او به انقلاب اعتبار داد یا انقلاب به او؟

در نامه‌ای به انگلس نوشته: «چنین زندگی شومی ارزش زیستن ندارد.» تنها اثری که در زمان حیاتش چاپ شد، جلد اول سرمایه بود که به زبان‌های مختلف ترجمه شد. گفته‌اند اگرچه پیش‌بینی او از پایان سرمایه‌داری اشتباه بود، اما باعث شد که سرمایه‌داری به فکر چاره بیفتد. می‌گویند در زمان خاکسپاری تنها ۱۱نفر در مراسمش حضور داشتند.  نزدیک به یکصد و چهل سال پس از مرگش، کارل مارکس در زمینه‌‌‌های مختلف آکادمیک از جایگاهی مهم برخوردار است. او در میان چهره‌‌‌های تاثیرگذار اولیه در جامعه‌‌‌شناسی قرار می‌گیرد، به‌‌‌عنوان یک نظریه‌‌‌پرداز سیاسی از نفوذ زیادی برخوردار است و سرچشمه چند مکتب فکری، هم در تاریخ و هم در نقد ادبی است. فراتر از نظریه مارکسیسم فلسفی، دامنه وسیع‌‌‌تر تاثیر او را می‌‌‌توان در چارچوب‌‌‌های تحلیلی نظریه انتقادی، نظریه پسااستعماری، تحلیل هرمنوتیک و مطالعات فرهنگی از اواسط قرن بیستم تا امروز مشاهده کرد. نظریات او بر اقتصاد نیز تاثیر قابل‌توجهی داشته است و ردپای برخی اندیشه‌های او را در افکار و نظریات اقتصاددانانی مانند عجم‌اوغلو می‌توان مشاهده کرد.

p24 copy

این شهرت به‌اختصار در قطعه‌ای که دیوید مک‌للان از دایره‌المعارف اندیشه سیاسی بلک‌ول نقل کرده، خلاصه شده است: «در کل طیف علوم اجتماعی، مارکس احتمالا تاثیرگذارترین شخصیت قرن بیستم است.» امروزه، کارل مارکس یکی از دانشمندان برجسته‌‌‌ علوم اجتماعی در دو قرن اخیر محسوب می‌شود و در ردیف نویسندگانی قرار می‌گیرد که غالبا در برنامه‌‌‌های درسی دانشگاه و مقالات به آنها ارجاع داده شده است. با این حال، در زمان مارکس، سنت‌‌‌های رقیب جامعه‌‌‌شناختی و جنبش‌‌‌های سیاسی سوسیالیستی دیگری نیز وجود داشتند که پیرو متفکران دیگری بودند. اما چگونه مارکس به عنوان برجسته‌ترین آنها ظاهر شد؟  فیلیپ مگنس و مایکل مکوی در مقاله‌ای (2020) با استفاده از داده‌های Google Ngram  و روش سینتیک کنترل (یک روش اقتصاد‌سنجی برای تخمین خلاف واقع) به صورت مقایسه ارجاعات به مارکس و متفکران مشابه، قبل و بعد از انقلاب بلشویک به این نتیجه رسیده‌اند که اگر انقلاب 1917 روسیه اتفاق نمی‌افتاد، مارکس در این سطح مشهور نمی‌شد.

آنها نشان می‌دهند که تاثیر فکری مارکس ممکن است تا حدی ناشی از حوادث سیاسی باشد. نمودار مقایسه ارجاع به مارکس در وضعیت انقلاب بلشویک و فقدان آن را را نشان می‌دهد.  به طورخلاصه یافته‌های آنها یک مفهوم مهم برای تفسیر کار مارکس در روزگار کنونی ارائه می‌دهد. همان‌طور که شواهد تجربی نشان می‌دهد، شهرت فکری مارکس نه‌تنها به‌خاطر ارزیابی علمی نظریه‌‌‌های او، بلکه به دلیل شوک تصادفی یک رویداد سیاسی خارجی یعنی انقلاب بلشویک، تقویت شد. بر مبنای این مطالعه می‌توان گفت که این انقلاب بلشویک بود که بر اعتبار مارکس افزود نه بالعکس.


منبع:

The Mainstreaming of Marx: Measuring the Effect of the Russian Revolution on Karl Marx’s Influence, Phillip W. Magness, Michael Makovi, ۲۰۲۰, JPE