ادغام واحدهای معدنی و فولادی؛ راهی برای بقای صنعت فولاد

سیدمحمدرضا دانشگر
کارشناس صنعت فولاد و مدیر پروژه اطلس ملی فولاد ایران

مساله ادغام واحدهای معدنی و فولادی موضوع تازه‌ای نیست. امروزه رکود کسب و کار و هزینه‌های رو به افزایش تولید در صنعت به گونه‌ای است که واحدهای تولیدی روز به روز تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرند. این امر به‌خصوص در بخش فولاد که یک صنعت استراتژیک و بسیار تاثیر‌پذیر از متغیرهای بیرونی است مشهودتر است. بنابراین واحدهای فولادی و معدنی ناچارند تغییراتی در استراتژی‌های کسب و کار خود اتخاذ کنند. یکی از این استراتژی‌ها ادغام یا یکپارچگی است که می‌تواند منجی واحدهای تولید فولاد شود. کاری که شرکت‌های بزرگ فولادی مانند آرسلور میتال در چند سال گذشته به‌دنبال آن بوده‌اند. به‌طور کلی در صنعت فولاد استراتژی‌های ادغام در دو حالت زیر می‌تواند اتفاق بیفتد.

به دلیل ماهیت صنعت فولاد و در برداشتن حلقه‌های مختلف تولید و تامین از سنگ معدن تا محصول نهایی، استراتژی‌های یکپارچگی عمودی رو به پایین و رو به بالا، از مرسوم‌ترین استراتژی‌ها در چرخه تولید فولاد هستند. در این نوع ادغام هر یک از واحدهای تولید فولاد می‌تواند بخشی از زنجیره فولاد را تکمیل کند و از مزیت‌های یکدیگر استفاده کنند. در حال حاضر بیش از 50 طرح فولادی در بخش‌های کنسانتره، گندله‌سازی، احیا و ذوب در حال احداث است که بسیاری از آنها در یک منطقه جغرافیایی مانند سنگان، کرمان، سیرجان، بندرعباس و... در مجاورت یکدیگر و با مالکیت سازمان‌ها و هلدینگ‌های متفاوت قرار دارند. ادغام این واحدها در طول زنجیره فولاد می‌تواند تاثیر معنی‌داری در کاهش هزینه‌های ثابت این واحدها داشته باشد. در هر صورت بسیاری از این طرح‌ها به خصوص طرح‌های کوچک دیر یا زود مجبور به حرکت به سمت ادغام یا همکاری مشترک هستند، زیرا در غیر این صورت امکان حذف آنها در فضای رقابتی تولید و فروش فولاد وجود دارد. شرایط زیر می‌تواند منجر به اتخاذ استراتژی یکپارچگی عمودی رو به پایین توسط سازمان شود، طبیعی است هرچه تعداد بیشتری از مجموعه شرایط زیر مهیا باشد موفقیت سازمان در این استراتژی بیشتر است:

*هنگامی‌ که سازمان دارای سرمایه و منابع انسانی مورد نیاز برای راه‌اندازی حلقه‌های بعدی زنجیره تامین است.

*هنگامی‌که شرکت قادر به تامین تجهیزات و تکنولوژی تولید مراحل بعدی زنجیره تامین است.

*هنگامی‌که شرکت به مرحله ثبات در تولید و عرضه محصولات فعلی خود رسیده است باید به این گونه عمل کند، زیرا می‌تواند از طریق گسترش دادن فعالیت‌ها و اجرای استراتژی یکپارچگی عمودی، بر میزان تقاضا برای محصولات خود بیفزاید.

*هنگامی ‌که سازمان‌ها مایل به ثبات و دوام بیشتر از طریق تکمیل زنجیره تامین و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده محصول نهایی هستند.

مثال‌هایی از استراتژی عمودی ادغام واحد گندله‌سازی با معدن سنگ آهن مجاور، احداث احیای مستقیم و تولید آهن اسفنجی توسط کارخانه گندله‌سازی یا تولید آهن اسفنجی به روش کوره‌های روتاری توسط یک کارخانه ذوب و شمش‌ریزی فولاد است.

این استراتژی معمولا در سازمان‌های بزرگ یا مجموعه شرکت‌هایی که به‌صورت گروه یا هلدینگ اداره می‌شوند اتخاذ می‌شود. نکته مهم در هنگام تصمیم‌گیری برای مالکیت شرکت‌های دیگر، بررسی دقیق و همه‌جانبه، دفاتر قانونی و صورت‌های مالی، دارایی‌های مشهود و نامشهود و سوابق عملکردی آن شرکت در قالب یک مطالعه امکان‌سنجی و ارزیابی اقتصادی است. به‌طور کلی در چنین تصمیمی ‌بحث‌های مربوط به مالکیت، سرمایه‌گذاری، توجه به ساختار سازمانی جدید، نحوه اداره و... باید مورد بازنگری و بسیار شفاف مورد بررسی و توافق قرار گیرد. چالش دیگر بحث ایجاد تعادل در ظرفیت‌های هرکدام از شرکت‌هایی است که قرار است با یکدیگر ادغام شوند. به این معنی که اگر یک شرکت گندله‌سازی توان تولیدی برابر با 2 میلیون تن دارد، زنجیره‌های بعدی تولید باید توان پذیرش این میزان از ماده اولیه برای ذوب یا مراحل بعدی را داشته باشد. در واقع ضروری است که ورودی‌ها و خروجی‌های تک‌تک واحدهای فعال در این طرح ادغام با یکدیگر در هماهنگی کامل قرار گیرد. به‌طور کلی شرایط زیر می‌تواند منجر به اتخاذ استراتژی افقی توسط سازمان شود:

*هنگامی که پدیده‌ای به نام «صرفه‌جویی به مقیاس» به‌عنوان یک مزیت رقابتی محسوب می‌شود.

*هنگامی که سازمان دارای سرمایه و منابع لازم باشد و بتواند سازمانی گسترده را به شیوه‌ای موفقیت‌آمیز اداره کند یا هنگامی که خرید یک واحد تولیدی، از لحاظ اقتصادی موجه‌تر از احداث و راه‌اندازی یک مجموعه جدید است. *هنگامی ‌که شرکت‌های رقیب، به سبب نداشتن تخصص مدیریت لازم، دارای مشکل یا ضعف باشند یا اینکه فاقد منابعی باشند که در اختیار این سازمان است. توجه کنید اگر شرکت‌های رقیب، عملکردی ضعیف دارند و این بدان سبب است که در صنعت مزبور فروش رو به کاهش می‌رود، به کارگیری استراتژی یکپارچگی افقی، نمی‌تواند اثربخش باشد.

مثال‌هایی از استراتژی افقی در صنعت فولاد: خرید فولاد هرمزگان و چهارمحال توسط شرکت فولاد مبارکه، مالکیت کارخانه‌های فولاد در کشورهای مختلف توسط گروه آرسلور میتال یا ادغام واحدهای فولادی در منطقه ویژه خلیج‌فارس است. همچنین تشکیل تعاونی یا کنسرسیوم‌هایی برای تامین مواد اولیه، فروش محصولات، تکمیل یا راه‌اندازی طرح‌های بزرگ فولادی از جمله استراتژی‌هایی هستند که می‌توانند به ایجاد رقابت‌پذیری بیشتر در صنعت فولاد کشور کمک کنند، شاید در این صورت ما نیز بتوانیم در جایگاهی مانند کره‌جنوبی قرار بگیریم. در حال حاضر تولید سالانه فولاد خام کره‌جنوبی به حدود 70 میلیون تن در سال می‌رسد که بیش از 80 درصد از این میزان در دو شرکت پوسکو و هیوندایی تولید می‌شود.