احسان باقری

می‌گویند وقتی انسان از دوست داشتن‌هایش حرف می‌زند به تعبیری نظر به آرزوهایش دارد‌. کاش فرصتی بود تا آرزوهایمان را می‌شناختیم‌، بدان می‌پرداختیم و دنیایی بهتر برای زندگی می‌ساختیم‌. این مجال کوتاه فرصتی مغتنم است برای شناخت و تبیین این آرزوها و تلاشی برای تحقق آن‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که بدانم کجا می‌رود‌. چرا می‌رود و چگونه می‌رود‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که تنها جذب منابع هدف آن نباشد بلکه حل مشکلات مردم را هدف قرار داده باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که روی هیچ‌کدام از دستگاه‌های خودپردازش این نوشته نقش نبندد که «با عرض پوزش ارایه سرویس مقدور نمی‌باشد» و هیچگاه تراکنش نامعتبر روی رسیدهای آن به چشم نخورد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که در آن‌، منزلت انسان بالاترین موجودی باشد ‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که مشتری تنها با دفترچه و کارت ملی‌اش شناخته نشود‌. معیار شناخت او لبخند و نگاهش باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که مهری به نام «برگشت شد» را در آن نتوان یافت‌. ترکیب «مطالبات معوق» را کسی نشنیده باشد و «دیرکرد» جای خود را به عملکرد داده باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که در شعبه‌هایش به جای آژیر، موسیقی و به جای میله و حفاظ‌، گلدان باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که سود را تنها با سپرده‌گذار و سهامدار و دولت تقسیم نکند، بلکه در سود فعالیتش برای همه سهمی باشد‌. سهمی که همه را از آن بهره‌ای باشد‌. از یتیمان و بیماران گرفته تا درماندگان و از کارافتادگان‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که تبلیغ و وعده‌هایش معیار صداقت و درستی باشد؛ به آنچه می‌گوید عمل کند و به آنچه عمل می‌کند اعتقاد داشته باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که اعتماد محور همه مناسبات باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که کارکنانش همفکر و همدل و همراهند و مدیرانش نیروی انسانی را به واقع سرمایه می‌دانند نه هزینه‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که تمام حقوق در آن به خوبی ادا شود؛ حق دانستن و آگاهی‌، حق خلق ارزش‌، حق پایبندی به تعهد و حق انتخاب و‌...

• دوست دارم در بانکی کار کنم که انگیزه و امید در صدا و نگاه همه دیده می‌شود‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که راستی و درستی را در آن حدی نیست‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که همه یکدیگر را دوست دارند‌، یکدیگر را می‌پذیرند و به هم احترام می‌گذارند‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که در آن بازرس و حسابرس ما درونی باشد نه واحدی عریض و طویل در ستاد مرکزی‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که امانت‌داری در آنچنان باشد که صندوق امانات اصلی سینه‌های ما برای حفظ رازها و عیب‌های دیگران باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که روابط عمومی‌اش همیشه در حال تنظیم خبرهای پیشرفت و خدمت‌رسانی و آبادانی باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که خوش حسابی و خوش رفتاری و خوش قولی‌اش ضرب المثل باشد.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که دایره حقوقی اش دفتر اسنادی باشد که دارایی‌های بیشتر برای زندگی بهتر مشتریانش در آن ثبت شود‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که وقتی با آن تماس می‌گیرند‌، همیشه صدایی گرم و آرام آماده حل قطعی مشکلات باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که در آن حساب سازی و حسابداری هیچگاه جایشان عوض نشود‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که آموزش در آن تنها ریالی و ارزی و اعتباری نیست‌، بلکه آموزش «انسان بهتر بودن» را نیز کسانی در آن می‌آموزند‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که رضایت را ترازنامه ای باشد و دو سوی آن یعنی رضایت مشتری و کارمند همیشه در تراز بماند‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که عدالت در آن برقرار باشد‌. هرچیز در جای خود و به اندازه و بجا باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که نام ونشانش در ذهن همه برترین جایگاه‌ها را کسب کرده باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که رقابت سالم را با رقبایش در پیش گرفته باشد و تخریب دیگری را نردبان صعود

نمی‌پندارد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که فرصتی در آن باشد تا هرچه می‌توانیم بشویم‌، بشویم‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که بتواند میان خانواده بزرگ بانکی‌ام و خانواده کوچکم توازنی پایدار و ارتباطی همیشگی برقرار کند‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که مدیرانش، هم کار و هم کارکنان را خوب مدیریت می‌کنند‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که در آن سهم هر کس در موفقیت‌، مشخص و ارزشمند باشد.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که آنقدر به کارکنانش می‌پردازد که زندگی شرافتمندانه ای داشته باشد‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که منابع را درست جذب و در جایی درست‌تر و اثربخش تر مصرف می‌کند‌.

• دوست دارم در بانکی کار کنم که بهترین جای دنیا برای زندگی باشد‌.