قهرمانی‌های گلخانه‌ای

محسن صفایی فراهانی رئیس اسبق فدراسیون فوتبال یکی از سوال‌هایی که این روزها در افکار عمومی امکان دارد مطرح شود مقایسه موفقیت‌های والیبال در عرصه‌های جهانی و فوتبال است. سوال مطرح شده بر این چارچوب استوار است که چرا با وجود همه حمایت‌هایی که از فوتبال می‌شود و رقم‌های کلان رد و بدل شده این رشته ورزشی، نتوانسته موفقیت‌هایی همانند والیبال به دست بیاورد، گرچه نباید موفقیت‌های والیبال و تلاش‌های جوانان و مدیران این رشته ورزشی را زیر سوال برد، اما پاسخ به این سوال نیازمند یک بررسی صحیح است. عمده مطالعه‌های حوزه پژوهشی بر وجود دو دیدگاه در حوزه ورزش قهرمانی تاکید دارد. در واقع در جهان مدرن ورزشی دو دیدگاه عمده جهت رشد و ارتقای ورزشکاران جهت رویدادهای بزرگ ورزشی وجود دارد. دو دیدگاه همیشگی که در عالم سیاست و اقتصاد نیز آشکار است. این دو دیدگاه کشورها را به دسته بلوک غرب وبلوک شرق تقسیم می‌کند. در کشورهای بلوک شرق مانند روسیه سلسله مراتبی از مدارس ورزشی در اتحاد جماهیر شوروی تاسیس شد که در این مدارس نوجوانان و جوانان به فعالیت‌های ورزشی هدفمند می‌پرداختند و اساسا از همان موقع سیستم ورزش روس‌ها سیستم گلخانه‌ای آن هم با جمعیت انبوه بوده است، به طوری که ورزشکاران از کودکی تحت تعلیمات و تمرینات ورزشی قرار می‌گیرند تا عناوین قهرمانی راکسب کنند. در آلمان شرقی نیز که کشوری به مراتب کوچک‌تر و کم جمعیت در مقایسه با شوروی بود از همین الگو بهره گرفته شد. مدیران این کشور بخشی از ورزشکاران را شناسایی و آنها را به اردوهای طولانی مدت می‌بردند. الگوهای متمرکز در استعدادیابی داشتند و تلاش می‌کردند از این طریق در رقابت‌های ورزشی عرض اندام کنند. به همین دلیل هم بود که آنها در بسیاری از سال‌ها پس از آمریکا و شوروی در رده سوم مسابقات المپیک قرار می‌گرفتند. ولی در نقطه مقابل این الگو، روش کشورهایی قرار دارد که در آن زمان به بلوک غرب معروف بود.در این روش تکیه به جای الگوهای مکانیکی قهرمان‌سازی تلاش بر رشد ارگانیکی ورزش در سطح جامعه است. اصول این الگو بر ایجاد زیرساخت‌های مناسب ورزشی در دو فرآیند نرم‌افزاری و سخت‌افزاری استوار است، به طوری که با ایجاد فضاهای زیاد ورزشی جمعیت انبوهی وارد چرخه ورزش قهرمانی می‌شوند و وجود متخصصان ورزشی تکمیل کننده این سیکل می‌شود. آموزش و پرورش در کشورهای مورد مطالعه اصلی‌ترین نهاد مجری در امر استعدادیابی و شناسایی نخبگان ورزشی است. در این روش برای رشته‌های ورزشی نهاد‌سازی می‌شود و این عرصه به جای آنکه به صورت یک پروژه نگاه شود به مثابه یک فرآیند تلقی می‌شود. با این توضیح می‌توان به سوال مطرح شده در ابتدا پاسخ داد موفقیت‌های ورزشی ایران در عرصه جهانی ریشه در روشی دارد که می‌توان از آن به عنوان «روش گلخانه‌ای» یاد کرد.این روش مبتنی بر همان الگویی است که سال‌ها در حوزه بلوک شرق کاربرد داشت. برای آنکه این سخنان تعریض به شخص یا فدراسیونی به شمار نرود این نکته را نیز تاکید می‌کنم که در دوره ریاست بر فدراسیون فوتبال، من نیز همین روش را به‌کار بردم.در آن زمان تیم‌های نوجوانان و جوانان را ۱۰ ماه در اردو نگه می‌داشتیم.به بیان دیگر ۲۵ بازیکن را گزینش می‌کردیم آنان را کنترل و آموزش می‌دادیم تا در تورنمنت‌ها و مسابقات رسمی میزان موفقیت را افزایش دهیم. در آن دوره با همین روش توانستیم جواز حضور تیم‌های پایه در مسابقات جام‌جهانی در این رده‌های سنی را به دست آوریم. وقتی که تصمیم گرفتیم این روش را از فدراسیون به باشگاه منتقل کنیم تا توسعه ورزش فوتبال شکل نهادی به خود بگیرد با این واقعیت روبه‌رو شدیم که باشگاه فاقد چنین ظرفیتی است. در آن مقطع من از فدراسیون جدا شدم. داستان والیبال هم به همین شکل است، فدراسیون والیبال در نزدیک به دو دهه گذشته با تکیه بر همین روش توانسته به موفقیت‌هایی دست یابد. در این مدت دو مدیری که در راس این فدراسیون قرار گرفته‌اند به ‌دلیل دلسوزی شخصی تلاش کرده‌اند این پروژه را پیش ببرند، اما واقعیت این است که به‌صورت نهادی و ارگانیکی اتفاقی در سطح پایین صورت نگرفته است. در مدارس و دانشگاه‌های ما هیچ برنامه‌ریزی برای این رشته صورت نگرفته است و فدراسیون خود مانند یک دانشگاه عمل می‌کند، البته یادمان نرود چنین روشی فقط در عرصه ورزش کاربرد ندارد در عرصه آموزشی ما از همین روش استفاده می‌کنیم. با استعدادترین دانش‌آموزان و دانشجویان خود را انتخاب می‌کنیم. بهترین استادان را برای آموزش آنان به خدمت می‌گیریم تا در عرصه رقابت‌های علمی جهانی موفقیت‌هایی به دست آوریم. غافل از آنکه این موفقیت‌ها حاصل تلاشی است که در یک محیط مصنوعی شکل گرفته و در طبیعت وضعیت به گونه‌ای دیگر است. از این‌رو باید تاکید کرد روش گلخانه‌ای شاید ثمری هم داشته باشد، اما این روش نمی‌تواند به تحول عمیقی در زیرساخت منجر شود.