افشین‌ایرجی

کلمه «بیمه» برایم واژه نامانوسی بود فقط می‌دانستم از ریشه بیم و ترس است‌، هیچ اعتقادی به آن نداشتم‌، اگر راستش را بگویم آن را معادل کلمه «گارانتی» می‌دانستم‌، همان کاغذ اغلب بی‌ارزشی که بابت آن، فروشندگان لوازم مختلف، کلی پز می‌دهند ولی بهنگام نیاز هیچ دردی را دوا نمی‌کند!

هروقت می‌خواستم سراغ بیمه بروم، احساس خوبی‌نداشتم‌، احساس می‌کردم می‌خواهم بی‌خود و بی‌جهت پول زبان بسته‌ام را به‌عنوان حق بیمه بیرون بریزم.

البته هزارویک سوال در ذهنم‌ایجاد می‌شد و کلی سردرگم می‌شدم‌، چندتا از سوال‌ها را عنوان می‌کنم که به من حق بدهید که چرا سردرگم می‌شدم.

- بیمه‌نامه را از شرکت‌های دولتی بگیرم یا خصوصی؟

- بهتر است بیمه‌نامه را از دفاتر مرکزی شرکت بیمه بگیرم یا نمایندگی و کارگزاری‌ها؟

- کدام بیمه‌نامه مطابق با نیازهای من است؟

-‌....

همیشه‌این نگرانی را داشتم، زمانی که بخواهم خسارت بگیرم‌، کارشناس اداره خسارت بیمه با قیافه حق به‌جانب و لحن خاص خودش خواهد گفت‌: آقای محترم با توجه به بند فلان ماده بهمان، خسارت به شما تعلق نمی‌گیرد.

یا؛ خسارت شما جزو استثنائات بیمه‌نامه است.

یا‌، شما باید در مهلت مقرر تشکیل پرونده می‌دادید و اکنون مهلت منقضی شده است.

و نهایتا‌، می‌بایست پوشش.... را می‌داشتید‌، اکنون خسارتی قابل پرداخت نیست.

همه و همه‌این موضوعات مثل ستاره دور سرم می‌چرخیدند!

گاهی با خودم می‌گفتم آخر عقل از سرت پریده است که می‌خواهی پول زبان بسته را به شرکت بیمه پرداخت کنی و موقع خسارت بعد از کلی آلاخون والاخون بی‌خیال گرفتن خسارت بشوی‌.

لااقل همین پول اندک را تو یک حساب کوتاه مدت پس‌انداز کن و موقع خسارت، بی‌دردسر و بی‌منت یک کمک هزینه کوچک ته حسابت باشد!

بالاخره خسته شدم‌، تصمیم گرفتم تا ته قضیه بروم‌، مگر می‌شود ‌این تشکیلات عریض و طویل در تمام کشورهای دنیا برای همه مردم جواب داده باشد، ولی برای من جواب ندهد؟

با خودم گفتم، حتما بیمه مثل ماشین لباسشویی! قابل برنامه ریزی است و دستورالعمل استفاده دارد، اگر ماشین لباسشویی را هم متناسب با لباس‌ها تنظیم‌ نکنیم‌، درست کار خودش را انجام نمی‌دهد. مشکل همین جا بود من اطلاعات و دستورالعمل‌های بیمه را نمی‌دانستم و تنها معیار مقایسه فقط و فقط حق بیمه بود‌، پس با‌این معیار بهترین بیمه‌نامه ارزانترین بود!

دیدم من وقتی که می‌خواهم یک خودکار ناقابل بخرم چندتا از آنها را روی یک کاغذ باطله امتحان می‌کنم، خودکاری را که خوش رنگ و خوش دست و روان است می‌خرم، چه بسا که ارزانترین آنها نیست! حالا در بیمه که می‌تواند پشتیبان من در روزهای گرفتاری باشد اندازه خرید یک خودکار دقت نمی‌کنم!

بنده خدا همان کارشناس اداره خسارت که قبلا صحبتش شد‌، بیراه هم نمی‌گفت‌، خدا وکیلی از یک بیمه‌نامه چلانده نباید انتظار دریافت خسارت داشت.

خلاصه رفتم سراغ بررسی شرکت‌های بیمه دولتی و خصوصی ببینم کدامشان در اعتبار بیمه‌نامه ارجح هستند‌، بهترین مرجعی که می‌توانست مرا کمک کند، سایت بیمه مرکزی به عنوان متولی و ناظر شرکت‌های بیمه بود‌، در همان پله اول، طبق ماده یک قانون تاسیس بیمه مرکزی‌ایران نوشته‌: «بیمه مرکزی به منظور تنظیم و تعمیم و هدایت امر بیمه در ‌ایران و حمایت بیمه گذاران و بیمه‌شدگان و صاحبان حقوق آنها‌، همچنین به‌منظور اعمال نظارت دولت بر‌این فعالیت تاسیس شده است.»

در‌این ماده هیچ اشاره‌ای به‌اینکه نظارت بیمه مرکزی بر بیمه‌های دولتی بیشتر بوده یا خصوصی مشاهده نکردم و از طرفی با توجه به ابلاغ و پی‌گیری‌های سیاست‌های اصل ۴۴ از سوی ارکان نظام دیگر شکی نداشتم که شرکت‌های بیمه خصوصی و دولتی در اعتبار بیمه‌نامه تفاوتی ندارند.

اگر شرکت‌های بیمه خصوصی قابل اعتماد نیستند چرا قرار است دولتی‌ها خصوصی شوند‌، البته در‌این بررسی، کاری با بیمه‌های خصولتی! نداشتم.

بعد ازاینکه خیالم قرص و محکم شد که تفاوتی بین اعتبار کلیه بیمه‌نامه‌های شرکت‌های بیمه فعال در کشور وجود ندارد رفتم سراغ سوال دیگر خود، برای تهیه بیمه‌نامه کامل به دفتر مرکزی شرکت بیمه مراجعه کنم یا نمایندگان آن ؟

البته قدیمی‌ها اعتقاد دارند آبِ سرِ چشمه زلال تر است. آیا ‌این اعتقاد به بیمه هم ربطی دارد؟

پس از کلی کلنجار و بالا و پایین به‌ این نتیجه رسیدم که مهم نیست بیمه‌نامه مرا چه کسی صادر می‌کند مهم‌ این است که من یک شخص بی‌اطلاعی هستم که در برابر یک سازمان عریض و طویلی به‌نام شرکت بیمه قرارگرفتم و شرکت مذکور با وجود کارشناسان متعدد به کلیه جوانب قضیه و منافع و حق و حقوق خود آگاه و مسلط است‌، اگر در بیمه‌نامه‌ای مغبون می‌شوم هیچ ربطی به رندی و زرنگی شرکت‌های بیمه ندارد‌، در بازی شطرنج هم اگر قواعد را بلد نباشم خواهم باخت!

پس تا ‌اینجا دانستم مشکل من کمبود اطلاعات بیمه‌ای است‌، راه حل چیست؟ آیا برای تهیه هرچیزی باید در آن رشته یک لیسانس بگیرم؟ یعنی اگر می‌خواهم رایانه بخرم باید قبل از آن یک مهندسی سخت‌افزار و نرم‌افزار داشته باشم !؟ من نیاز به مشاور داشتم که با اعتماد کامل و اطلاع ‌ایشان از شرایط و نیازهای بنده بهترین بیمه‌نامه، با شرایط و حق بیمه متناسب برای من تهیه کند.

همانطور که زمان بیماری نزد پزشک می‌رویم‌، مشکل خود را به او می‌سپاریم و نیازی نیست خود پزشکی خوانده باشیم فقط باید به او اعتماد کنیم و به حاذق بودن او اعتقاد داشته باشیم.

می‌توان گفت من مهمترین خلاء صنعت بیمه در‌ایران را کشف کرده بودم‌، زیرا شرکت‌های بیمه نماینده دارند، ولی منِ بی‌اطلاع از بیمه، مشاور ندارم که از طرف من بیمه‌نامه مناسب را تهیه کند، بنابراین هر بار که خودم اقدام به تهیه بیمه‌نامه می‌نمودم باختی دیگر بر باخت‌های قبلی افزوده می‌شد و ذهنیت من به یکی از ارکان مهم اقتصادی به‌نام بیمه‌، منفی‌تر می‌شد!

چاره چیست؟ برخلاف آب که در سرچشمه زلال‌تر است نمی‌توان گفت در دفاتر مرکزی بیمه‌نامه کامل و کارآیی به من تحویل خواهد شد، البته علت آن را نیز در بررسی‌ها کشف کردم که در ‌این مجال نمی‌گنجد، تنها مرجعی که می‌تواند به عنوان مشاورِ من عمل کند یکی از نمایندگان بیمه خواهد بود‌، در حالی که‌ ایشان نماینده بیمه می‌باشد، به‌عنوان مشاور بنده هم عمل کند، زیرا‌ این افراد می‌توانند با مشتری مداری و تامین حق و حقوق من‌، مرا به مشتری وفادار خود تبدیل کرده و یک مثلث برنده - برنده - برنده را ‌ایجاد کنند که سه ضلع آن شرکت بیمه‌، نماینده (مشاور) بیمه و من به‌عنوان بیمه‌گذار خواهم بود. اکنون مدتی است یکی از نمایندگان حاذق بیمه‌، مشاور امور بیمه‌ای بنده نیز شده است‌، برخلاف قبل که نماینده بیمه را فقط سالانه یکبار فقط در زمان تمدید بیمه‌نامه می‌دیدم‌،‌این بار مشاور بیمه، هر از چندگاهی جویای احوال من بوده و در مورد کلیه ریسک‌های کار و زندگی خود با او مشورت می‌کنم‌، در‌این مدت از وجود بیمه‌نامه‌هایی مطلع شدم که قبلا اطلاعی از آنها نداشتم‌.

در صورت بروز خسارت اولین کاری که می‌کنم مشاورم را از بروز خسارت مطلع کرده و مابقی کار را به او محول کرده و او پا به پای من همچون وکیل تمام عیار برای دریافت خسارت از شرکت بیمه خود وارد عمل می‌شود‌، چرا که بیمه‌نامه من طبق مشورت با او صادر شده است.

اکنون من با تمام وجود به بیمه اعتقاد دارم و جان و مال و مسوولیت خود را بیمه کرده‌ام و بیمه دیگر برای من کلمه مانوسی است‌، توسط آن می‌توانم بیم و ترس خود را از بروز خسارت با یک ضمانت کارا از بین برده و با پرداخت حق بیمه در یک تعاون بزرگ سهیم شوم‌، تعاونی که عده‌ای زیان‌دیده از آن بهره می‌برند و از طرفی دیگر نگران بروز خسارات احتمالی نیستم.