راهکار کلیدی کنترل فساد

بیژن باصری

استادیار دانشکده اقتصاد و حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی

در چند دهه اخیر بسیاری از صاحب‌نظران اقتصادی به نقش ارتباط میان حکمرانی خوب و کارآیی سیاست‌های اقتصادی اذعان کرده‌اند. حکمرانی خوب بر مبنای شفافیت نظام‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، میزان پاسخگویی، اجرای درست قوانین و سیستم‌های سالم و ایمن پولی و مالی استوار است. شاید در تمام شاخص‌هایی که به حکمرانی خوب مربوط می‌شود، شفافیت کلیدی‌ترین نقش را ایفا می‌کند. چون شفافیت به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر کارآیی بنگاه‌های اقتصادی و بهبود عملکرد آنها اثر می‌گذارد و دولت‌ها و مسوولان را وادار می‌کند تا متعهدانه و پاسخگویانه به دور از هر گونه چشم‌پوشی از واقعیات، درصدد راه‌حل‌های اساسی و سازو‌کارهای حزم‌اندیشانه‌ بروند. بر این اساس شفافیت یکی از ارکان مهم حکمرانی خوب است.

امروزه با توجه به نقش فزاینده شرکت‌ها، حکمرانی شرکتی نیز به شکل قابل توجهی بر حکمرانی تاثیر می‌گذارد. حکمرانی شرکتی ارتباط نزدیکی با شفافیت دارد. شفافیت به این مفهوم است که تمام اقدامات شرکت‌ها به اندازه کافی از دقت و وسواس لازم برخوردار باشند تا به بررسی موشکافانه و دقیق آحاد جامعه منجر شود. اگر چه در برخی مواقع مشاهده می‌شود که برخی شرکت‌ها تلاش می‌کنند تا اطلاعات خود را به‌صورت پنهان و به دور از رویت مردم نگه دارند. حتی در برخی موارد این نگرانی‌ها به‌صورت عمومی افزایش یافته که تا چه میزان اطلاعات بنگاه‌ها در اختیار طرف‌های ثالث قرار می‌گیرد. این موضوع به‌ویژه در میان دولتی‌ها بیشتر رایج است. به‌طور کلی، شفافیت، کیفیت آسان دیده‌شدن است. از این زاویه شفافیت به مفهوم مرئی بودن یا غیرقابل امحا کردن است. از همین مفهوم می‌توان استنباط کرد که شفافیت به نوعی مفهوم پیش‌بینی را در خود به همراه دارد. از این نظر، دایره و گستره اثرگذاری شفافیت به مفهوم بازبودن و حسابدهی در تمامی ارکان‌های فعالیت‌های اقتصادی، مالی و تجاری است.

صاحب‌نظران اقتصادی در دهه‌های گذشته، شفافیت را عامل مهمی در ایجاد شرایط لازم برای دولتی کارآمدتر، میزان پاسخگویی بیشتر و ابزاری برای مقابله با فساد دانسته‌اند. بر این مبنا، امروزه پایه‌های نظری و موضوع شفافیت در ادبیات اقتصادی تعبیه و بنیان گذاشته شده است. از این زاویه، نظریه‌های مربوط به شفافیت بر مبنای نظریه‌های مربوط به نمایندگی و کارگزاران نوعی، امنیت بین‌المللی و اثربخشی نظام‌های اقتصادی و اجتماعی به‌خوبی شکل گرفته است. شفافیت اغلب با حکمرانی شرکتی تلفیق شده است و کاربرد حکمرانی خوب را در عمل با مشکل مواجه می‌کند. شفافیت با سه شاخص درجه باز بودن دولت، حامیان افشاگر و تبلیغات شناخته می‌شود. در این حالت میان شفافیت و کیفیت کارکرد دولت، دموکراسی و حقوق انسانی ارتباط مستقیمی وجود دارد.

از طرف دیگر شفافیت با مفهوم پاسخگویی یا حتی فساد و اجرای درست قانون گره خورده است. کریستوفر هود شفافیت را گسترده‌ترین دکترین بازبودن می‌داند. بر اساس این دکترین، دولت‌ها موظف به اجرای قوانین منتشر ‌شده هستند، نه قوانین اختیاری.(هود، ۲۰۰۶). از سوی دیگر کافمن(۲۰۰۲) شفافیت را افزایش جریان به موقع اطلاعات قابل اتکای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌داند که برای تمامی ذی‌نفعان قابل دسترس باشد. طبق این تعریف، دسترسی به اطلاعات باید برای ذینفعان بالقوه قابل اعتماد نیز وجود داشته باشد. این تعاریف بر جنبه‌های وسیعی از شفافیت در دولت اشاره دارد. در همه این تعاریف تمرکز شفافیت بر کاهش فساد، ارتقای سطح پاسخگویی و کمک به ایجاد حکمرانی خوب است. یک ویژگی دیگر در این تعاریف اینکه شفافیت نه تنها به نقش اطلاعات مورد نیاز اشاره دارد، بلکه به توانایی کارگزاران و بازیگران خارجی برای دسترسی به اطلاعات سیاسی و نهادهای اجرایی به شکل منظم اشاره دارد. از این منظر، شفافیت به مفهوم قابلیت دسترسی بازیگران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی (داخلی و خارجی)به عملیات دولتی، برای دسترسی به انتشار اطلاعات مربوطه به منظور ارزیابی نهادها، بر حسب قوانین، عملیات و نتایج فعالیت آنها است. در هر کشوری که به دلیل کمبود اطلاعات در لایه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی شفافیت به درستی اندازه‌گیری نشود، ابهامات تحلیلی و بررسی‌های مربوط به آن گسترش می‌یابد.

در دنیای امروزی بخشی از ابهامات مربوط به شفافیت درمورد قضاوت‌های ارزشی و موضوعات هنجاری برمی‌گردد و در واقع موضوع شفافیت با انبوهی از محدودیت‌های پیچیده همراه است. اهمیت شفافیت و پاسخگویی برای شرکت‌ها و بنگاه‌های بزرگ باعث شده است تا این مساله به‌عنوان یکی از اهداف آرمان ۱۲ اهداف توسعه پایدار (SDGs) مطرح شود. در این بند به بنگاه‌ها و شرکت‌های بزرگ توصیه شده است تا با اتخاذ شیوه‌ها و سازوکارهای پایدار تولید و عرضه، عملکردهای فعالیت‌های پایدار خود را به‌صورت شفاف در اختیار عموم قرار دهند. در غیر این صورت شرکت‌ها و بنگاه‌هایی که نتوانند این معیارها را رعایت کنند یا از انتشار این گزارش‌ها امتناع کنند، امکان رقابت آنان کاهش یافته و ممکن است مشمول برخی از تحریم‌ها قرار گیرند، به همین علت تعداد شرکت‌هایی که گزارش‌های پایداری منتشر می‌کنند، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ناظر بر این آرمان و هدف برای کشورها مطرح شده و بر این مبنا کشورها ارزیابی خواهند شد.

یک نکته اساسی که در موضوع شفافیت لازم است مورد توجه قرار گیرد، توجه به این نکته است که شفافیت تا چه اندازه از اطلاعات درونی نهادهای موجود اثر پذیرفته است. اگر سطح و درجه ابهام اطلاعات مشخص شود، در آن صورت این موضوع باقی می‌ماند که شفافیت چگونه و تا چه اندازه منجر به اثربخشی دولت و سطح پایین‌تر فساد می‌شود. پرسشی که بسیاری از مواقع بدون پاسخ مانده است. چون اندازه‌گیری شفافیت در عمل مشکل است. به همین دلیل بسیاری از صاحب‌نظران از شاخص‌های ترکیبی برای محاسبه شفافیت استفاده کرده‌اند که طیف وسیعی از شاخص‌ها را در بر می‌گیرد. در بسیاری از کشورها شفافیت خود را به‌صورت وجود قانون آزادی اطلاعات، الزامات تعهدآور دولت‌ها برای ارائه اطلاعات رسمی و وجود سایت‌های برخط و بهنگام در زمینه‌های مالی، اقتصادی و پولی نشان می‌دهد. در پاره‌ای موارد شفافیت در شرکت‌ها از طریق اطلاعات پیمایشی به‌دست می‌آید.

در هر حال آنچه در مورد شفافیت و شاخص‌های آن مطرح است، محتوا، کیفیت و فرآوری اطلاعاتی است که از سوی نهادهای عمومی منتشر شده است. در این مورد نحوه دریافت و انتشار اطلاعات به‌صورت عام و معمول نیز مهم است. شفافیت فرآیند تصمیم‌گیری نهادهای مربوطه نیز حائز اهمیت است. علاوه بر این، اجزای شاخص‌های مکمل شفافیت نظیر مکانیزم پاسخگویی، اجرای حسابرسی و فرصت‌های مشارکتی در این سیستم نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

در یک جمع‌بندی می‌توان گفت که شفافیت موجب اجرای عملیات مناسب دولت، اتخاذ رویکردهای منطقی و جلوگیری از فساد شده و همچنین می‌تواند باعث افزایش درک جامعه از میزان و چگونگی آثار این پدیده شده و در نهایت به کاهش فساد و ایجاد تغییرات منجر شود.