مهدی مرتضوی

در زمان حاضر بانکداری الکترونیک نقل مجالس، به ویژه در بین بانکی‌ها شده است، که هر چه سریع‌تر خود را به بانکداری معمول جهان برسانند و بتوانند ادعای پیشرفته‌ و اولین بودن کنند و از این راه خود را تافته جدا بافته و جلوتر از بقیه نشان دهند. از جمله کارهایی که در تبلیغات بانک‌ها مشاهده می‌شود، پرداخت‌های تلفنی و اینترنتی قبض‌های آبونمان مانند آب، برق و ... است. یا خرید اینترنتی بلیت قطار و اتوبوس و هواپیما و یا خریدهای دیگر، البته این امر جدای از جنبه تبلیغاتی، برای بانک‌ها که به شدت از کمبود نیر و رنج می‌برند و همچنین با کاهش سود می‌باید خود را با نرخ سود پایین هماهنگ کنند و از هزینه‌ها بکاهند، بسیار کارآ و مفید است. در کنار اینها با کاهش مشتریانی که سیستم بانکی را فقط برای کار خدماتی می‌شناسند و فقط با هدف پرداخت قبض که هر قبض برای بانک ۲۰ریال درآمد دارد، به بانک مراجعه می‌کنند و بر صف‌های طویل آن می‌افزایند و خود نیز از اتلاف وقت در شعبه‌های بانک گله دارند، ایشان بتوانند به کار اصلی خود که همانا فعالیت در بازار پولی است، بپردازند. هر چند این بازار مفهوم خود را از دست داده و در حال تبدیل شدن به بازار سیاه است که کوپن‌فروشان جلوی بانک‌ها بایستند و برای فروش وام با نرخ ارزان و دریافت پورسانت خود اقدام کنند.

در هر صورت هدف از این نوشتار گله‌مندی از وضعیت حاکم نیست بلکه یادآوری این نکته است که بانک‌ها فراموش کرده‌اند که الکترونیکی کردن خدمات را از خود باید شروع کنند نه از قبض‌های آب و برق. به تحقیق می‌توان اثبات نمود تعداد کسانی که برای بازپرداخت اقساط وام به بانک می‌روند افزون بر مشتریانی می‌باشند که برای پرداخت‌های آبونمان به صف‌ها می‌پیوندند. زیرا قبض‌های آبونمان به طور معمول دو ماهه و یا بیشتر صادر می‌شوند و چون جریمه‌‌ای به تاخیر پرداخت آن تعلق نمی‌گیرد در مواردی هم یک قبض در میان به بانک برده می‌شوند. اما قسط وام به خاطر حفظ خوش‌حسابی و امکان آبروریزی در مقابل ضامن و یا دلیل‌های دیگر، کمتر با این امر مواجه بوده و در هر ماه اقدام به پرداخت آن می‌شود.

حال چرا بانک‌ها برای انجام این خدمت که خود متولی آن هستند و بیشترین سود را از این امر می‌برند و یا حداقل هزینه کمتری در استفاده از کارمندان می‌پردازند، پرداخت اقساط را تلفنی یا اینترنتی نمی‌کنند و فقط یکی از بانک‌ها، فقط با کارت تا حدودی صف را از داخل شعبه به خارج برده و این خدمت را تقریبا ۲۴ ساعته کرده است، ولی هنوز تا آنچه که در ذهن نگارنده است فاصله زیادی دارد و آن این است که حداقل برای پرداخت کسی به بانک‌ مراجعه نکند.

البته یک جنبه دیگر قضیه هم داخل پرانتز گفته می‌شود که شاید خیلی هم جدی نباشد.

حضور مشتری در بانک نوعی تبلیغ است که مراجعه‌کننده در صف‌های بانک برای آنکه خود را سرگرم کند اقدام به خواندن بولتن‌ها و پوسترهای داخل بانک می‌کند و با امکانات و سیستم‌های جدید بانک آشنا می‌شود و چه بسا حساب قرض‌الحسنه‌ای هم

باز کند. اما در نهایت ضروری است که بانک‌ها هم همگام با الکترونیکی شدن در امور مستقیم خود پیش‌قدم باشند و تعداد مراجعان و ارائه‌ خدمت‌گران قیمت بانکی را، که شاید برای هر عملیات بانکی افزون بر ۳۰۰۰ریال هزینه در بر دارد، کاهش داده و در مقابل هزینه ۱۰۰۰ریالی اینترنتی یا تلفنی را بپذیرند.

جدای از آن با کاهش تعداد مراجعه، تحویلدار شعبه نیز با آرامش خاطر و فراغ بال به مشتریان معمول بانک می‌پردازد و فشار کمتری را تحمل می‌کند.

در انتها پیشنهاد دیگر اینکه با توجه به وجود حداقل یک تلفن‌همراه در تعداد زیادی از خانواده‌ها، می‌توان ترتیبی اتخاذ کرد که با یک پیام کوتاه زمان پرداخت قسط یادآوری شود.

چه بسا شاید شروع بدحسابی نه از روی عمد که از جهت فراموشی رخ داده و حرمت قول و خوش‌حسابی به این دلیل از بین رفته باشد.