راهبردهای خروج زنجیره فولاد از رکود
گروه بنگاه‌های اقتصادی-آزاده حسینی، زهرا مسافر: رکود و افت قیمت سنگ‌آهن و فولاد تا جایی پیش رفته که بسیاری از فعالان این صنف تعطیلی واحدهای کوچک معدنی و فولادی را ناگزیر می‌دانند. این شرایط در حالی وجود دارد که با توجه به مذاکرات هسته‌ای و گشایش‌هایی که در امر سیاست خارجی انتظار آن می‌رود و همچنین احتمال رفع تحریم‌ها؛ برآورد‌ها از آینده مثبت است، اما با این وجود به نظر می‌رسد برای پشت سر گذاشتن شرایط بحرانی این روزها، اغلب تولیدکنندگان به سیاست‌های حمایتی دولت نیاز داشته باشند.

«دنیای اقتصاد» با توجه به شرایط یاد شده برای صنعت و بازار فولاد، در میزگردی که با حضور چند تن از کارشناسان صنعت فولاد برگزار شد به بررسی ابعاد مختلف مشکلات و چالش‌های فعلی صنعت فولاد پرداخت. در این میزگرد که با حضور بهرام سبحانی رئیس انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، قدیر قیافه رئیس هیات مدیره انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگ‌آهن ایران، اردشیر سعد‌محمدی مدیرعامل ذوب‌آهن اصفهان، رسول خلیفه سلطان دبیر انجمن فولاد و سیاسی راد دبیر انجمن سنگ‌آهن ایران برگزار شد، عوامل موثر در رفع رکود و بهبود شرایط بازار فولاد و موضوع قیمت‌گذاری مواد اولیه از سوی دولت مورد بررسی قرار گرفت. مشروح پاسخ‌های کارشناسان حاضر در این میزگرد به سوالات «دنیای اقتصاد» را در ادامه مشاهده می‌کنید.


دلایل رکود در حوزه سنگ‌آهن وفولاد و راهکار بهبود شرایط بازار چیست؟

قدیر قیافه: در ابتدا از مجموعه دنیای اقتصاد بابت پیگیری چالش‌های پیش روی صنایع از جمله صنایع معدنی و صنعت فولاد تشکر می‌کنم.

بخشی از رکودی که امروز با آن در کشور مواجهیم مربوط به داخل کشور است اما عمده این رکود به وضعیتی که اقتصاد جهانی با آن روبه‌رو‌ است برمی‌گردد. امروز در تمام جهان رکود وجود دارد و مختص ایران نیست. اما سیاست‌های دولت تدبیر و امید در بحث کنترل تورم، به این رکود دامن زده است و قیمت‌های جهانی مواد معدنی و فولاد نیز در یک سال و نیم گذشته به شدت دستخوش تغییر و کاهش‌های بسیار زیاد شده که بالطبع ضرر و زیان فاحشی برای صنعت فولاد و تولیدکنندگان مواد معدنی به‌طور خاص سنگ‌آهن پدید آمده است.


در حال حاضر قیمت جهانی به نقطه بحران سال ۲۰۰۸ و شاید پایین تر از آن رسیده است. آن زمان قیمت به ۳۳۰-۳۴۰ دلار رسید و الان روی ۳۰۰ دلار است و وضعیت به مراتب وحشتناک‌تر و خطرناک‌تر از گذشته است. درحقیقت در حال حاضر در ادامه بحران سال ۲۰۰۸ قرار داریم که توسط قدرت‌های بزرگ داروهای مسکن به آن تزریق شد، اما سرانجام خود را نشان داد. به وضعیت کشور خودمان برگردیم، چون نمی‌توانیم مشکلات جهانی را حل کنیم. اگر بتوانیم به حل بخش کوچکی از مشکلات خودمان بپردازیم کار مهمی انجام داده‌ایم. در حوزه سنگ‌آهن تعدادی از واحدها در نیمه شمالی کشور به خاطر قیمت تمام‌شده بالا نسبت به قیمت جهانی ناچار به توقف فعالیت شده‌ یا اقدام به تعدیل نیرو کرده‌اند. فروردین‌ماه امسال، راهکارهایی برای رفع رکود در حوزه سنگ‌آهن از سوی انجمن سنگ‌آهن به وزارتخانه و شورای معادن پیشنهاد شدکه تا‌کنون ۳مورد از 7 مورد آنها اجرایی شده است. مورد اول این بود که دولت برای سال جاری حقوق دولتی معادن بالاخص معادن سنگ‌آهن را کاهش دهد یا حذف کند. دوم، استمهال بدهی معدنکاران به مدت ۲سال بود و سوم، تخفیف ۷۰ درصدی نسبت به حقوق دولتی سال ۱۳۹۳ و چهارمین مورد نیز، موضوع حذف عوارض کنسانتره سنگ‌آهن بود. سه مورد از این موارد محقق شدند اما هنوز کمکی به تولید نکرده است، زیرا در کشور قدرت جذب تمام سنگ‌آهن تولیدی را نداریم. دو سال پیش حدود ۲۴ میلیون تن سنگ‌آهن از کشور ما خارج شد، زیرا در کشور واحدهای مصرف‌کننده به اندازه کافی وجود نداشتند که سنگ‌آهن را تبدیل کنند، البته کار تبدیل سنگ‌آهن جزو وظایف و تعهدات معدنکار نیست و آنها وظیفه ندارند واحد فرآوری ایجاد کند.


ضمن اینکه وزارت صنایع و معادن از طریق شورای اقتصاد در سال ۱۳۸۹ مقرراتی را وضع کرد که روی صادرات کنسانتره و گندله سنگ‌آهن عوارض ۵۰ و ۳۵ درصدی وضع شد. این موضوع به‌عنوان عاملی منفی سرمایه‌گذاران را از ورود به این حوزه برحذر داشته بود. مواردی از این دست زیاد است، چندین مورد سراغ دارم که افراد با توجه به مقرراتی که وضع شد کناره‌گیری کردند. امروز هم نتیجه آن رفتار و سیاست‌های غلط را می‌بینیم. فولاد مبارکه به ناچار باید گندله سنگ‌آهن خارجی را وارد کشور کند؛ کشوری که خودش دارای سنگ‌آهن است. البته با پیگیری‌هایی که از سوی انجمن سنگ‌آهن به‌عمل آمد موضوع عوارض بر صادرات گندله منتفی شد و مجموعه فولادی‌ها نیز در وضع و کاهش عوارض از معدنی‌ها حمایت کردند.


در رابطه با یافتن راهکاری برای خروج از رکود نیز باید بگویم که تمام مجموعه‌های صنعتی کشور و به‌طور خاص مجموعه‌های فولادی، همه دچار کمبود نقدینگی هستند. مشکل فولاد یا سنگ‌آهن در تامین مواد اولیه نیست، در آخر زنجیره که بازار مصرف است مشکل داریم. اگر این رکود به همین شکل ادامه یابد، سال دیگر خیلی از واحدهای صنعتی ما به ویژه در حوزه فولاد قادر به ادامه فعالیت نخواهند بود و احتمال تعطیلی این واحدها وجود دارد.


در حال حاضر طرح‌های عمرانی ما نیمه‌تمام رها شده است و ادامه پیدا کردن آنها نیاز به توجه جدی بودجه عمرانی کشور دارد. در حال حاضر با سیاست‌های دولت تورم تا حدودی کنترل شده است، اما از سویی به رکودها دامن زده شده است. در واقع تا بازار مصرف نباشد رکود برطرف نمی‌شود.


یکی از راهکارها در چنین شرایطی می‌تواند توجه به صادرات باشد. راهکار دیگر در شرایط فعلی از نگاه ما حمایت‌های تعرفه‌ای از فولاد به شکل افزایش تعرفه واردات فولاد به کشور است، اما در کنار حمایت تعرفه‌ای سوالی به وجود می‌آید و آن این است که پولی که به‌عنوان تعرفه ورودی دریافت می‌کنیم، کجا مصرف کنیم؟ اگر در خزانه دولت مصرف شود هیچ کمکی به صنعت فولاد نخواهد کرد. با توجه به کار روی برنامه ششم و اینکه بودجه تا یکی دو ماه دیگر به مجلس می‌رود، پیشنهاد بنده این است که صادرکنندگان محصولات فولادی از محل حقوق ورودی که بابت انواع و اقسام محصولات فولادی دریافت می‌شود، مشمول دریافت جایزه و تشویق شوند. اگر قرار است کمکی به صنعت کنیم و صنعت را رونق دهیم، هزینه کردن تعرفه‌های دریافتی برای صنعت فولاد می‌تواند کمک‌کننده باشد.


سبحانی: در حال حاضر قیمت فولاد در بازار داخل به سه سال گذشته برگشته، اما قیمت‌ها در بازار جهانی خیلی پایین‌تر آمده و به قیمت هفت سال گذشته رسیده است. در کنفرانسی که چندی قبل برگزار شد و بنده هم سخنرانی داشتم همه بلااستثنا تحلیل می‌کردند که قیمت‌ها باز هم کاهش پیدا خواهد کرد و تقریبا همه ناامید شده بودند. روزنامه‌ها و رسانه‌ها هم مطالب مطرح شده در سمینار را می‌نویسند و طبیعتا بازتاب آنها اثر خواهد داشت. پس از پایان جلسه در کنفرانس مطبوعاتی، من این سوال را مطرح کردم که استدلال آنهایی که گفتند قیمت پایین می‌آید، چیست؟ گفتند استدلال این است که قراضه تا ۱۸۰ دلار کاهش می‌یابد، اما برخلاف استدلال موجود؛ استدلال من این بود که حتی اگر قیمت قراضه کاهشی باشد؛ مگر چند درصد فولاد آسیای میانه به روشی تولید می‌شود که نیاز به آهن قراضه دارد؟ پس نمی‌توان به صرف اینکه قیمت آهن قراضه پایین می‌آید استدلال کنیم که قیمت فولاد نیز کاهش می‌یابد. بنده تاکید کردم که چنین چیزی نیست و قیمت بالا هم می‌رود؛ خوشبختانه این موضوع نیز در سایت‌ها منعکس شد، البته نمی‌توان منکر این موضوع شد که وضعیت فولاد در داخل و خارج خوب نیست و علت رکود در بازار داخلی نیز تقاضای پایین برای مصرف است و در بازارهای بین‌المللی نیز قیمت‌ها نزدیک به ۴۰ درصد افت پیدا کرده است. یکی از علت‌های افت قیمت جهانی این است که در روسیه افت ارزش پول باعث شده است تولیدات فولادی‌شان را ارزان توزیع کنند. چین نیز که با تولید ۸۲۰ میلیون تن فولاد نرخ رشد ۱۲درصدی داشت، امروز با رسیدن به نرخ رشد ۷ درصد، قطعا مازاد مصرف خود را روانه بازارهای برون مرزی خواهد کرد، البته این نکته را نیز متذکر می‌شوم که این وضعیت پایدار نیست و طی یک سال آینده تغییر خواهد کرد وحتما رو به بهبود خواهد رفت. این روند افت قیمتی تقریبا هر ۱۰ سال تکرار می‌شود. باتوجه به اینکه اغلب تحلیلگران معتقدند تا سال ۲۰۲۵، تولید فولاد از ۶/ ۱ میلیارد تن فعلی به ۲ میلیارد تن می‌رسد، می‌توان اینطور تعبیر کرد که پیش‌بینی‌ها نسبت به آینده مثبت است و بازار قوی خواهد شد. در حال حاضر در منطقه نیز عراق درگیر داعش است، سوریه، یمن و لیبی نیز درگیر جنگ هستند. با حل شدن این مسائل و درگیری‌ها، قطعا ساخت و ساز نیز در این کشورها به‌عنوان بازارهای هدف ما شروع شده و بازار جان می‌گیرد.


در حال حاضر در دوران سختی قرار داریم که باید همه کمک کنند تا از این بحران بیرون بیاییم. بخشی از این کمک می‌تواند تعدیل قیمت سنگ‌آهن با فولاد باشد. بخشی از آن حفاظت بازار داخلی در برابر واردات است که باید توسط دولت انجام شود و دیگر اینکه از محل وصول واردات، می‌توانیم صادرات را تشویق کنیم تا مازاد تولید داخل به خارج صادر شود. بحث دیگر برای فعال‌کردن بازار، تهاتر بدهی‌های دولت با محصول در واحدهای فولادی است که می‌تواند اثرگذار باشد.


سعد محمدی: هم‌اکنون بعضی از سیستم‌های دولتی طرح‌هایی دارند که برای اجرای آنها پول ندارند و این موضوع باعث شده تا پیمانکاران نیز به تبع عدم اجرای طرح‌ها بیکار شوند. اجرای تهاتر از این جهت اهمیت دارد که برای مثال فولادسازان می‌توانند بابت بدهی‌های خود به وزارت نیرو برای پول آب، برق، گاز یا بدهی‌های دیگرشان به دولت، کالا تحویل بدهند. به این ترتیب چنانچه امکان تهاتر وجود داشت، تسویه بدهی در شرایطی که امکان پرداخت نقدی وجود ندارد ممکن می‌شد، ضمن اینکه حداقل گردش کاری نیز به وجود می‌آمد، اما اجرای تهاتر به این علت که بدهی‌های دولت حتما باید به‌صورت نقدی به حساب خزانه واریز شود، نیاز به تغییرات قانونی دارد؛ بنابراین در‌خواست ما این است که لایحه‌ای به مجلس برده شود تا سازمان‌هایی که امکان تهاتر دارند بتوانند از این طریق اقدام کنند. شاید بتوان با طرحی دوفوریتی در مجلس امکان ایجاد این گردش مالی را به وجود آورد.


خلیفه سلطان: در حال حاضر قیمت‌ها در بازارهای جهانی به قیمت‌های سال ۲۰۰۸ رسیده است، بنابراین به نظر می‌رسد دیگر نباید انتظار کاهش بیشتر نرخ فولاد را داشت زیرا قیمت‌ها در کف است و پایین‌تر از این نمی‌آید. پیش‌بینی ما این است که حداکثر ظرف ۶ ماه آینده بازار جهانی و بازار ایران برمی‌گردد.


چرا همواره فولاد سازان و معدنداران بر سر تعیین قیمت مواد اولیه چالش دارند و به یک توافق نهایی نمی‌رسند؟

قدیر قیافه: اعتقاد من این است که دخالت دولت در قیمت‌گذاری به نفع هربخش غلط است. دولت نباید در قیمت‌گذاری دخالت کند بلکه باید اجازه دهد مکانیزم عرضه و تقاضا همه‌چیز را مشخص کند و باید بین قیمت‌ها همخوانی باشد. امیدوار هستیم که در سال آینده وضعیت بهتر ‌شود، البته این نکته را هم عرض کنم که دولت در حوزه قیمت‌گذاری سنگ‌آهن ورود نکرده و تنها حوزه‌ای که وزیر وارد شده، حوزه گندله سنگ‌آهن بوده که به دلیل سیاست‌های اشتباهی که تاکنون وجود داشته به رغم وجود ذخایر سنگ‌آهن در کشور امسال ۸ میلیون تن کمبود گندله خواهیم داشت. در رابطه با تعیین قیمت برای گندله باید بگویم که نرخ شمش فولاد خوزستان در فرمول تعیین قیمت ۲۳ درصد بود که با ابلاغیه وزارتخانه برای کاهش قیمت با ۳ درصد کاهش همراه شد و به ۲۰ درصد رسید. دوستان فولادی اعتقادشان بر این است که این ۳درصد کمک می‌کند که فولادی‌ها حداقل سود را داشته باشند یا دست‌کم ضرر نکنند که البته به نظر ما این به نفع اقتصاد نیست و در شرایط رقابتی نباید دولت وارد این بحث‌ها شود. در گذشته برخی واحدهای معدنی برای تامین مواد اولیه مورد نیاز ذوب آهن یا مبارکه طراحی شده بودند که با انجام خصوصی‌سازی، با توجه به اینکه هرکدام را یکی از گروه‌های خصولتی برداشتند، یکپارچگی میان آنها از بین رفت.


مجموعه انجمن فولادسازان هیچ‌کدام روی معادن کوچک و متوسط بخش خصوصی حرفی ندارند، تا به حال نیز کسی صحبتی در این رابطه نکرده است که به‌عنوان مثال چرا فلان معدن صادرات انجام می‌دهد. با توجه به مدل‌های جهانی، وقتی مجموعه‌ای شکل می‌گیرد باید یکپارچگی را در آن مشاهده کنیم. به‌طور خاص در روسیه یا در اوکراین هیچ مجموعه‌ فولادی شکل نگرفته بدون اینکه مواد اولیه‌ آن متعلق به خودش باشد. به‌عنوان مثال هلدینگ متال اینوست در کشور روسیه، از ابتدای خط، از اکتشاف تا گندله‌سازی، آهن اسفنجی، اچ بی آی، بریکت و فولادسازی را دارد.


در زمان شوروی سابق از ابتدا تا انتهای زنجیره فولادسازی را طراحی کرده‌اند و در یک مجموعه گذاشته‌اند. بعد از فروپاشی شوروی، خصوصی‌سازی هم به همین شکل منتقل شد. اما در کشور ما یکپارچگی رعایت نشده است که دلیل برخی از مباحث نیز همین موضوع است. اگر خصوصی‌سازی در ابتدا به‌صورت یکپارچه انجام و بعد به یک گروه واگذار می‌شد، شاید برخی از مسائل مطرح امروز وجود نداشت. در واقع ما در کشور از نبود استراتژی رنج می‌بریم. استراتژی اقتصادی نداریم و بالطبع استراتژی صنعتی در حوزه معدن و فولاد هم نداریم.


بهرام سبحانی: یکی از دلایل ورود دولت به بحث قیمت‌گذاری این بود که رقابتی بین عرضه‌کنندگان سنگ‌آهنی نبود، در حال حاضر تنها تولیدکننده گندله گل‌گهر و چادرملو است و جلسات مشترک وزارتخانه‌محور و انجمن‌محور نیز برگزار شده است که در این زمینه تفاهم شود. باید این موضوع را پذیرفت که در حال حاضر اوضاع صنعت فولاد مساعد نیست و این ممکن نیست که قیمت نهایی فولاد را بازار تعیین کند و از سوی دیگر پایین‌دستی‌ها خودشان تعیین‌کننده مواد اولیه باشند و کاری به سود و ضرر دیگران نداشته باشند. باید این را پذیرفت که همه در بحرانند. باید دست به دست هم بدهیم تا از بحران بیرون بیاییم. البته بحران موقتی است و ممکن است یک سال یا بیشتر باشد. اما در بحران نباید شرایطی که سال قبل حاکم بوده برقرار باشد. متاسفانه تولیدکنندگان گندله حاضر به مذاکره نشدند و تفاهم و توافق نکردند.


البته همان‌طور که مطرح شد شاید به دلیل دو مالکیت جدا از هم باشد که هرکدام صرفا منافع خودشان را در نظر می‌گیرند. اما فاکتورهای تولید هم باید با قیمت نهایی بازار تنظیم شود اما چون تنظیم نشد وزارتخانه ناچار شد از طریق موسسه‌ای، سرمایه‌گذاری و هزینه تولید در زنجیره فولاد را مشاهده و حساب کند و در نهایت به ضریبی برسد که مثلا قیمت گندله باید ۲۰ درصد قیمت شمش باشد، اگرنه خود ما نیز اعتقادی به مداخله دولت نداریم. در حال حاضر ما در مس این مشکل را نداریم چون خصوصی‌سازی، معدن و کارخانه را به‌طور یکجا روی تابلو برد و حالا مالک مس، مالک معدن هم هست. تصور کنید معدن مس دست گروه دیگری بود، کارخانه مس دست گروهی دیگر؛ در این صورت مدام دعوا بود، انحصار بود. می‌گفتند سنگ مس را از این قیمت کمتر نمی‌فروشیم و در نهایت تمام فشارها روی کارخانه بود. البته باید این نکته را متذکر شوم که وقتی صحبت از سنگ‌آهن داخل کشور می‌کنیم شامل دو بخش است. ما در حال حاضر سه واحد فولادسازی در کشور داریم که با سنگ‌آهن کار می‌کنند؛ ذوب آهن، فولاد مبارکه و فولاد خوزستان. سنگ‌آهن مورد نیاز این سه واحد را چهار معدن گل‌گهر، چادرملو، مرکزی (بافق) و سنگان تامین می‌کنند. ده‌ها معدن ریز و درشت دیگر بخش خصوصی نیز صادر می‌کنند که البته به دلیل افت قیمت بازار جهانی این معادن با مشکل مواجه شده‌اند. وقتی گفته می‌شود معدن‌های سنگ‌آهن دچار بحران شدند، منظور معدن‌هایی است که دانه‌بندی و صادر می‌کرده‌اند و حالا کلا آن معدن‌ها خوابیده‌اند.


برگردیم به بحث سنگ‌آهن. بخشی از معادن، آنهایی هستند که سنگ‌آهن را دانه‌بندی و صادر می‌کنند که کارشان تعطیل شده است. کاری هم نمی‌شود کرد چون باید در بازارهای جهانی با رقابت بفروشند مگر اینکه کمک‌ها و مشوق‌های صادراتی به آنها داده شود تا بتوانند کاری کنند. بخشی هم سه، چهار معدن بزرگی هستند که به فولادی‌های داخل می‌فروشند که بخشی از آن دانه‌بندی برای ذوب آهن و بقیه آن کنسانتره است. اینها باید از قیمت فولاد تبعیت کنند. با توجه به رکودی که در دوطرف هست؛ در داخل به دلیل سیاست‌ انقباضی دولت در تخصیص بودجه‌ها ساخت و ساز نداریم و رکود حاکم شده است، در بعد جهانی هم چون قیمت نفت پایین آمده و انرژی در قیمت فولاد تعیین‌کننده است طبیعی است که قیمت کک و زغال‌سنگ و انرژی به تبع قیمت نفت پایین می‌آید. زمانی در ذوب آهن، کک را ۶۰۰ دلار می‌خریدیم. الان زیر ۲۰۰دلار می‌خریم. یعنی قیمت‌ها از یک‌‌سوم هم کمتر شده است. سنگ‌آهن از ۱۴۰ دلاربه ۴۰ دلار رسیده است. در داخل کشور فقط در یک حالت می‌توانیم قیمت‌ها را پایین نیاوریم و آن هم در حالتی است که دولت آنقدر تعرفه واردات را بالا ببرد که قیمت وارداتی‌ها از تولیدات داخلی بیشتر شود که این کار تا‌کنون انجام نشده است. در این زمینه در ابتدای امسال تعرفه به‌صورت میانگین به ۱۵ درصد رسید ولی قیمت‌ها با چنان کاهشی همراه شد که آن افزایش تعرفه را خنثی کرد.


در دوماه گذشته فولادسازان قیمت محصولاتشان را هر کیلو ۲۰۰ تا ۲۵۰ تومان کاهش دادند و در حال حاضر به قیمت‌های سال 1392 رسیده‌اند. بنابراین قیمت اجزای آن نیز باید پایین آورده شود. در حال حاضر فقط بحث سنگ‌آهن نیست، بحث انرژی هم هست. وقتی قیمت نفت به این شکل پایین آمده چرا قیمت گاز ۸۰ درصد بالا رفته است؟ توجیه فنی و اقتصادی صنعت فولاد می‌گوید با توجه به وفور سنگ‌آهن، منابع سرشار گاز، انرژی و... اینها مزیت‌های نسبی ما بوده است. با این مزیت‌های نسبی واحدهای۵۰۰ هزار تنی، ۸۰۰ هزارتنی، یک میلیون تنی زده‌ایم که در شرایط بین‌المللی غیراقتصادی است. اگر قرار شود این واحدها با قیمت‌های جهانی و بین‌المللی تولید کنند، هیچ‌کدام نمی‌توانند ادامه دهند و همه تعطیل خواهند شد.


سعد محمدی: در رابطه با تعطیلی فولادسازان این نکته را متذکر می‌شوم که اگر فعالیت ذوب‌آهن متوقف شود، تمام واحدهای زغال کشور تعطیل می‌شوند و می‌دانید در این صورت چه تنشی در کشور به وجود می‌آید؟ زغال طبس را با گوگرد ۸۲/ ۱ چه کسی می‌خرد؟ با این تنش چند استان درگیر می‌شود؟ کرمان، سمنان، یزد و مازندران درگیر می‌شوند. در حال حاضر در ذوب‌آهن اصفهان ۲۰ هزار نفر به‌طور مستقیم فعالیت می‌کنند. برای این قضیه باید تدبیری اتخاذ شود. شرایط سختی است، متاسفانه در حال حاضر صنعت فولاد متولی رسمی ندارد و جایی نیست که فردی را از مصاحبه منع کند و یک نفر را مشخص کنند تا مصاحبه کند و همه حرف می‌زنند و این به تنش دامن می‌زند. درخصوص ممانعت از دخالت دولت نیز باید عرض کنم در برخی اوقات ورود دولت بد نیست. با گذر زمان، اگر فولادی‌ها تعطیل شوند سنگ‌آهنی‌های ما نیز فعالیتشان متوقف می‌شود. البته تا حدی می‌شود به صادرات فکر کرد اما بازار، بازار جهانی است و حدود ۱۶ میلیون تن از ۲۲ میلیون تن تولید داخل کشور را فولادی‌ها مصرف می‌کنند و جبران از دست دادن چنین بازار مصرفی مشکل است.


سیاسی راد: یکی از بدترین رفتارهایی که دولت می‌توانست با بخش خصوصی داشته باشد در دولت آقای احمدی‌نژاد اتفاق افتاده و بیشترین رشد تشکل‌های اقتصادی مربوط به همین دوران است. زمانی که ایشان رئیس جمهور شد در اتاق بازرگانی ۶۰ تشکل وجود داشته و زمانی که دوران ریاست جمهوری وی به پایان رسید نزدیک به ۱۶۰ تشکل شکل گرفته بود. علت عمده این است که به میزانی که فشار دولت به بخش خصوصی افزایش پیدا می‌کند، این بخش ناچار می‌شود به جای اینکه سراغ بنگاهداری، اصلاح فناوری، بهبود کسب و کار و توسعه بازار برود به سمتی برود که با دولت دعوا کند و مواظب باشد سودش را به جای دیگری ندهند. چرا سنگ‌آهنی‌ها انجمن راه انداختند، چون دیدند دولت عوارض تعیین می‌کند و در قیمت‌گذاری مداخله می‌کند. مثلا در انجمن فولاد تحلیل می‌کنند، بحث کارشناسی می‌کنند و سود شرکت‌های سنگ‌آهنی را تعیین می‌کنند و می‌گویند این سود زیاد است و باید ۳درصد آن را به فولادی‌ها بدهند. ما می‌گوییم این کار غیراقتصادی و غیرعلمی است. ما در انجمن سنگ‌آهن می‌توانیم محاسبه کنیم که ۳ درصدی که شما گفتید کم است و باید ۵ درصد بگیرید. برای رسیدن به این قیمت یا باید توافق باشد یا مکانیزم بازار اما متاسفانه به میزان لابی‌هایی که بسیج می‌کنیم به فرمول می‌رسیم و طرفین به میزانی که قدرت را بسیج و اعمال می‌کنند قیمت‌گذاری می‌کنند. سودآوری یک بنگاه مربوط به شیوه‌های بنگاهداری است. سودآوری ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه متفاوت است با اینکه قیمت‌شان در بازار یکی است. چرا؟ چون روش‌ها و تکنولوژی آنها متفاوت است، نیروهای انسانی متفاوت است، کیفیت مدیریت متفاوت است.


قیمت‌گذاری به این شکل متاسفانه ادامه مسیر اشتباه گذشته است، تصمیمات اشتباهی که تبعات گسترده آن حالا دامن همه را گرفته و مجبوریم برای حل مشکل دائما به بخش‌های مختلف اقتصادی پشت سر فولاد فشار وارد کنیم. شاید نزدیک به ۲۰ سال است که تمام تلاش بخش خصوصی این بوده که دولت دخالت خود را در بازار کاهش دهد، دولت در قیمت‌گذاری مداخله نکند. بین اقتصاددانان اجماع وجود دارد که مداخله دولت در اقتصاد (چه به‌عنوان تصدی‌گری چه به‌عنوان قیمت‌گذاری) غلط است و مشکلات آن در درازمدت بیشتر است، اما حالا باید خود ما به‌عنوان بخش خصوصی بیاییم و از قیمت‌گذاری و مداخله دولت استقبال کنیم. آقای دکتر سبحانی می‌فرمایند که قیمت سنگ‌آهن و فولاد پایین آمده است. خب طبق فرمول در حال پایین آمدن بود.



با توجه به مشکلات و مصائبی که در زمینه تولید فولاد وجود دارد آیا تولید و رسیدن به رقم 55 میلیون تن امکان‌پذیر و منطقی است؟

بهرام سبحانی: ما در تولید فولاد یکسری مزیت‌هایی داشتیم که بر اساس همین مزیت‌ها به سمت تولید به روش احیای مستقیم رفتیم، اما در حال حاضر شرایط تغییر کرده و اگر از ابتدا مشخص شده بود که باید نرخ سنگ‌آهن، زغال‌سنگ، کک و انرژی به قیمت جهانی برسد، شاید اصلا سرمایه‌گذاری در صنعت فولاد انجام نمی‌گرفت. وقتی گفته می‌شود گاز اینجا ارزان است، احیای مستقیم ایجاد می‌شود. اگر می‌گفتند گاز به قیمت جهانی، اصلا کسی در روش احیای مستقیم سرمایه‌گذاری نمی‌کرد، در حالی که فولاد ما با احیای مستقیم شکل گرفته است. اکثر فولادهای ما با هدف رفع محرومیت به مناطق محروم می‌رود، اما رفع محرومیت یعنی هزینه. چطور با بردن فولاد به منطقه محروم می‌خواهید منطقه را آباد کنید؟ باید آب، برق، جاده و راه‌آهن کشیده شود. همه اینها را باید از جیب سرمایه‌گذار هزینه کرد، بنابراین بار سرمایه‌گذاری بالا می‌رود و توجیه اقتصادی آن از بین می‌رود.


قدیر قیافه: برخی ابعاد پنهان نیز در صنعت فولاد وجود دارد که اصلا نباید در جامعه مطرح شوند و اتفاقا همین ابعاد پنهان است که تولید فولاد را در کشور غیراقتصادی کرده است. اگر این ابعاد پنهان حذف شوند، می‌توان امیدوار بود که تولید فولاد در کشور به صرفه شود. طرح فولادی ۸۰۰ هزار تنی که در جاهای پراکنده‌ای مانند شادگان، جوین، قائن یا زرند افتتاح کرده‌ایم یکی از نمونه‌های ضربه‌هایی است که از ناحیه ابعاد پنهان به صنعت فولاد وارد شده است. وقتی در دنیا واحدهای کمتر از ۲ میلیون تن و ۳ میلیون تن را اصلا اقتصادی نمی‌دانند، چه اصراری هست که ما به چنین طرح‌هایی ادامه دهیم؟



با توجه به اینکه استراتژی مشخصی در صنعت فولاد وجود نداشته برای ادامه مسیر و بهبود آن‌چه باید کرد؟

سبحانی: در این مقطع، باید زیر پر و بال فولادسازان را گرفت. به تامین مواد اولیه در زنجیره باید کمک کرد. اگر دولت می‌تواند کمک کند وگر نه از مکانیزم‌هایی استفاده کند. برای اینکه این صنعت روی پا باشد و برای مقابله با واردات، دولت تعرفه ۲۵، ۳۰، ۴۰ درصد ی وضع کند و از محل این تعرفه به صادرات کمک کنند. بازار در حال حاضر کشش ۱۶میلیون تن تولید را ندارد یا باید تعطیل کرد یا بخشی از آن را صادر کرد.


قیافه: چه اصراری دارید ۵۵میلیون تن تولید کنید؟


سبحانی: آنچه در دنیا اتفاق افتاد، افت قیمت سنگ‌آهن نسبت به فولاد بود. میلگرد را می‌شود با قیمت شمش تبعیت داد چون شمش را نورد می‌کنیم و به میلگرد تبدیل می‌شود. ولی سنگ‌آهن به صورت مستقیم تبدیل به فولاد نمی‌شود. سنگ‌آهن انرژی و فروآلیاژ می‌خواهد. افت قیمت سنگ‌آهن در دنیا نسبت به فولاد خیلی شدیدتر است. وقتی بازار داغ است و همه سود می‌کنند کسی دنبال این مسائل نیست. وقتی قیمت افت کرد و شرایط بحرانی شد دیگر آن ۲۳ درصد جواب نمی‌دهد. قبل از اینکه به فولاد مبارکه بیایم، در میدکو بودم. کنسانتره، گندله، احیا و فولاد زده‌ام. قرارداد از معدن تا فولاد بسته‌ام که اجرا می‌شود. از قیمت دقیق سرمایه‌گذاری و هزینه تولید آگاه هستم. در نظر گرفتیم معدنی رادر اختیار ما می‌گذارند و می‌گویند از این معدن فولاد تولید کنید. برای تولید یک میلیون تن فولاد باید ۵/ ۱ میلیون تن کنسانتره، ۵/ ۱ میلیون تن گندله، یک میلیون تن احیای مستقیم، یک میلیون تن فولادسازی ایجاد شود تا ۵/ ۱میلیون تن سنگ را به یک میلیون تن فولاد تبدیل کنیم. ارزش افزوده را در ۵ حلقه زنجیره سرمایه‌گذاری ترسیم کردیم، نسبت به میزان سرمایه‌گذاری آنها و هزینه تمام‌شده، به هرکدام ضریبی اختصاص یافت. به این جمع‌بندی رسیدیم که مثلا کنسانتره باید ۱۰درصد قیمت شمش باشد، ۲۰درصد گندله، ۴۵درصد آهن اسفنجی و.... در کنار این مساله، بحث سودآوری نیز مطرح شد. سود باید به شکلی منطقی در زنجیره تقسیم شود.تحلیلگران می‌گویند سال ۲۰۲۵ که همان ۱۴۰۴ است، مصرف فولاد از ۶/ ۱ میلیارد تن فعلی به ۲ میلیارد تن خواهد رسید؛ یعنی باید ۴۰۰ میلیون تن ظرفیت ایجاد شود. ایران یکی از کشورهایی است که پتانسیل تولید این ظرفیت را دارد ، به این شرط که دوباره واحدها را ته بیابان احداث نکنند که کیلومترها راه‌آهن بخواهد. در نقشه راهی که طرح آن نیز به وزارتخانه ارائه شده است واحدها باید در چابهار، بندرعباس و بوشهر(لب آب) باشند و به‌جای ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تن نیز، ۶-۵میلیون تن تولید کنند.


سال 1373، مهندس اشرف معاون طرح و برنامه بود که سند توسعه فولاد در افق ۲۰ ساله را نوشتند؛ کجاها باید واحد احداث کنیم، با چه ظرفیتی، کجاها کوره‌بلند، کجاها احیای مستقیم، کجاها ورق تولید کند و کجاها میلگرد. آن زمان ۸ میلیون تن تولید داشتیم؛ از ۸ میلیون تن به ۱۶ میلیون تن رسیدیم و یک ‌درصدش نیز در راستای آن سند نیست.


رسول خلیفه سلطان: قبل از خصوصی‌سازی، چادرملو، بافق، سنگ‌آهن مرکزی و گل‌گهر تولید‌کنندگان سنگ‌آهن بودند و قرار بود این تولید‌کنندگان و چند کارخانه فولادسازی در کنار هم باشند اما دولت به‌صورت اشتباه خصوصی‌سازی کرده است. اگر هلدینگ‌های سرمایه‌گذاری را طوری شکل می‌دادند که منافع در زنجیره شکل می‌گرفت اصلا دچار هرج و مرج نبودیم. اتفاق خوبی که برای ذوب آهن افتاده این است که ذوب آهن و بافق مرکزی تقریبا یک سبد پیدا کرده است. امید می‌رود این مجموعه در آینده مجموعه زنده‌ای شود. این اتفاق برای فولاد مبارکه و فولاد خوزستان نیفتاده، برای همین همه فولادسازها حواسشان به سود زنجیره متمرکز شده است. ۵۰کیلومتر آن سوتر از کنار دریا، نواری ۱۰۰ کیلومتری از بندر جاسک تا چابهار وجود دارد که جا برای توسعه آن داریم. طرح‌های فولادی، پتروشیمی، طرح‌هایی را که می‌تواند سرمایه‌گذار خارجی را جذب کند، می‌توان اینجا سرمایه‌گذاری کرد. چرا در بحث انتقال پایتخت از این منظر نگاه نکردیم که یک فرصت اقتصادی ایجاد کنیم، نه به‌عنوان انتقال پایتخت، بلکه با ایجاد فرصت اقتصادی که در این منطقه می‌توان ایجاد کرد. بخشی از مناطق مختلف کشور که خشکسالی دارند می‌توان به این منطقه آورد و با جذب سرمایه خارجی فعالیت اقتصادی انجام داد. این بحث در دولت مطرح بوده و هست. فقط برای فولاد نیست، برای توسعه صنعتی و اقتصادی کشور است.


قدیر قیافه: در شوروی سابق، در شهری که کارخانه متال اینوست در آنجاست، اصلا چنین کارخانه و شهری وجود نداشته است. اسم شهر رودمیک است، شهری که «شهر سنگ‌آهن» گفته می‌شود. مزیت‌های پیش‌آمده و کارخانه‌های شکل‌گرفته باعث شده پیرامون آن از مسکو و مناطق پرجمعیت دیگر به آنجا رفتند. ما در کشورمان روی آمایش سرزمین کار نکرده‌ایم. جایی در سیستان و بلوچستان استعداد معدنی دارد، اصلا کسی روی این کار نکرده است. به چه دلیلی در قائن واحد یک میلیون تنی فولاد می‌زنیم؟ استعداد آن منطقه در حوزه دیگری است که باید روی آن حوزه سرمایه‌گذاری کرد. این مشکل هم به نداشتن استراتژی اقتصادی برمی‌گردد.



درخصوص تشکیل شورای مشترک آهن و سنگ‌آهن به چه نتیجه‌ای رسیدید؟

قدیر قیافه: وقتی با دوستان فولادی کنار هم می‌نشینیم همه حرف مشترکی می‌زنیم. هیچ‌کدام با دیگری مخالف نیستیم و نظرمان یکی است. سه سال پیش یادداشتی در حوزه تغییرات قیمت سنگ‌آهن، وضعیت بازار فولاد و ایجاد منطقه ویژه معدنی و فلزی در حاشیه خلیج فارس نوشتم. همه حرف‌ها را می‌زنیم، اماهیچ‌یک متحد و منسجم پیگیری نمی‌کنیم. مشکل ما نبودن این انسجام است.


سیاسی راد: اگر شورای آهن و فولاد شکل بگیرد، می‌توان مباحث اساسی توسعه‌ای را در آن مطرح کرد، راهبرد مطرح کرد، تبلیغ و کار کرد و به هیات دولت ارائه کرد. باید در کشور شورای آهن و فولاد شکل بگیرد و جلساتی برگزار شود.

راهبردهای خروج زنجیره فولاد از رکود