مداخلات بحران‌ساز دولت در بورس چین

نویسنده: ایزابل هیلتون

در هفته‌های اخیر در حالی که همه توجهات به بحران یونان معطوف بود، در چین شاخص بورس سقوط کرد. در آن روزها آن‌گونه که لازم بود به این تحول مهم توجه نشد، اما به‌زودی همه متوجه زیان حاصل از این سقوط برای سرمایه‌گذاران خواهیم شد.

سقوط شاخص بورس چین که از اواسط ماه گذشته میلادی آغاز شد و سه هفته طول کشید، هفته گذشته متوقف شد و به دلیل تدابیری که دولت چین اتخاذ کرده در روزهای اخیر شاهد رشد این شاخص بوده‌ایم. دولت چین برای جلوگیری از ادامه روندکاهشی شاخص، معامله سهام بیش از نیمی از شرکت‌های بورسی را متوقف کرد و به تمام افراد و شرکت‌هایی که نفوذ و کنترلی روی آنها داشت توصیه کرد از فروش سهام خود اجتناب کنند. این واکنش بسیار شدید بود و سبب شد در بازار این احساس پدید آید که روند سقوط شاخص صرفا به دلیل دخالت دولت متوقف شده و به شکل طبیعی تکمیل نشده است.

در سه هفته‌ای که کاهش شاخص ادامه داشت سرمایه‌گذاران شاهد سقوط ۳۰ درصدی شاخص بودند و در روزهای اخیر بخشی از این کاهش جبران شده است. درست است که آسمان به زمین نرسیده و هنوز هم رقم شاخص نسبت به سال گذشته در همین روزها ۸۰ درصد بالاتر است اما در تحولات اخیر، شهرت دولت چین در حوزه مدیریت صحیح و مستحکم بازار سهام و وعده‌ای که به سرمایه‌گذاران بین‌المللی داده شده تا در بورس این کشور سرمایه‌گذاران کنند، لطمه دیده است.

در روزهای اولیه بحران، نخست وزیر و رئیس‌جمهور چین که دبیر کل حذب کمونیست این کشور نیز هست، نقشی متعارف را بر عهده گرفتند. نخست وزیر چین اوایل ماه جاری وادار شد مسوولیت بحران را بر عهده گیرد و رئیس‌جمهور بر کل روند مقابله با مشکل پیش آمده نظارت داشت. هر دو مقام بلندپایه چین به شهروندان وعده دادند با دقت به بررسی مشکل پیش آمده خواهند پرداخت؛ اما اندکی بعد آسیب‌پذیر بودن سیستم نمایان شد، رسانه‌های رسمی چین از انعکاس تحولات منفی در بورس اجتناب کردند و واژه‌های «وحشت» و «سقوط بورس» از اینترنت محو شد؛ اما ۹۰ میلیون سرمایه‌گذار خرد به شدت از معکوس شدن رشد شاخص متضرر شده‌اند.

در بیانیه‌هایی که از سوی مقامات چینی منتشر می‌شد رفتار غیرمنطقی سرمایه‌گذاران عامل سقوط بازار معرفی شد. در برخی رسانه‌ها، خارجی‌ها مسبب وضعیت بد بورس معرفی شدند؛ اما واقعیت این است که مسوولان بورس و مقامات دولت بهای یک سال تشویق سرمایه‌گذاران به حضور در بورس با وعده رشد پیوسته و بازده سرمایه‌گذاری را پرداخت کرده‌اند.

تنها در فصل بهار سال جاری میلادی، ۲۰ میلیون حساب جدید سهامداری در بورس چین افتتاح شد و این حبابی بود که دولت، عامل شکل‌گیری آن است. طی ماه‌های قبل، مقررات داد و ستد سهام تسهیل شده بود طوری که سرمایه‌گذاران می‌توانستند با میزانی بالاتر از سرمایه‌های استقراض شده به خرید سهام بپردازند و چند حساب باز کنند. به این ترتیب حباب شکل گرفت و چاره‌ای جز ترکیدن آن وجود نداشت.

سال‌های طلایی در اقتصاد چین به پایان رسیده و دولت با گذار دشوار به مرحله بعدی توسعه مواجه است.

هفته‌های اخیر دورانی پر مشقت برای سرمایه‌گذاران خرد در بورس چین بود. بنا به تحقیقی که سال گذشته انجام شد، دو سوم این افراد حتی دیپلم متوسطه ندارند. این افراد عموما کسانی هستند که طی سه دهه اخیر به تدریج به امکانات مالی دست پیدا کرده‌اند. عده‌ای از این سرمایه‌گذاران بازنشسته هستند و برخی دیگر صاحب مشاغل ساده کشاورزی هستند و برخی نیز کارگران فصلی هستند که با اندک پولی که اندوخته بودند وارد بورس شده‌اند تا به خیال خود سودی سرشار کسب کنند. بسیاری از آنها سرمایه‌گذاری خود را به شکل اعتباری انجام داده‌اند و اکنون که بورس سقوط کرده به شدت بدهکار شده‌اند.

این باور وجود دارد که جبران سقوط اخیر بورس چین دشوار خواهد بود. قبلا هم شاخص بورس این کشور سقوط کرده بود اما در آن دوران اقتصاد این کشور رشدی دو رقمی داشت اما اکنون چنین نیست. اقتصاد چین سال پیش ۴/۷ درصد رشد کرد که پایین‌ترین میزان در ۲۴ سال اخیر است. ترکیدن حباب بورس اکنون در حالی رخ داده که دولت چین برای رونق بخشیدن به اقتصاد این کشور با مشکلات مختلفی مواجه است. دولت چین اکنون با ضرورت‌گذار به سمت یک اقتصاد کاراتر و بازار محور مواجه است و همزمان باید بر نقاط ضعف موجود از جمله بدهی‌های دولت‌های محلی و ضعف بخش ساخت‌و‌ساز غلبه کند.

در حال حاضر بدهی شرکت‌ها و دولت‌های محلی چین ۲۸۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است و سرعت رشد بدهی‌ها در بیش از یک دهه اخیر دو برابر سرعت رشد اقتصاد بوده است. نکته مهم اینکه دولت چین در حرکت دادن اقتصاد به سمت رشد پایدار موفق نبوده است. دولت چین تلاش کرده از وابستگی رشد اقتصاد به سرمایه‌گذاری و صادرات بکاهد و مصرف داخلی را بالا ببرد اما ضعف اقتصاد جهان رشد صادرات را کند کرده و در داخل مصرف افزایش قابل‌ملاحظه‌ای نداشته و نرخ تورم پایین باقی مانده است. اگر دولت چین نتواند بر مصرف داخلی بیفزاید و نرخ تورم را بالا ببرد احتمال کاهش شدید نرخ رشد اقتصاد وجود دارد. راه پیش روی اقتصاد چین هموار نیست. برخی از این چالش‌ها پایدار است. وضعیت جمعیتی چین مناسب نیست. اجرای سیاست تک فرزندی سبب شده جمعیت به سرعت در حال پیر شدن باشد، همچنین سطح سواد عمومی پایین است و به محیط زیست لطمات بزرگ وارد شده است.

چین قصد دارد از طریق سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های دیگر کشورها، اقتصاد خود را فعال نگه دارد و مشکل مازاد ظرفیت را حل کند اما بسیاری از کشورهای مقصد سرمایه‌گذاری چین، دچار ناآرامی‌های اقتصادی و سیاسی هستند در نتیجه دولت تلاش کرده بر مصرف داخلی بیفزاید اما توان مالی جمعیت کنونی چین آنقدر بالا نیست که مصرف آنها به رشد بالای اقتصاد منجر شود. وضعیت کنونی اقتصاد چین که عامل اصلی در سقوط بورس این کشور طی سه هفته اخیر بوده، ریسک‌هایی برای اقتصادهای بزرگ که شریک تجاری این کشور هستند خواهد داشت. چین در دوران بحران مالی و رکود اقتصاد جهان در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ موتور خروج اقتصاد جهان از رکود اقتصادی بود اما اکنون نمی‌تواند این نقش را بازی کند. به این ترتیب اقتصادهای بزرگ که اکنون خود دچار مشکلات مختلف هستند دیگر نمی‌توانند روی رشد بالای اقتصاد چین حساب کنند. غلبه عاقلانه بر بحران بورس چین یک ضرورت بزرگ است.