رضا زنگنه*

چالش اول: مطابق قانون بازار سرمایه و قانون تجارت ایران، فرآیند اجرایی شدن، ثبت و انتشار اوراق جدید ناشی از افزایش سرمایه می‌تواند تا نزدیک یک سال طول بکشد. این امر باعث بلوکه شدن منابع سهامداران در فرآیند افزایش سرمایه شده و قدرت نقدشوندگی سرمایه آنها را کاهش می‌دهد. به طوری که سهامدارانی که در مجمع فوق‌العاده افزایش سرمایه شرکت‌ها سهامدار بوده‌اند، در عمل نزدیک به یک سال توان نقد کردن سرمایه خود را نخواهند داشت. از طرف دیگر، صندوق‌های سرمایه‌گذاری نیز که در مجمع فوق‌العاده افزایش سرمایه شرکت‌های بورسی شرکت کرده‌اند با توجه به طولانی شدن فرآیند افزایش سرمایه در ایران قادر به نقد کردن قسمتی از دارایی‌های خود نیستند و این امر با توجه به افزایش ابطال واحد‌های سرمایه‌گذاری این صندوق‌ها و نیاز به نقدینگی برای بازپس دادن وجوه سرمایه‌گذاران، صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری را با مشکلات زیادی مواجه کرده است. این امر مشارکت در افزایش سرمایه شرکت‌ها را تبدیل به یک ریسک بزرگ برای سرمایه‌گذاران کرده که انگیزه آنها را برای مشارکت در افزایش سرمایه از بین برده است.

چالش دوم: خرید سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس توسط شرکت‌های تابعه از مواردی است که در بسیاری از شرکت‌های بورسی رخ داده است. با توجه به قانون تجارت ایران شرکت‌ها حق بازخرید سهام خود را ندارند، از این‌رو شرکت‌ها توسط شرکت‌های تابع خود اقدام به خرید سهام شرکت اصلی می‌کنند. این امر به چند دلیل روی می‌دهد: ۱- مدیران به نام یک یا چند شرکت تابعه اقدام به خرید سهام شرکت اصلی می‌کنند تا به این وسیله مانع افت قیمت سهام شرکت اصلی شوند تا عملکرد مدیریت که معمولا خود را در قیمت سهام نشان می‌دهد زیر سوال نرود. ۲- مدیران می‌پندارند که قیمت سهام شرکت‌شان بسیار کمتر از ارزش واقعی است و اقدام به خرید سهام شرکت اصلی می‌کنند، که در این مورد باید گفت که اگر اطلاعاتی در مورد عملکرد شرکت دارند آن را باید در اختیار عموم قرار دهند تا دیگران در مورد ارزنده بودن سهامشان قضاوت کنند. ۳- خرید سهام شرکت اصلی توسط شرکت‌های تابعه در برخی از موارد به این منظور صورت می‌گیرد که در مجامع شرکت از حق رای این سهام به نفع مدیران یا سهامداران عمده برای نفوذ بیشتر در هیات مدیره استفاده شود. این امر در بسیاری از شرکت‌ها در بورس تهران دیده می‌شود و مدیران شرکت به هر انگیزه‌ای منافع سایر سهامداران را به مخاطره می‌اندازند. نگاهی به شرکت‌هایی که به نوعی اقدام به خرید سهام شرکت اصلی توسط شرکت‌های تابعه کرده اند نشان از این دارد که در بلند مدت این اقدام حاصلی به غیر از زیان برای سهامداران، حاصلی نداشته است.

چالش سوم: مطابق قانون تجارت ایران، شرکت‌ها هشت ماه فرصت دارند تا سود تقسیم شده در مجامع خود را به سهامداران پرداخت کنند. با توجه به ارزش زمانی پول، ارزش واقعی سود پرداختی برای سهامداران کاهش می‌یابد. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، شرکت‌ها به صورت هر سه ماه یک بار اقدام به تقسیم سود می‌کنند. این در حالی است که در ایران برخی از شرکت‌ها حتی پس از گذشت هشت ماه مهلت قانونی، باز هم سود سهامداران را پرداخت نمی کنند و این امر انگیزه سهامداران را برای شرکت در مجامع سالانه کاهش می‌دهد. به نظر می‌رسد مسوولان بورس باید به منظور رفع خلأهای موجود در قانون تجارت چاره‌اندیشی کرده تا با رفع مشکلات موجود در بازار سرمایه از منافع سهامداران به ویژه سرمایه‌گذاران خرد حمایت شود.

*کارشناس بازار سرمایه

Zanganeh_reza@yahoo.com