متنوع‏‏‌سازی پرتفو؛ ضرورتی بنیادین، اما فراموش‏‏‌شده

متنوع‌‌‌سازی، همان‌گونه که از نام آن برمی‌‌‌آید، به معنای جلوگیری از تمرکز ثروت در یک دارایی بخصوص است. این مفهوم، در مقام درک بسیار قابل فهم است، اما در مقام عمل، پیروی از آن چندان ساده نیست. در زمان صعود یک بازار بارها شنیده‌‌‌ایم که فردی سیگنالی دریافت کرده، تمامی اموال خود را فروخته و در آن بازار سرمایه‌گذاری کرده است. پس از مدتی و در هنگام نزول بازار، فرد با زیان هنگفتی مواجه شده و به‌اصطلاح عامیانه، به خاک سیاه نشسته است. یکی از علل این امر، در کنار از ورود هیجانی به بازار بدون دانش کافی، بی‌‌‌توجهی به اصل متنوع‌‌‌سازی است. چنانچه این فرد، نیمی از سرمایه خود را در بازاری دیگر قرار ‌‌‌می‌‌‌داد، نیمه دوم سرمایه وی امنیت بیشتری داشت. حال اگر این فرد یک‌سوم سرمایه را در یک بازار دیگر و یک‌سوم نهایی را در بازار ثالثی قرار می‌‌‌داد، چه‌‌‌بسا صعود بازار ثالث، خسارت وی در بازار اولیه را جبران می‌‌‌کرد.

متنوع‌‌‌سازی دقیقا به همین معناست؛ سرمایه خود را در یک دارایی متمرکز نکنید، چرا که نوسان یک پرتفو، معمولا کمتر از میانگین وزنی نوسان تک‌تک اجزای آن پرتفو است. به عبارت ساده‌‌‌تر، از طریق متنوع‌‌‌سازی می‌‌‌توان با نوسان و ریسک کمتری به سطح بازده مورد نظر رسید. حال چرا نوسان باید مهم باشد؟ زیرا نوسان، بنیان اساسی بازارهای مالی است. به‌‌‌دلیل وجود نوسان است که سرمایه‌گذاران، سود طلب می‌کنند.

در واقع هر اندازه نوسان یک سرمایه‌گذاری بالاتر باشد یا به‌‌‌عبارت دیگر سرمایه‌گذاری ریسکی‌‌‌تر باشد، سرمایه‌گذاران برای جبران تحمل این ریسک، سود بیشتری طلب می‌کنند، زیرا به همان میزان که احتمال بالاتری وجود دارد که سرمایه آنها چند برابر شود، احتمال بالاتری هم وجود دارد که سرمایه آنها به نابودی برود و فرد تنها زمانی حاضر به سرمایه‌گذاری خواهد بود که انتظار داشته باشد برآیند این فرآیند، عایدی مثبتی را نصیب وی کند. بنابراین نوسان در حدی اهمیت دارد که می‌‌‌توان تلاش عمده سرمایه‌گذاران را در دو هدف افزایش سود و کاهش نوسان خلاصه کرد. برخلاف سرمایه‌گذاران مبتدی و خرد که به‌دنبال افزایش سود هستند، سرمایه‌گذاران حرفه‌‌‌ای همواره در پی یافتن ترکیب بهینه‌‌‌ای از نوسان و سود هستند، چراکه ذات بازارهای مالی به‌‌‌گونه‌‌‌ای است که کمتر سودی در آنها بدون ریسک به‌دست می‌‌‌آید.

اما متنوع‌‌‌سازی تنها مختص سطوح بالایی از بازارهای مالی نیست، بلکه درون هر بازاری نیز این اصل برقرار است. به‌خصوص در بازار سهام، از آنجا که گزینه‌‌‌های زیادی جهت سرمایه‌گذاری در دسترس است، این قانون نمود بیشتری پیدا می‌کند. در بازاری مثل بازار بورس تهران که مکررا با بسته شدن نمادها و تشکیل صف‌‌‌های خرید و فروش به دلیل وجود دامنه نوسان مواجه هستیم، متنوع‌‌‌سازی پرتفو نه‌تنها یک اصل، بلکه یک ضرورت است. تمرکز پرتفو در یک سهم یا تعداد اندکی سهام، به‌شدت ریسک پرتفو را بالا می‌‌‌برد و حتی گاهی به قفل شدن نقدینگی فرد در سهم منجر می‌شود. به همین دلیل توصیه می‌شود که سرمایه خود را بین چند سهم با ویژگی‌‌‌های گوناگون تقسیم کنیم.

به‌عنوان یک مثال ساده، فرض کنید بازار سهام رو به نزول باشد. در این شرایط، هر سهم با توجه به میزان حساسیت و تاثیرپذیری که از رفتار بازار دارد (مفهومی که در اصطلاح فنی به آن بتای بازار می‌‌‌گویند)، واکنش متفاوتی از خود نشان خواهد داد. برای مثال، سهم «الف» که کاملا دنباله‌‌‌رو بازار است، رو به نزول می‌رود، سهم «ب» که حساسیت کمی به بازار دارد، واکنش قابل‌توجهی از خود نشان نمی‌‌‌دهد و سهم «ج» که تاثیرپذیری کاملا مخالفی از بازار دارد، رو به صعود می‌رود. در این شرایط، افرادی که صرفا سهام «الف» را در پرتفوی خود دارند، متحمل ضرر خواهند شد؛ در حالی که اگر این افراد سرمایه خود را بین سه سهم یادشده تقسیم می‌‌‌کردند، زیان کمتری متحمل می‌‌‌شدند و بخشی از زیان، توسط بازده مثبت سهم «ج» جبران می‌‌‌شد. همین استدلال در مورد بازار صعودی هم برقرار است و در نهایت با علم به اینکه بازار سهام، مجموعه‌‌‌ای از صعودها و نزول‌‌‌هاست، می‌‌‌توان درک کرد که این استراتژی به کاهش ریسک پرتفو و حصول بازدهی مناسب منجر خواهد بود.

اما مشخصا در مورد بازار سهام، چه تعداد سهم برای متنوع‌‌‌سازی توصیه می‌‌‌شوند؟ در منابع علمی در خصوص بورس‌‌‌های پیشرفته نظیر ایالات‌متحده، این عدد را حدود ۳۰سهم عنوان کرده‌‌‌اند، اما با توجه به ویژگی‌‌‌های بازار سهام ایران، فعالان این بازار معتقدند که با کمتر از این تعداد نیز می‌‌‌توان تنوع خوبی در پرتفو داشت. باید توجه کرد که عواید متنوع‌‌‌سازی زمانی بیشینه است که سهام انتخابی ما با یکدیگر تفاوت داشته باشند. به عنوان مثال، سهام درون یک صنعت احتمالا با هم همبستگی بالایی دارند. اگر شوکی به این صنعت وارد شود، تمام سهم‌‌‌های شرکت‌های موجود در صنعت را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. بنابراین لازم است تنوع در پرتفو از جهات گوناگون رعایت شود.

می‌‌‌توان بحث را چنین جمع‌‌‌بندی کرد که ورود به بازارهای مالی بدون دانش کافی، بسیار خطرناک است. چه بسیار سهامداران خرد و ناآگاهی که با سودای ثروت، سرمایه خود را وارد یکی از بازارهای مالی کرده‌‌‌ و به سبب فقدان دانش کافی، ضررهای هنگفتی متحمل شده‌‌‌‌‌‌اند؛ غافل از آنکه این باخت سرمایه، در سوی دیگر به برد سرمایه‌گذاران حرفه‌‌‌ای و سرازیر شدن ثروت مفقوده مذکور به جیب این دسته از سرمایه‌گذاران منجر خواهد شد. در کنار اصول سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی، یکی از ابتدایی‌‌‌ترین قواعدی که در هر بازاری صادق است، اصل متنوع‌‌‌سازی است که اصرار دارد سرمایه‌گذاران تمام سرمایه خود را در یک سهم یا حتی در یک بازار قرار ندهند یا به عبارت دیگر، همه تخم‌‌‌مرغ‌‌‌های خود را در یک سبد نگذارند!