ضرورت به‌روز شدن ابزارهای مالی

 بنابراین نخستین شرط لازم برای اینکه بازارسرمایه خوب کار کند، داشتن قانون خوب و شرط دوم، وجود نهادهای مالی خوب است. در بازاری که نهادهای مالی لازم و کافی حضور نداشته باشند، طبیعتا آن بازار با نقض عملکرد مواجه می‌شود و اصطلاحا برخی کارها روی زمین می‌‌‌ماند. به‌عنوان مثال، در بازاری که سبدگردان ندارد، خدمات مربوط به آن روی زمین می‌‌‌ماند یا بازاری که در آن شرکت تامین سرمایه وجود ندارد، این خدمات یا توسط افراد غیرمرتبط انجام می‌شود که طبیعتا ناقص خواهد بود یا به طور کلی ارائه نمی‌شود. برای مثال اگر بازار سرمایه را در ۱۰ یا ۱۵سال گذشته در نظر بگیریم، بسیاری از نهادهایی که امروز وجود دارند در آن زمان وجود نداشتند، بنابراین وجود نهادها یکی دیگر از شروط عملکرد خوب بازار سرمایه است که این نهادها باید متنوع و به‌‌‌روز باشند و از نظر تعداد نیز نهادهای مالی باید مشخص، محدود و حساب‌شده باشند. مثلا اگر در بازار سرمایه ایران، به ۳۰۰کارگزاری مجوز داده شود طبیعتا نصف آنها بیکار خواهند بود و بیکار بودن آنها ایجاد مساله می‌کند و به دنبال آن بازار را به‌هم می‌‌‌ریزد.

سومین عاملی که باید وجود داشته باشد تا بازار از عملکرد خوبی برخوردار باشد، ابزارهای مالی است. ابزارهای مالی در واقع واسطه انتقال منابع پولی و مالی از سرمایه‌گذار به سرمایه‌‌‌پذیر است؛ چیزی که سرمایه‌گذاران را به نهادهای مالی مرتبط می‌‌‌سازد. بدون ابزارهای مالی طبیعتا بازار تعطیل و راکد می‌شود. این ابزارهای مالی نیز باید متنوع باشند؛ به این معنی که در زمینه‌های مختلف و برای سلیقه‌های مختلف باید ابزار مالی داشته باشیم.

باید به‌‌‌روز باشند؛ چراکه ابزارهای قدیمی که دیگر کاربردی ندارند، طبیعتا جوابگوی نیاز سرمایه‌گذار نیستند. به همین جهت باید مرتب به‌‌‌روزرسانی و مطابق نیازهای روز سرمایه‌گذاران طراحی و پیاده‌سازی شوند. داشتن ابزارهایی که مطابق با نیاز بازار نیست مشکلی را حل نمی‌‌‌کند. برای مثال در بازار سرمایه ایران، اوراق بدهی، از جمله ابزارهای تامین مالی اصلی هستند که این اوراق بدهی یعنی صکوک‌‌‌ها که در حال حاضر تعداد آنها حدودا ۱۰نوع صکوک است به‌جز اوراق اجاره و مرابحه باقی آنها کاربردی ندارد و تنها اسم آنها صکوک است. مانند اوراق صکوک استصناع، صکوک منفعت، اوراق خرید دین یا برخی صندوق‌ها مانند صندوق زمین و ساختمان، صندوق پروژه نیز تعطیل است و استفاده‌‌‌ای ندارد. این ابزارها چون اصولی طراحی نشده‌‌‌اند متاسفانه با وجود نیاز بازار به آنها کاربرد ندارند. 

بنابراین در نهایت سه‌شرط لازم است تا بازار عملکرد خوبی داشته باشد: قانون بازار اوراق بهادار، نهادهای مالی و ابزارهای مالی خوب. در کنار این موارد موردی که بسیار حائز اهمیت است، وجود نهاد ناظر به‌‌‌روز است که این نهاد ناظر باید بتواند به‌خوبی مدیریت کند. ممکن است قانون خوبی وجود داشته باشد، ابزارهای خوب و نهادهای خوبی نیز وجود داشته باشد، اما نهاد ناظری بر بازار حاکم باشد که به جای آنکه مشکلات این نهادها را حل کند برای آنها ایجاد مزاحمت کند که خود این موضوع تمام سه‌شرط محقق‌شده را به نوعی خراب می‌کند. نهاد ناظر نیز برای اینکه بتواند به‌خوبی بر بازار نظارت کند باید تخصص داشته و جهت‌‌‌گیری نداشته باشد.

همچنین باید مستقل باشد و به‌ویژه دستوربگیر دولت نباشد. اگر این شرایط وجود نداشته باشد نهاد ناظر نمی‌‌‌تواند اقدام نظارتی خود را به‌خوبی انجام دهد و بازار خوبی نخواهیم داشت و ابزارهای ایجادشده به کار نمی‌‌‌آیند. در بازاری که بر فرض ابزار و قانون خوب و همچنین نهادهای خوبی وجود دارد ولی دولت در آن دخالت می‌کند، آن بازار موفق عمل نمی‌‌‌کند و کارآیی نخواهد داشت یا چنانچه سازمان ناظر و بورس، در کار نهادهای مالی، دخالت کنند و مانع عملکرد خوب آنها شوند، دیگر این نهادها و ابزارها به کار نمی‌آیند.   

اگر سازمان بورس، درگیر روندها و رویه‌‌‌های نظارتی زمان‌بر و جهت‌‌‌دار باشد، طبیعتا نهادهای مالی نمی‌‌‌توانند خوب کار کنند. بنابراین داشتن سه شرطی که گفته شد، باید حتما در کنار نهاد ناظر بی‌طرف، دقیق، کاربلد و در عین حال مستقل باشد که بتواند به‌خوبی جواب دهد.  در مقایسه با دنیا می‌‌‌توان گفت ابزارهای مالی اولیه لازم، امروزه در ایران وجود دارند، اما نیازمند توسعه این ابزارها هستیم. در زمینه ابزارهای پوشش ریسک و مشتقه، کمبودهای زیادی داریم؛ یا ابزار مناسب نداریم و اگر داریم، خیلی ناقص استفاده می‌شود؛ مانند اختیار معامله، آپشن‌‌‌ها و فروش استقراضی. مثلا به دلیل نبود رویه فروش استقراضی، بازار ما بازاری یک‌طرفه است. یعنی دارایی موجود تنها در شرایطی که بازار صعودی است می‌‌‌تواند سودده باشد و زمانی که بازار نزولی می‌شود همگان ضرر می‌کنند، در صورتی که در بازار پیشرفته در شرایطی که بازار نزولی است، با فروش استقراضی می‌‌‌توان سود درست کرد و در بازار ما این حالت وجود ندارد.

بنابراین در حال حاضر، یکسری ابزارها و نهادها را کم داریم. البته در زمینه صندوق‌ها در حال حاضر تنوع و تعداد صندوق‌ها رو به افزایش است، اما تاکنون این صندوق‌ها نتوانسته‌‌‌اند منابع زیادی را جذب کنند و کمتر از ۱۰‌درصد نقدینگی کل کشور که عامل تورم و نابسامانی اقتصادی است در صندوق‌های سرمایه‌گذاری جذب شده است. اگر جذب نقدینگی مثلا به ۴۰‌درصد برسد می‌‌‌تواند به کنترل تورم کمک شایانی کند. این پتانسیل در صندوق‌ها وجود دارد و چون از این صندوق‌ها حمایت لازم نمی‌شود، نتوانسته‌‌‌اند منابع لازم را جذب کنند. یکی دیگر از عواملی که می‌‌‌تواند در کارآیی ابزارها و نهادهای مالی خیلی موثر باشد، گستردگی ارتباطات بازارسرمایه است.

جزیره‌‌‌ای نبودن بازارسرمایه عامل مهمی در افزایش کارکرد آن است. همچنین با وجود تحریم‌‌‌های بین‌المللی، سرمایه‌گذار خارجی در این بازار وارد نمی‌شود؛ در نتیجه، به واسطه اینکه محدود هستیم و فقط با خودمان دادوستد می‌‌‌کنیم سلیقه‌‌‌های جدید و ابزارهای جدید در این بازار وارد نمی‌شود و شاید به بسیاری از ابزارها نیاز پیدا نمی‌‌‌کنیم. ولی زمانی که سرمایه‌گذار خارجی و نهادهای مالی خارجی وارد شوند، خواهان ابزارهای جدید هستند و مجبوریم آنها را بسازیم، ابزارها همواره با خودشان دانش وارد می‌کنند.

پس جزیره‌‌‌ای و تحریم بودن یکی دیگر از عواملی است که بازار را محدود نگه می‌دارد و اجازه نمی‌‌‌دهد نهادها و ابزارها به کارآیی لازم خود برسند.  در کنار اینها به نظر می‌رسد که از مساله آموزش نیز نباید غافل شد. بسیاری از فعالان بازار با برخی از ابزارها آشنا نیستند و نحوه کاربرد آن را نمی‌‌‌دانند. همچنین ابزارهایی که معرفی می‌‌‌شوند، باید به‌خوبی آموزش داده شوند تا افراد بتوانند از آن استفاده کنند. بنابراین پرورش نیروهای متخصص که آینده بازار را از نظر نیروی کارشناسی تامین کنند، نکته دیگری است که باید به آن توجه کرد. در نهایت می‌‌‌توان گفت در یک‌دهه گذشته روند ابزارسازی و نهادسازی در بازار سرمایه ایران، خوب بوده و نهادهای جدیدی معرفی شده‌‌‌اند، ولی هم کافی نبوده‌‌‌اند و هم نبود استقلال در بازارسرمایه باعث شده است تا ابزارهای جدید معرفی‌شده کارآیی لازم خود را نشان ندهند.