نگارنده در این یادداشت توصیه‌ای به ورود یا خروج از بازار سرمایه در شرایط فعلی ندارد و صرفا به دنبال بیان کردن یک خطای ذهنی است که اکثر مردم در تمامی مراحل زندگی با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند و فعالان بازار سرمایه بیشتر در معرض این خطر قرار دارند. خطایی به نام «هزینه هدررفته». خطایی که باعث می‌شود یک پروژه را صرفا به دلیل هزینه‌هایی که کرده‌ایم ادامه دهیم. در واقع باعث می‌شود نگاه انسان‌ها به گذشته معطوف شود نه به آینده.  خطرناک‌ترین حالت خطای هزینه هدررفته زمانی است که زمان، پول، انرژی و عشق زیادی صرف چیزی کرده باشیم. حتی اگر با موضوعی محکوم به شکست سروکار داشته باشیم، هرچه بیشتر سرمایه‌گذاری کنیم «هزینه هدر‌رفته» بیشتر می‌شود و بیشتر مجبور می‌شویم که ادامه بدهیم.

تولید هواپیمای کنکورد یک مثال جهانی از «خطای هزینه هدررفته» است و به «اثر کنکورد» معروف شده است. کنکورد یک هواپیمای مسافربری لوکس و گران‌قیمت بود که به صورت مشترک توسط دو کشور فرانسه و انگلستان طراحی و ساخته شد. این هواپیما قادر بود با سرعتی حدود دوبرابر سرعت صوت پرواز کند و برای ناوگان هوایی یک کشور، وسیله‌ا‌ی زینتی و لوکس محسوب می‌شد. هر دو طرف قرارداد، بریتانیا و فرانسه، از مدت‌ها قبل می‌دانستند تجارت این هواپیمای مافوق سرعت صوت هرگز به‌صرفه نبوده اما کماکان به صرف مبالغ هنگفت ادامه می‌دادند. رها کردن پروژه به منزله پذیرش شکست و هدر رفتن هزینه‌های بسیار سنگینی بود که برای انجام این پروژه شده بود. اما ادامه دادن یک پروژه بی‌ارزش، فقط زمان تعطیلی را به عقب می‌اندازد و در طی این مدت تنها ظاهر را حفظ می‌کند. سرانجام با توجه به مصرف سوخت بسیار بالا و هزینه‌های تعمیر و نگهداری زیاد، پرواز با این هواپیما دیگر از نظر اقتصادی مقرون‌به‌صرفه نبود و در نتیجه فعالیت هواپیمای کنکورد در سال ۲۰۰۳ کاملا متوقف شد.سرمایه‌گذاران اغلب قربانی «خطای هزینه هدر‌رفته» هستند. بیشتر اوقات تصمیمات معاملاتی خود را بر مبنای «قیمت خرید» می‌گیرند.

 آنها می‌گویند پول بسیار زیادی به خاطر این سهام از دست داده‌اند و الان توانایی فروش آن را ندارند؛ یک استدلال غیرمنطقی که باعث می‌شود سرمایه‌گذاران در روندهای نزولی به حد ضررهای خود پایبند نمانند و هر چه زیان بیشتری می‌دهند تمایل بیشتری برای نگهداری پیدا می‌کنند.

در بازار سرمایه همواره اخبار مثبت و منفی در جریان است و سرمایه از‌دست‌رفته باعث می‌شود بخشی از اخبار و اطلاعات مورد تایید آنها قرار گیرد که آنان را به ادامه سرمایه‌گذاری و جبران زیان خوش‌بین می‌کند. همین خطا باعث می‌شود افرادی که در روزهای منفی دست به فروش می‌زنند، مبتدی خوانده شوند. در ریزش اخیر بازار بورس تهران، سرمایه‌گذاران به دلیل «هزینه زمانی» زیادی که کرده بودند نمی‌توانستند بپذیرند که بازار سرمایه با یک اصلاح عمیق مواجه شود. پس از ۳ سال، شاخص کل بورس تهران از سقف قبلی خود عبور کرده بود و در طی این مدت بازارهای موازی بازدهی‌های به مراتب بالاتری نسبت به بازار سرمایه داشتند و در نتیجه سهامداران نمی‌توانستند بپذیرند حاصل ۳ سال صبوری تنها خروج از زیان باشد.

بدتر از ملاک قرار دادن قیمت خرید، محاسبه فاصله یک سهم از قله قیمتی است. چه بسیار سرمایه‌گذارانی که در ابتدای یک روند نزولی، فقط به دلیل ۱۰درصد افت، سهم خود را فاقد ارزش فروش می‌دانند و در نهایت در انتهای آن روند با قبول ۷۰-۶۰درصد زیان، دست به فروش سهام خود می‌زنند. قیمت خرید یا فاصله از قله قیمتی هیچ اهمیتی در معاملات ندارد و مهم عملکرد آینده سهام و آینده عملکرد سرمایه‌گذاری‌های جایگزین خواهد بود. برای تصمیم‌گیری منطقی باید هزینه‌هایی را که تا امروز کرده‌ایم فراموش کنیم. مهم نیست تاکنون چقدر سرمایه‌گذاری کرده‌ایم؛ آنچه اهمیت دارد ارزیابی‌مان از سودهای آینده است.