روز سیزدهم اسفند ماه ۸۷ ؛یعنی همین چند روز گذشته، کارت دعوتی به دستم رسید که با امضای جناب دکتر نجفی‌زاده، ریاست انجمن و آهن و فولاد مزین شده بود. مضمون این دعوتنامه این بود: مهندس علی تاج‌الدینی*

«آخرین دستاوردهای پژوهشی و صنعتی در زمینه‌های نرم‌افزار و سخت‌افزار و صنعت فولاد و نیز جدیدترین محصولات و مواد اولیه این صنعت در محل نمایشگاه بین‌المللی و با حضور بیش از ۱۳۰ شرکت در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار خواهد شد.»

بلافاصله و با عجله فراوان و مصائب زیاد ساعت ۵/۴ صبح عازم فرودگاه شدم و پس از عبور از هفت‌خوان، ساعت ۵/۸ صبح خود را در فرودگاه اهواز دیدم و بلافاصله عازم محل به اصطلاح نمایشگاه بین‌المللی فولاد شدم. اگر قرار است مضمون دعوتنامه شرکت در نمایشگاه و به اصطلاح سمپوزیوم را کلمه به کلمه تحلیل کنم، قصه مثنوی هفتاد من کاغذ است. به عنوان مثال:

۱ - مفهوم آخرین دستاوردهای پژوهشی و صنعتی در زمینه‌های نرم‌افزار و سخت‌افزار به این معنا است که آخرین تکنولوژی‌های به دست آمده و مورد استفاده در صنایع فولاد جهان در این نمایشگاه معرفی خواهد شد و این معرفی صرفا در حد یک معارفه نخواهد بود، بلکه قرار است فولادساز ما پس از بررسی و طرح در مجموعه شرکت‌ تحت مدیریت خود (حتی با یک نیم‌نگاه) از آن بهره‌ برده و این به معنای آغاز تعالی صنعت فولاد کشور خواهد بود. هرچند اگر در ابتدا تمامی فولادسازان آن را به کار نگیرند، ولی یک حرکت رقابتی ایجاد خواهد شد و در زمانی کوتاه قطعا شاهد استفاده و استقرار این سیستم‌ها در صنعت تولید فولاد کشور خواهیم بود که معنای افزایش بهره‌وری همین است.

۲ - مفهوم ارائه جدیدترین محصولات و مواد اولیه به اندازه‌ای آشکار است که نیازی به توضیح ندارد.

افسوس ... افسوس که در این نمایشگاه که ظاهرا بین‌المللی بود؛ ولی فاقد حتی کوچک‌ترین امکانات در سطح بین‌المللی بود، از موارد گفته شده در متن دعوتنامه اثری نبود و بیشتر شبیه به یک شوخی بود تا واقعیت و ظاهرا همکاران فولادساز بنده که تجربه‌شان نسبت به من که در جوانی در حال ورود به این صنعت می‌باشم بیشتر است، ماهیت این نمایشگاه را از پیش می‌دانستند که حضوری بسیار کمرنگ داشتند. خبری از حضور بیش از ۱۳۰ شرکت نبود و این موضوع با یک حساب سرانگشتی قابل محاسبه بود. اگر مساحت هر کدام از غرفه‌ها را ۱۲ مترمربع فرض کنیم، چگونه می‌توان این تعداد را در سه چادر که به صورت خیمه برپا شده بود، جای داد؟

خیلی جالب است. مسوولان برگزارکننده، این نمایشگاه را با شعار «ارتباط صنعت با دانشگاه» در محل دانشگاه اهواز برپا کردند، لذا سوال من از آقایان این است که اگر در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برگزار می‌شد، این ارتباط ایجاد نمی‌شد؟

نمایشگاه بین‌المللی تهران بهتر بود یا بیابانی حدفاصل دانشکده‌های علوم، تربیت‌بدنی و علوم‌انسانی. هیچ نشانی از دانشکده متالوژی و رشته‌های مرتبط به چشم نمی‌خورد که محل رفت‌و‌آمد دانشجویان و اساتید مربوطه باشد که بتوان با تشریک مساعی با آنان بر دانش خود افزود، پس ارتباط صنعت و دانشگاه به چه معنا است؟ آیا به این معنی است که تعدادی از دانشجویان که نمایشگاه در محل دانشکده‌های آنان برپا شده و عملا برای آنان ایجاد مزاحمت کرده بود جهت فرار از آفتاب سوزان و استفاده از سایه‌ای که خیمه‌ها (ببخشید ... نمایشگاه بین‌المللی) ایجاد کرده بیایند و جهت رفع وقت مازاد بین کلاس‌ها چرخی در نمایشگاه زده و بروند؟ البته با یک پاسخ می‌توان قانع شد ... و آن این است که این بار نوبت صنعت فولاد است که مورد آزمون و خطا قرار گیرد که امیدوارم ختم به خیر شود.از این داستان مستند بگذریم و کمی جدی‌تر به مسائل نگاه کنیم:

مدتی پیش جناب دکتر سمیعی‌نژاد معاون محترم معدنی وزارت صنایع و معادن به ایراد سخنانی پرداختند: ایشان معتقدند در این برهه از زمان که بحث انرژی و راه‌های جلوگیری از اتلاف و اسراف آن بسیار داغ است، یکی از انگشت‌های اتهام به سوی فولادسازان کشور دراز است که با خرید ماشین‌آلات دست دوم و خطوط تولید قدیمی موجبات اسراف انرژی و افزایش قیمت تمام شده محصول را فراهم می‌آورند و ... که البته نفس این سخنان صحیح است ولی علاج کار کجاست؟ آیا ایشان و سایر مسوولان مرتبط با صنعت فولاد قبول دارند که فولادسازان جهت رفع این معایب باید به صورت مستمر با تکنولوژی و فن‌آوری‌های به روز شده این صنعت چه در زمینه سیستم‌ها و خطوط تولید و چه در زمینه‌های شیوه‌های نوین مدیریت در جهان در ارتباط باشند تا آشنا شوند، ببینند و مبادرت به اصلاح ساختار تولید خود در تمام سطوح مدیریتی و تولیدی نمایند؟ کدام فولادساز را می‌شناسید از اینکه استقرار این سیستم‌ها موجب کاهش هزینه‌های تولید و افزایش حاشیه‌های سود برای مجموعه گردد ناراضی باشد؛ آن هم در بازارهای متلاطمی که امروزه گریبان صنعت فولاد را گرفته است؟ حتما فولادساز مشتاق ما باید میلیون‌ها تومان هزینه کند تا در یک نمایشگاه بین‌المللی فولاد در خارج از کشور شرکت کند و دانش خود را تکمیل کند؟ پس چرا با صرف هزینه‌های هنگفت در پول و از همه مهم‌تر زمانی که باید برای برپایی و بازدید اختصاص داد، این چنین ضعیف عمل نمود؟ واقعا توان مدیریتی و امکانات لازم جهت برپایی یک نمایشگاه بین‌المللی در حد شان و منزلت صنعت فولاد کشورمان وجود ندارد؟

طرح محل برپایی نمایشگاه‌های بین‌المللی در بین تمام استان‌ها طرح خوبی است اما آیا طراحان این طرح، تفاوتی بین صنعت فولاد که مادر تمام صنایع جهان است با دیگر صنایع نمی‌بینند؟ این طرح چه اهدافی را در پی داشت؟ به لحاظ جغرافیایی بود؟ محرومیت‌زدایی از سایر استان‌ها بود؟ درصد بالای استقرار صنعت فولاد در استان خاصی بود؟ ... چه بود؟ بیایند بگویند تا ما هم دلایل مستند و متقن خود را ارائه دهیم. مگر محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران چه ایرادی داشت؟ از هر لحاظ بهترین گزینه بود: از نظر موقعیت جغرافیایی که تقریبا در مرکز کشور واقع است و ... دفاتر مرکزی و فروش تمام فولادسازان کشور و نیز دفتر نمایندگی شرکت‌های خارجی فعال در صنعت فولاد در تهران مستقر هستند، بنابراین در صورت برپایی نمایشگاه بین‌المللی حضور فولادسازان و شرکت‌های بین‌المللی در سطح مدیران ارشد و با میل و رغبت فراوان صورت می‌گرفت و اما نکته آخر... که در این نمایشگاه به آن نه در حرف و نه در عمل توجهی نشد، نادیده گرفتن نقش موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران بود، نه تنها از این موسسه کشور که حتی نماینده‌ای از موسسات استاندارد دیگر کشورها جهت ارائه آخرین استانداردهای مطرح در زمینه تولید فولاد و مقاطع فولادی نورد شده، شرکت نکرده بود، حتی در حد یک غرفه خالی ... افسوس و صد افسوس... .

* مدیر عامل شرکت فولاد پرشین سپانو