پنج ضلع تجارت در زمین دیپلماسی
گروه بازرگانی- بمانجان ندیمی: یکی از دغدغه‌هایی که همزمان با لغو تحریم‌ها از سوی فعالان اقتصادی مطرح می‌شود «دیپلماسی تجاری ایران» در این شرایط است. به عقیده برخی از آنها، ایران برای تعامل با هیات‌های تجاری که وارد ایران می‌شوند باید از یک دیپلماسی تجاری مدون برخوردار باشد که لازمه آن هماهنگی چند نهاد از جمله اتاق بازرگانی، ‌وزارت امور خارجه و وزارت صنعت، معدن و تجارت است. برنامه‌ای که در آن مشخص می‌شود ایران در این رفت و آمدها به دنبال چه اهدافی است و می‌خواهد با کدام کشورها روابط تجاری برقرار کند. حمید حسینی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران و یکی از فعالان اقتصادی در این باره معتقد است هم اکنون ایران فاقد یک دیپلماسی تجاری است.

بنابراین باید این موضوع را در دستور کار قرار دهد تا از این راه بتواند بهترین نتیجه را از رفت و آمدهای خارجی‌ها کسب کند. به گفته وی، در این خصوص می‌توان از مدل‌ها و ساختارهای کشورهای موفق در حوزه تجارت بهره‌مند شد. در نمایشگاه مطبوعات در غرفه «دنیای اقتصاد»، با این فعال اقتصادی در این خصوص به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:


ایران در حال حاضر به یکی از جذاب‌ترین کشورها برای دنیا تبدیل شده است. این موضوع را می‌توان از رفت و آمد‌های هیات‌های تجاری از نقاط مختلف دنیا از جمله اروپا ‌دریافت. شما به‌عنوان یک فعال اقتصادی برای استفاده بهینه از شرایط کنونی چه پیشنهادی دارید؟

به نظر من یکی از نکاتی که باید در دوره پسا تحریم به‌طور جدی مورد توجه قرار بگیرد، تدوین استراتژی تجاری یا دیپلماسی تجاری است. در حال حاضر به نظر می‌رسد ما فاقد چنین دیپلماسی هستیم. من فکر می‌کنم جای دیپلماسی تجاری در ادبیات امروز کشور خالی است.


منظور شما از دیپلماسی تجاری چیست؟

دیپلماسی تجاری یعنی اینکه چگونه می‌توانیم از ابزار دیپلماتیک و روابط بین‌المللی برای توسعه تجارت استفاده کنیم. این در حالی است که همیشه در ایران برعکس این اعتقاد عمل کرده‌ایم. ما همیشه از روابط تجاری برای روابط بین‌الملل استفاده کرده‌ایم. باید ببینیم آیا از ابزارهای بین‌المللی که در دنیا در اختیار داریم از جمله سفارتخانه و دیپلمات‌ها، توانسته‌ایم در جهت توسعه تجارت استفاده کنیم؟


به نظرتان چرا در شرایط کنونی به دیپلماسی تجاری نیاز داریم؟

در شرایط کنونی ما می‌خواهیم از برخی از شرکت‌ها و بنگاه‌های کوچک‌مان در بازار بین‌المللی حمایت کنیم. می‌خواهیم از بازارهای بین‌المللی اطلاعات به روز و قابل اتکا داشته باشیم؛ بعضی وقت‌ها اتکا به سایت‌ها زیاد هم قابل اعتماد نیست و باید آنها را ملموس تر مورد بررسی قرار دهیم. همچنین می‌خواهیم شرکای قابل اعتمادی برای آینده پیدا کنیم. از سویی حمایت از هیات‌های اعزامی را به‌عنوان ضرورت مطرح کنیم. به این معنی که هیات‌های اعزامی مورد حمایت دیپلمات‌های ایرانی قرار گیرند. ایران می‌خواهد یک تصویر خوب بین‌المللی از کشور به دنیا ارائه دهد و قاعدتا یکی از کسانی که می‌تواند در این امر موثر باشد دیپلمات‌های کشور هستند. تصویرسازی مناسب از یک کشور امروزه در دنیا یکی از مهم‌ترین ابزارهای تجارت است. هر کشوری در دنیا تلاش می‌کند تصویر مثبتی از خود نشان دهد. حتی برخی از کشورها برای این موضوع، هزینه زیادی می‌پردازند بدون اینکه برایشان منفعت اقتصادی داشته باشد. کشوری مثل قطر میلیون‌ها دلار هزینه می‌کند تا خودش را در قالب یک شبکه تلویزیونی خبری مطرح کند یا اینکه امارات میلیون‌ها دلار برای راه‌اندازی یک شرکت هواپیمایی هزینه می‌کند. بهترین سرویس و خدمات را ارائه می‌دهد و از این ابزار برای جذب سرمایه‌گذار خارجی و جذب توریست استفاده می‌کند. این امر نشان می‌دهد که یک کشور حاضر است هزینه‌های چند میلیون دلاری کند تا کشور خود را به دنیا معرفی و توجه دنیا را به خود جلب کند. همه اینها ابزارهایی است که برای ارائه تصویر مثبت از یک کشور در دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد.


در این خصوص جایگاه ایران در دنیا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در سال‌های اخیر،‌ هر آنچه از ایران در دنیا به تصویر کشیده شده، اخبار منفی از اقتصاد و فضای ایران بوده است. بنابراین اگر بخواهیم تصویر بهتری از ایران در دنیا ارائه بدهیم، نیازمند این هستیم که دیپلماسی سیاسی و تجاری خیلی فعال در عرصه بین‌المللی داشته باشیم که این امر را عهده‌دار شود.


به نظر شما دیپلماسی تجاری در ایران باید چه ساختاری داشته باشد؟ چه اهدافی باید در این دیپلماسی مورد توجه قرار گیرد؟

شاید برای پاسخ به این سوال بد نباشد که نمونه‌هایی از دیپلماسی تجاری کشورهای دنیا را مورد بررسی قرار دهیم. کشوری مثل کانادا در این دیپلماسی چند محور را مورد توجه قرار داده است. یکی از این محورها توسعه سرمایه‌گذاری است. همکاری در زمینه علم و فناوری، توسعه توریسم، حمایت از جامعه بازرگانی داخلی و توسعه تجارت نیز از دیگر محورهای دیپلماسی کانادا است. بر این اساس، به تمام دیپلمات‌های این کشور ماموریت داده شده که کارها و فعالیت‌های خود را بر این مبنا صورت دهند. اینکه هدف ما از دیپلماسی تجاری چه می‌تواند باشد، بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر در ایران، سازمان توسعه تجارت است که استراتژی تجاری ما را تعیین می‌کند. اما فاقد یک دیپلماسی تجاری هستیم که به‌عنوان هدف تجارت به دیپلمات‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط و اتاق‌های بازرگانی‌ اعلام کنیم. حداقل بنده تا به حال با چنین چیزی برخورد نکرده‌ام. شاید مهم‌ترین هدفی که باید در تدوین دیپلماسی تجاری مورد توجه جدی قرار گیرد، ارائه یک تصویر خوب از ایران به دنیا است. یکی از مزیت‌های کنفرانس‌های مختلفی که تا کنون در خارج از کشور با حضور ایران برگزار شده، این است که توانسته‌ایم پتانسیل‌ها، ظرفیت‌ها و تمدن خود را به دنیا معرفی کردیم. بنابراین باید دنبال ارائه تصویر مناسب از کشور باشیم که بتوانیم تصویر منفی سال‌های گذشته که در دنیا علیه ایران شکل گرفته بود را از بین ببریم. هدف دوم در دیپلماسی تجاری ما باید پیوستن به WTO باشد. اگر می‌خواهیم یک کشور صادراتی باشیم و از صادرات تک محصولی نفت نجات پیدا کنیم، همچنین سالانه ۱۲۰ میلیارد دلار صادرات داشته باشیم، باید باور کنیم که بدون پیوستن به WTO تحقق این اهداف امکان‌پذیر نیست. به‌طور مثال، پاکستان و هند سال‌ها است با یکدیگر اختلاف دارند، اما کالاهای پاکستانی برای ورود به هند به دلیل انعقاد پیمان‌های منطقه‌ای تنها بین ۳ تا ۵ درصد تعرفه پرداخت می‌کنند. این در حالی است که ایران با وجود روابط خوبی که با هند دارد، باید برای ورود کالایش به این کشور، حدود ۳۰ درصد تعرفه پرداخت کند. این موضوع در مورد روسیه هم صادق است. ما با روسیه روابط سیاسی نزدیکی داریم، اما کالاهای ایرانی برای ورود به بازار این کشور باید تعرفه ۳۰ درصدی پرداخت کنند. در حالی که روسیه به رغم مشکلاتی که با اروپا دارد، به دلیل همان پیمان‌ها و عضویت در WTO، تنها با تعرفه ۵ درصدی تجارت می‌کند. بنابراین باید برای الحاق به WTO اقدامات جدی صورت گیرد و این موضوع به‌عنوان یک ضرورت مطرح شود. از سویی انعقاد پیمان‌های دو یا چندجانبه و ایجاد تعرفه ترجیحی باید در دستور کار قرار گیرد.


آیا برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی از زیرساخت‌های لازم برخورداریم؟ به نظر می‌رسد آمادگی لازم در این خصوص نداریم.

اگر هدف واقعی پیوستن به WTO باشد مجبور به اصلاح برخی از مقررات و قواعد تجارت هستیم. به نظر می‌آید هدف ما در سال‌های گذشته این نبوده که به این سازمان ملحق شویم. ایران سال‌ها است که به‌عنوان عضو ناظر در این سازمان حضور دارد، اما اقدام جدی درخصوص الحاق انجام نداده است. البته برای پیوستن به WTO باید روابط بین‌المللی خوبی داشته باشیم؛ این در حالی است که سال‌های گذشته، روابط بین‌المللی ایران با دنیا زیاد خوب نبود بنابراین الحاق هم صورت نمی‌گرفت.


یکی از مسائلی که درخصوص الحاق به سازمان تجارت جهانی مطرح می‌شود، دیوار بلند تعرفه‌ای ایران است. چنانچه این دیوار تعرفه‌ای برداشته شود، ورود کالاهای با کیفیت به ایران نیز افزایش می‌یابد. اما از سویی به نظر نمی‌رسد که کالاهای ایرانی آمادگی لازم را برای رقابت با کالاهای خارجی داشته باشند. نظر شما در این خصوص چیست؟

سازمان تجارت جهانی اجازه داده کالاهایی که در یک کشور آسیب‌پذیر است، چند سال با دیوار تعرفه‌ای مورد حمایت قرار گیرند. در ضمن ما تعرفه موثرمان آن‌قدر که مردم فکر می‌کنند، زیاد نیست. به رغم اینکه فکر می‌کنیم تعرفه‌ها بالا است اما تعرفه موثرمان نزدیک به ۱۲ درصد است. یعنی متوسط آن زیاد نیست و کاهش آن به ۶ درصد هم به نظر سخت نمی‌آید.


بر می‌گردیم به اهداف دیپلماسی تجاری که در شرایط کنونی باید دنبال کنیم. تا اینجا دو هدف را مطرح کردید؛ اول، ارائه تصویر مثبت از کشور به دنیا و دوم، الحاق به سازمان تجارت جهانی. اهداف دیگر این دیپلماسی چه باید باشد؟

توسعه جذب سرمایه‌گذار خارجی و تامین مالی هم می‌تواند از اهداف دیپلماسی تجاری باشد. ما از لحاظ تامین مالی به دنیا نیاز داریم. در حال حاضر مهم‌ترین مشکلات ما تامین مالی است. ما حتما به سرمایه، دانش فنی، تجهیزات و بازار نیاز داریم. اینها همگی در سایه روابط خوب و جذب منابع مالی امکان‌پذیر است. شاید در حال حاضر، شرایط برای سرمایه‌گذاری خارجی مهیا نباشد و بنگاه‌های ایرانی هم از این موضوع استقبال نکنند. بنابراین به نظر می‌رسد تامین مالی در شرایط کنونی از اهمیت بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی برخوردار است. هدف چهارم هم می‌تواند به گردشگری اختصاص یابد؛ ایران قطعا می‌تواند مکانی برای جذب توریست باشد. همکاری‌ها در زمینه‌های فناوری به‌عنوان هدف پنجم می‌تواند در این دیپلماسی مطرح شود. شک نکنید که با تکنولوژی‌های نسل دوم امکان رقابت در دنیا وجود ندارد. بسیاری از دانش‌های فنی که در کشور استفاده می‌کنیم، تکنولوژی‌های قدیمی هستند و قابل رقابت در دنیا نیستند. ما کارآیی پایینی داریم که بخشی از آن به قطع روابط با دنیا در سال‌های گذشته برمی‌گردد. بنابراین باید در دیپلماسی تجاری به دنبال جذب تکنولوژی‌های جدید باشیم.


آنچه تاکنون مطرح کردید مربوط به اهدافی بود که در دیپلماسی تجاری باید مورد توجه قرار گیرد. حال این سوال مطرح می‌شود که ساختار تجاری ما برای تحقق این اهداف چگونه باید باشد؟

شاید بد نباشد در این خصوص نیز برخی از نمونه‌های جهانی را مطرح کنیم. در بعضی از کشورها هماهنگی بین وزارت بازرگانی و وزارت امور خارجه دارند و وجود رایزن‌های بازرگانی را می‌توان حاصل این هماهنگی دانست. برخی ساختار مستقل توسعه تجارت دارند. سازمان‌های خصوصی -دولتی هم هستند که دفاتر نمایندگی آنها در دنیا فعال است و به بازاریابی می‌پردازند و بسیار هم موفق هستند. به نظر من مدلی که در حال حاضر در ایران اجرا می‌شود، مدل کارآیی نیست. الان وزارت خارجه در ایران در حوزه اقتصادی فعال نیست و تمام امور به دست وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمان توسعه تجارت سپرده شده است و لازم است تحرک جدیدی در روابط بین‌الملل و اقتصاد کشور ایجاد کند.


شما به رایزن بازرگانی اشاره کردید. ایران در کشورهای مختلفی رایزن بازرگانی دارد پس این به معنی همان هماهنگی بین دو وزارتخانه است. در حالی که در بخشی دیگر از صحبت‌هایتان به عدم دخالت وزارت امورخارجه در تجارت اشاره کردید. اگر ممکن است در این مورد توضیح دهید.

رایزن‌های بازرگانی در دنیا سه نوع هستند. برخی از رایزن‌ها تاجر نبوده و خیلی هم کارشناس تجاری نیستند. اما ارتباطات و اطلاعات خوبی دارند که از این قابلیت، در برقراری روابط استفاده می‌کنند. برخی دیگر سابقه فعالیت تجاری داشته‌اند و یک فعال موفق اقتصادی بوده‌اند که به‌عنوان رایزن بازرگانی مطرح می‌شوند. اما در نوع سوم، رایزن‌ها کارمندی هستند که تنها به دنبال کسب رضایت وزارتخانه و سفارتخانه هستند. اکثر رایزن‌های بازرگانی ایرانی از نوع سوم هستند. رایزن‌های بازرگانی به دلیل اینکه عضوی از سفارت نیستند، نمی‌توانند در توسعه روابط بین‌المللی تجاری از ابزار دیپلماتیک استفاده کنند. بنابراین مواردی دیده شده که رایزن‌ها با سفرا اختلاف‌نظر دارند.


در این شرایط پیشنهاد شما برای ساختار تجاری ایران چیست؟

اگر می‌خواهیم بعد از لغو تحریم‌ها موفق شویم باید محورهای مشخصی را برای شرایط جدید مشخص کنیم. محورهایی که اتاق بازرگانی، وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت امور خارجه براساس آن پیش بروند. این در حالی است که در حال حاضر چنین هماهنگی وجود ندارد. کشورهایی که برای مذاکره به ایران می‌آیند، ما را انتخاب می‌کنند. در حالی که سیاست ما برای رویارویی با این کشورها مشخص نیست.


به‌عنوان آخرین سوال به نظر شما در شرایط پساتحریم بیشتر باید در کدام بخش‌ها به مذاکره بپردازیم؟

به نظر من شرکت‌هایی که پوشش‌دهنده بیمه‌ای در دنیا هستند، می‌توانند راه را برای جذب سرمایه‌گذار خارجی هموار کنند. به‌عنوان مثال، چنانچه ساچه (یکی از شرکت‌های بیمه‌ای معتبر ایتالیایی) در مذاکره با ایران موفق باشد، قطعا بسیاری از سرمایه‌گذاران خارجی به اعتبار این شرکت به ایران خواهند آمد.