شهریار‌ هاشمی‌طباطبایی*

بازار این روزها برای بیشتر فعالان و معامله‌گران حالت خاصی را تداعی می‌کند که در ده سال اخیر حتی در بحرانی‌ترین شرایط هم، جذابیت‌های بیشتری برای پیگیری داشت. در بررسی دلایل این موضوع عوامل زیادی را می‌توان در نظر آورد که مهم‌ترین آنها شاید شرایط اقتصاد کشور و عوامل پیرامونی آن باشد. اما در این نوشتار تلاش خواهم کرد یکی دیگر از دلایل موثر بر حال و روز بی‌اعتمادی در بورس تهران را فراروی مخاطبان قرار دهم تا شاید..... در بیشتر کتب مدیریت مالی، ریسک‌ها را به دو دسته ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک طبقه‌بندی می‌کنند و برای هر یک مراتبی را بر‌می‌شمرند. حالا تصور کنید در شرایطی که اقتصاد ایران بر اثر مسائل داخلی و فشارهای خارجی، یکی از چندین دوره سخت خود را سپری می‌کند، مدیران دلسوز موثر بر بورس، با تصمیمات خود ریسک دیگری را نیز به بازار تحمیل کرده‌اند که آن را می‌توان ریسک قفل‌ گرفتگی نام نهاد که به نوعی بدتر از برق‌گرفتگی است آن هم در عالم سرمایه‌گذاری.

بعید و به نوعی محال است که در معاملات سهام فعال باشید و به یکی از دلایل زیر که همگی از خطای انسانی ناشی می‌شود و نه دلایل اقتصادی، قفل محکم و زنگ‌زده‌ای بر بخشی از سرمایه در گردش شما نخورده باشد.

۱- اولین و قانونی‌ترین نوع این قفل‌ها پرداخت سود نقدی پس از ۸ ماه آن هم مبتنی بر متن قانون تجارت است. اگر با سهمی به مجمع رفتید یک بخش از سرمایه‌هایتان را عملا تا پایان آن سال دور از دسترس خواهید داشت.

۲- تا پیش از این، افزایش سرمایه نشان دهنده برنامه‌های شرکت برای توسعه فعالیت‌ها بود. حال می‌بینیم شرکت‌ها افزایش سرمایه‌های ۱۰۰ درصدی و بالاتر می‌دهند و زحمت ثبت این افزایش سرمایه و سپرده کردن این سهام جدید را تا حداقل یک سال به خود نمی‌دهند. بنابراین افزایش سرمایه‌ها که در سال گذشته با رشد بسیار بالایی همراه بود، قفل بزرگ‌تر دیگری است بر سرمایه‌های فعالان. برای اینکه متهم به مطالب خلاف واقع نشوم نگاهی داشته باشید به افزایش سرمایه‌های سال گذشته گل‌گهر، ملی مس، بانک ملت، معادن و فلزات.

۳- توقف نمادها برای مقاطعی که بعضا سهم می‌ماند و وارثان مرحوم سرمایه‌گذار، سومین نوع از انواع قفل‌های تولیدی بازار سرمایه است. هر روز صبح این امکان هست که به دلیلی ولو درست، مدیران تصمیم بگیرند نمادی متوقف شود و اینکه آیا آن دلیل رفع بشود یا نه، می‌ماند برای افزایش استرس روزانه سهامداران محترم. چطور است که آیین نامه مدون و معقولی برای توقف و بازگشایی نمادها تدوین نمی‌شود؟ بعید می‌دانم توقف بالای ۶ ماهه مپنا، صدرا و پتروشیمی خارک در ذهن مخاطبان گرامی نباشد.

۴- به مصداق شعر زیبای «هر دم از این باغ بری می‌رسد» در سال گذشته رسم نامیمون دیگری بر پیکر بازار تحمیل شد و آن‌هم لغو مجوز بانک‌ها و تغییر تصمیماتی از جمله برگشت زدن به سهام پست بانکی است که مشخص است طرح‌کنندگان این قبیل قوانین در تمام عمرشان یک عدد سهم نداشته و اصلا اطلاعی از مکانیزم بورس در یک کشور ندارند. هزینه این بی‌اعتمادی‌ها در اقتصاد بیش از چندین تن طلای موجود خواهد بود. البته در این مورد حضور چهار مدیر از بازار سرمایه در مجلس احتمال کاهش این نوع از قفل گرفتگی‌ها را در اذهان ایجاد می‌کند. البته در محاسن معاملات سهام و تاثیرات بورس بر اقتصاد یک کشور می‌توان هزاران صفحه نوشت و در جلسات و همایش‌های متعددی سخن راند، اما اگر در عمل با این موارد روبه‌رو شدید آن هم نه یک بار در سال، که چندین بار و به صورتی آزار دهنده، سود بانکی ۲۰ درصدی را بر می‌گزینید یا انتظار برای تحقق سودی که موانع زیادی بر سر راه خواهید داشت؟ موانعی که اگر بر اساس اشتباه فرد سرمایه‌گذار یا تحلیل گر باشد قابل پذیرش است، اما اشتباهات دیگران را به دوش کشیدن کار سختی است که تاثیرات آن در معاملات این روزهای بازار به وضوح قابل رویت است.

* تحلیلگر بازار سرمایه