویم.

البته محدودیت زمین مشکلاتی را برای منطقه آزاد انزلی ایجاد کرده است که سال‌های متمادی است ادامه دارد و درگیر فرآیندهای اداری است.اما در بحث زیرساخت‌ها به خصوص در توسعه صنعت هنوز مشکلات زیادی وجود دارد، به طوری که می‌توان گفت واحدهایی که مراحل راه‌اندازی را طی کرده‌اند به کمتر از انگشتان دست می‌رسد. اگرچه برنامه توسعه‌اش اعلام شده است ولی این پروژه‌ها باید با شتاب انجام شود چرا که این سرمایه ملی است که خوابیده، به بهره‌برداری نرسیده و ارزش افزوده نیاورده است.

ما می‌گوییم باید ظرفیت‌های خالی پرشود. نباید بسنده کنیم که درآمدی هست و بیشتر از هزینه‌ها هم هست پس کافی است. ما به نوآوری مناطق آزاد احتیاج داریم. به‌زودی در آذربایجان دو منطقه آزاد را اعلام می‌کنند که اگر این دو منطقه بتواند خوب حرکت کند برای منطقه آزاد انزلی رقیب سختی خواهد بود.نخستین منطقه آزادی که در حاشیه دریای خزر احداث شد منطقه آزاد انزلی بود.

این منطقه چقدر توانست در توسعه روابط تجاری با کشورهای CIS نقش ایفا کند.

بی‌تاثیر نبوده ولی تبعاتی هم داشته. چون سرمایه‌گذاران خارجی توسعه موردانتظار را ندیدند. سرمایه خود را بازگردانند یا راکد گذاشتند و اگر این موضوع منعکس شود و بازتاب جهانی پیدا کند برای ما خوش آیند نخواهد بود.

باتوجه به حساسیتی که شما در ارائه آمار دارید آمار واقعی صادرات استان گیلان را چقدر ارزیابی می‌کنید.

می‌گویند من آمار دقیق ندارم.بعضی از استان‌ها هم که می‌گویند «X عدد صادرات داشتیم.» به نظر من آمارشان دقیق نیست و نمی‌دانم این آمارها را از کجا می‌گیرند.

از نقاط قوت صادراتی استان گیلان، چای، برنج، گل‌و‌گیاه و مرکبات و سبزیجات است. آیا امکانات سردخانه‌ای موجود درحد لزوم وجود دارد و گمرکات استان از تجهیزات مناسب برخوردار هستند؟ قرار بود که درگمرک انزلی دستگاه ایکس‌ری نصب شود. نتیجه چه شد؟

دستگاه ایکس‌ری در آستارا نصب شده است و وعده داده شده که گمرک انزلی نیز به این دستگاه مجهز شود.اما در صادرات محصولاتی که از آن نام بردید، مشکل عمده در دسته‌بندی، سردخانه، کشتی و حمل‌ونقل سردخانه‌ای وجود دارد. این مشکلات به صادرات ما لطمه جدی وارد کرده است و به همین منظور بخش خصوصی استان در اتاق بازرگانی در تلاش است تا بخشی از حمل‌ونقل صیفی‌جات در فصل زمستان را با برنامه‌ریزی دقیق پروازی به‌صورت هوایی انجام دهد.چون قیمت صیفی‌جات در زمستان بسیار بالا است و توجیه اقتصادی دارد.براین اساس در زمستان امسال دست‌کم هفته‌ای یک پرواز برای حمل صیفی‌جات به کشورهای مقصد خواهیم داشت.

چای و اخیرا برنج نیز از عمده محصولات مهمی است که تولید و عرضه آن دچار مشکل شده،چرا؟

بله، چای که همواره در شرایط آسیب‌پذیری قرار داشته است. آمارهای ما تولید چای ۳۵ تا ۴۵هزار تن را نشان می‌دهد و مصرف داخلی نیز ۱۲۰هزار تن است. این آماری است که اعلام می‌کنند و سوال اصلی این است که با وجود مصرف ۱۲۰هزار تن در داخل کشور چرا نمی‌توانیم تولیدات داخل خودمان را در داخل کشور بفروشیم؟ می‌گویند ذائقه مردم عوض شده است خب بدیهی است که ما باید چای را با فرآوری مناسب به ذائقه مردم نزدیک کنیم. متاسفانه کارخانه‌ها و دستگاه‌های قدیمی از یک طرف و نقصان در بسته‌بندی از طرف دیگر به مشکلات صنعت چای افزوده است. اما با توجه به اینکه میزان ماندگاری چای دو سال است ما شاهد بودیم که چای ۶ سال پیش هم بسته بندی و صادر شد که برای ما تبعات خواهد داشت. درباره برنج هم باید بگویم که مشکلات اخیر که به آن اشاره کردید به دلیل افزایش قیمت جهانی بسیار افزایش یافت. اما خوشبختانه با تمهیداتی که برای مبارزه با خشکسالی دیده شد محصولات امسال از حیث کمی و کیفی بسیار مناسب خواهد بود. ایجاد باران‌های مصنوعی و انواع تمهیدات مدیران استانی توانست تبعات منفی خشکسالی را خنثی کند و این مساله‌ای است که ما در همه امور به آن احتیاج داریم: مدیریت!

من از همین کلمه استفاده می‌کنم و بحث را به ابعاد کلان‌تری می‌برم. با دقت در این که از ابتدای گفت‌وگو تاکید داشتید سوالات در حیطه جغرافیایی استان گیلان باشد، ولی می‌خواهم از شما بپرسم که به عنوان یک فعال پیشکسوت در بخش‌خصوصی «مدیریت» را در تصمیمات کلان اقتصادی و به خصوص در اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ چه طور می‌بیند.

اصل ۴۴ از اول انقلاب هم مطرح بوده و حضرت امام هم بر آن تاکید داشتند ولی مسکوت ماند و حالا دوباره مطرح شده است. لازمه خصوصی‌سازی تعامل بین دولت و بخش‌خصوصی است و معنی آن این نیست که به نام خصوصی‌سازی دولت کنار برود. دولت باید کارهای اساسی را انجام دهد و باقی کارها را به بخش‌خصوصی واگذار کند. البته تاکید دارم بگویم که ما در خصوصی‌سازی کاری به واگذاری‌ها نداریم. نوع واگذاری‌ها تا به حال تبعات بسیاری داشته است. خصوصی‌سازی راه‌اندازی پروژه‌های جدید است. پروژه‌هایی نو که تولید ثروت کند و تنها با کمک دولت قابل طرح و برنامه‌ریزی باشد. من معتقدم که دولت اگر باور کند اصل ۴۴ درست است،سریع‌تر به نتیجه می‌رسد.

موانع اجرایی و انحراف از اصل ۴۴ و به عبارت دیگر عدم سلامت طی این طریق را کجا می‌بیند؟

اجرای اصل ۴۴ حرکت نویی در ایران است و شتابزدگی در آن عوارض دارد و نباید مانند بسیاری از قوانین اقتصادی با شتابزدگی اجرا شود. اما در هر جایی ممکن است افرادی باشند که از قوانین سوءاستفاده کنند و آنچه در پروسه اجرا مفید است شفاف‌سازی و روان‌سازی است.

می‌بینم که مسیر سالم نیست. سهام کلان در ابعاد وسیع واگذار می‌شود و جزئیات را خودتان بهتر می‌دانید، بخش‌خصوصی چطور می‌تواند نقش واقعی خود را در این میان پیدا کند؟

مساله نظارت است. من می‌خواهم در این باره حرفی بزنم. اما پیشنهاد می‌کنم که دولت و اتاق بازرگانی ایران به طور مشترک بر واگذاری‌ها و اجرای سیاست‌ها نظارت کنند و ما به عنوان ناظر آنها را در کنار هم قبول داشته باشیم. اما همان طور که گفتم من ترجیح می‌دهیم درباره استان خودم اظهار نظر کنم و از این بحث فاصله بگیرم.