اهمیت حمایت «حاکمیت»، از هدایت یارانه‌ها به «آموزش» و «سلامت»

محمدامین قانعی‌راد رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران با وجود تلاش گروه‌های مرجع مختلف و نیز دولت برای مجاب کردن مردم به انصراف داوطلبانه از یارانه نقدی، اما این برنامه با اقبال مناسبی مواجه نشد. به نظر نگارنده، ریشه این عدم اقبال را می‌توان در پنج مولفه خلاصه کرد: اول) روند «اسطوره‌زدایی از دولت» در دو دهه اخیر در جامعه ما رو به پیشرفت بوده است. به بیان دیگر رابطه گروه‌های مختلف شهروندان با دولت، روزبه‌روز از جنبه «حماسی» خارج شده و به جنبه «عقلایی» و «ارزیابانه» و «منفعت‌جویانه» متمایل شده است. در دوره هشت‌ساله احمدی‌نژاد هم شاهد شتاب گرفتن این روند بودیم. به‌ویژه طرح شعارهایی «ملموس» و کاملا مربوط به منافع اقتصادی «فردمحور» و «کوتاه‌مدت» مانند «نفت بر سر سفره مردم»، منجر به تثبیت این ذهنیت شد که رابطه دولت و ملت از حالت اسطوره‌ای خارج شده و مردم یاد بگیرند از دولت بخواهند که آنها را تامین کند.

دوم) در هشت‌ساله دولت قبل، محاسبات عدالت‌جویانه به معنای مادی و با تمرکز بر منافع مادی کوتاه‌مدت، در فضای افکار عمومی اکثریت جامعه غلبه پیدا کرد. سوم) دو مورد فوق، به این معنا نیست که مردم دیگر هیچ‌گاه آن حس حمایت «حماسی» از دولت را ندارند. بلکه تعامل مردم با دولت ۲ جنبه پیدا کرده: اول، حمایت حماسی، مانند آنچه در انتخابات سال قبل رخ داد. دوم، رابطه عقلایی و انتظارات اقتصادی، مانند آنچه که اکثریت مردم بعد از روی کار آمدن دولت جدید در پیش گرفتند، البته بدنه دولت به اشتباه فکر کرد که رویه حمایت حماسی و فداکارانه مردم از دولت، همچنان ادامه خواهد داشت.

چهارم) در ماه‌های سپری‌شده از دولت جدید، «انتظارات» اکثریت مردم از سرعت بهبود وضعیت معیشتی، بالنسبه بالا بود. مردم انتظار داشتند که با کاهش تحریم‌ها و آزاد شدن بخشی از دارایی‌های بلوکه‌شده دولت و افزایش فروش نفت، اوضاع مالی دولت بسیار بهتر شود. اینکه در چنین شرایطی دولت از مردم بخواهد که یارانه نقدی خود را به دولت ببخشند، چندان با انتظارات مردم تطبیق نداشت.

پنجم) موارد ذکرشده از طرف دولت به‌عنوان محل هزینه‌کرد منابع حاصل از انصراف داوطلبانه (بهبود نظام سلامت و نیز حمایت از تولید)، بسیار کلی و مبهم بودند. در واقع بسیار مشکل است که مردم بپذیرند از دریافت یارانه نقدی ماهانه که کاملا «ملموس» و «عینی» است چشم‌پوشی کنند و در مقابل چشم به آینده‌ای بدوزند که قرار است تحولاتی در سلامت یا در تولید اجرا شود. به‌علاوه فسادهای موجود در بخش‌های مختلف، اعتماد مردم را نسبت به هزینه شدن صحیح و دقیق منابع حاصل از انصراف یارانه‌ای تضعیف کرده بود. اما در درجه بعد این سوال مطرح می‌شود که: دولت در ادامه بحث یارانه‌های نقدی، چه برنامه‌ای را باید اجرا کند؟

به نظر نگارنده، مهم‌ترین برنامه آینده دولت باید این باشد که شکل «نقدی» یارانه را قطع کرده و عادت پول گرفتن «دائمی» از دولت از طرف «همه» مردم را، رفع کند. بهترین جایگزین یارانه نقدی هم، خدمات عمومی کلیدی ذکرشده در قانون اساسی یعنی بهبود آموزش عمومی و بهبود نظام سلامت و درمان عمومی است. این دو مورد در قانون اساسی ما نیز جزو اهم وظایف دولت مورد اشاره قرار گرفته‌اند و رونق آنها به کاهش پایدار نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی و نیز تحکیم «توسعه انسانی» در کشور کمک می‌کند. برای رسیدن به این هدف، باید بسته‌هایی به‌عنوان جایگزین یارانه نقدی طراحی شود که مردم خودشان آنها را به دریافت نقدی ترجیح دهند. در واقع دولت باید وارد معامله‌ای با مردم شود که هم برای مردم شیرین باشد، هم منفعت عمومی و بلندمدت جامعه در آن لحاظ شود و هم در راستای اجرای وظایف قانونی خود دولت قرار گیرد. نکته آخر اینکه اگر بخواهیم با موفقیت شکل «نقدی» پرداخت یارانه را قطع کرده و نظام فراگیر و باکیفیت آموزش عمومی و سلامت عمومی را جایگزین کنیم، دولت به تنهایی نباید و نمی‌تواند رودرروی مردم قرار گیرد و باید کل حاکمیت از چنین اصلاحی پشتیبانی کند.