دکتر احمد بدری

بخش پنجم

فرا اعتمادی یا اعتماد بیش از حد به خود، می‌تواند به عنوان یک اعتقاد بی اساس درمورد توانایی‌های شناختی، قضاوت‌ها و استدلال شهودی فرد خلاصه شود. بررسی‌ها و آزمایشات روانشناسانه شناختی نشان می‌دهد افراد هم درمورد توانایی‌های خود در پیش بینی و هم درمورد دقت اطلاعاتی که در اختیار آنان قرار می‌گیرد، برآوردی بیش از اندازه دارند. به‌طور خلاصه می‌توان گفت که اغلب مردم خود را از آنچه واقعا هستند، باهوش‌تر می‌پندارند و بر این باورند که اطلاعات بهتری نیز در اختیار دارند. به عنوان مثال وقتی خبر محرمانه‌ای از یک مشاور مالی بشنوند یا مطلبی را در اینترنت بخوانند، بلافاصله آمادگی دارند تا براساس مزیت اطلاعاتی خود عمل کنند. مثلا در مورد یک سرمایه‌گذاری به‌سرعت تصمیم می‌گیرند.

مطالعات متعددی نشان داده است که سرمایه‌گذاران به توانایی‌های خود در سرمایه‌گذاری بیش از اندازه اعتماد دارند. به عنوان مثال هنگام برآورد ارزش یک سهم، سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن،‌ درصد انحراف بسیار پایینی را برای طیف بازده‌های مورد انتظار در نظر می‌گیرند، که «فرا اعتمادی در پیش‌بینی» نامیده می‌شود. مفهوم ضمنی چنین رفتاری این است که سرمایه‌گذاران، ریسک از دست دادن اصل سرمایه را کمتر از واقع برآورد می‌کنند.

همچنین اغلب سرمایه‌گذاران در مورد قضاوت ‌های خود خیلی مطمئن هستند، این نوع را، «فرا اعتمادی به اطمینان» می‌نامیم. به عنوان مثال برای تصمیم سرمایه‌گذاری در یک شرکت خاص، اغلب انتظار زیان را نادیده می‌گیرند و در صورتی که شرکت عملکرد ضعیفی داشته باشد، احساس تعجب یا نارضایتی می‌کنند. این افراد غالبا معاملات پرحجمی انجام می‌دهند و صاحب پرتفوهایی می‌شوندکه به اندازه کافی متنوع نیست.

مفاهیم ضمنی برای سرمایه‌گذاران

«فرا اعتمادی به اطمینان» و «فرا اعتمادی در پیش بینی» می‌تواند منجر به اشتباه درعرصه سرمایه‌گذاری شود. چهار رفتار ناشی از فرااعتمادی که می‌تواند به پرتفوی سرمایه‌گذار صدمه بزند، به شرح زیر است:

 سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، توانایی خود را در ارزیابی یک شرکت به عنوان یک سوژه سرمایه‌گذاری، بیش از حد تخمین می‌زنند. در نتیجه آنها اطلاعات منفی را که به‌طور طبیعی علامت هشدار‌دهنده‌ای است مبنی بر اینکه خرید سهم نباید انجام شود یا اگرخریداری شده باید به فروش برسد، را نادیده می‌گیرند.

 سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن در نتیجه این باور که آنها اطلاعات ویژه‌ای در اختیار دارند (که دیگران ندارند) معاملات پرحجمی را انجام می‌دهند. تجربه نشان می‌دهد که انجام معاملات زیاد، در بیشتر موارد منجر به بازدهی ضعیف در بلند‌مدت می‌شود.

 سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، عملکرد تاریخی سرمایه‌گذاری خود را نمی‌دانند یا به آن اهمیت نمی‌دهند، بنابراین ممکن است ریسک از دست دادن اصل سرمایه خود را کمتر از واقع برآورد کنند، در نتیجه معمولا عملکرد ضعیف و غیرمنتظره پرتفوی در انتظار آنان است.

 سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، پرتفوهای غیرمتنوعی را در اختیار دارند، از این رو بدون یک تغییر متناسب در ظرفیت ریسک‌پذیری، ریسک بیشتری را تحمل می‌کنند. این سرمایه‌گذاران حتی اغلب نمی‌دانند که آنها ریسکی بیشتر از آنچه که ظرفیت و تحمل آن را دارند، تقبل کرده‌اند.

توصیه‌ها:

۱ - اعتقاد بی‌اساس نسبت به توانایی خود در شناسایی سهام شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری بالقوه: مشاوران سرمایه‌گذاری وقتی با مشتریانی مواجه می‌شوند که مدعی‌اند توانایی پیش بینی سهام داغ آتی را دارند، باید از آنها بخواهند که عملکرد تاریخی دو سال اخیرشان را مرور کنند، اگر نه همیشه ولی در اغلب موارد، عملکرد ضعیفی مشاهده خواهد شد.

۲ - معاملات مکرر (حجم بالا): زمانی که ‌گردش حساب یک سرمایه‌گذار حجم بسیار بالایی از معاملات را نشان می‌دهد، بهترین توصیه این است که از او بخواهیم سوابق تاریخی معاملاتش را مرور کرده و بازده خود را محاسبه کند. این اقدام، آثار زیان بار انجام معاملات بیش از اندازه را نشان می‌دهد. از آنجایی که فرا اعتمادی یک سوگیری شناختی است، اطلاعات به روز شده، غالبا می‌تواند به سرمایه‌گذاران در درک نادرست بودن روش آنها کمک کند.

۳ - عدم درک ریسک از دست دادن اصل سرمایه: برای مشاورانی که مشتریان آنها این نوع سوگیری رفتاری دارند، یک توصیه دو بخشی پیشنهاد می‌شود: نخست ویژگی‌های سرمایه‌گذاری را برای جست‌وجوی عملکرد بالقوه ضعیف مرور کرده و از این شواهد برای نشان دادن خطرات اعتماد بیش از حد استفاده کنید. دوم آنها را به مطالعات انجام شده در این زمینه ارجاع دهید. اغلب دیده شده است که سرمایه‌گذاران در این نقطه، تصویری را به ذهن می‌سپارند که نوسان غیرمنتظره بازارها را یادآوری می‌کند و موجب رفتار محتاطانه‌تری می‌شود.

۴ - عدم تنوع بخشی پرتفوی: یک پرسش مفید در این مواقع این است که: «اگر شما امروز XYZ (یک سرمایه‌گذاری فرضی) را در اختیار نداشتید، آیا حاضر بودید به اندازه‌ای که الان در اختیار دارید، خرید کنید؟». وقتی پاسخ منفی است، فضای بحث باز می‌شود و فرد در شرایط متفاوتی در نگرش به موضوع قرار می‌گیرد.