احسان رضاپور نیکرو

طی ماه‌های اخیر بازار اوراق بهادار، تحولات جدی و فشارهای غیر معمولی را ناشی از عوامل مختلف متحمل شده و این امر افت بیش از ۳۰‌درصدی شاخص قیمت را موجب شده است که با توجه به بحران‌های جهانی و افت بهای محصولات شرکت‌ها، سرمایه‌گذاری در بازار‌های مالی را با افزایش ریسک و ارزش سبد دارایی‌های سرمایه‌گذاران را با کاهش جدی مواجه ساخته است.

عدم شفافیت برنامه‌های دولت در طرح تحول اقتصادی و تاثیرات آن بر سود آوری شرکت‌ها، عدم قطعیت توافقات بین فولادسازان و تولید‌کنندگان محصولات سنگ‌آهنی، نوسانات و افت شدید بهای نفت محصولات و مواد اولیه صنایع، عدم حضور بازار گردان روی نماد‌ها، گرفتاری در صف‌های فروش پر حجم و طولانی مدت همراه با قفل شدن سرمایه سرمایه‌گذاران، عدم وجود چشم‌انداز مثبت برای شش ماه پیش روی بازار سرمایه و تغییر و تحولات قابل توجه مدیریتی در کشور با تغییرات ایدئولوژیکی و استراتژی‌های جدید افراد روی کارآمده ، در حالی که تنها حدود ۵ ماه به انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران زمان باقی است، همه و همه مسائلی هستند که این روزها بازار اوراق بهادار با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

سهام شرکت‌های بزرگ و زیربنایی کشور در بازار، که با توجه به حمایت سهامداران عمده، از نقدشوندگی مناسبی برخوردار بودند و حداقل از این بابت آسودگی خاطر سهامداران خود را فراهم می‌نمودند، این روزها به ابزاری برای وارد آمدن انواع فشارهای روحی، روانی و حتی جسمی بر سرمایه‌گذاران تبدیل شده‌اند و به‌رغم افت شدید قیمتی، کماکان با صف‌های فروش مواجه بوده و توامان با عدم معامله و افت شدید روزانه، سهامداران آنها نه تنها حمایتی از سهامداران عمده نمادها مشاهده نمی‌کنند، بلکه گاهی اخباری مبنی بر حضور برخی سهامداران عمده در صف فروش را نیز دریافت می‌کنند.

چه بسیار افرادی که با شنیدن صدای ناقوس بازگشت رونق به بازار سرمایه ایران، از سوی تمامی رسانه‌ها، جراید و... نقدینگی خود را با امید برای جا نماندن از تورم کشور و بهبود نسبی سطح زندگی، به سمت این بازار روانه ساختند و با دریافت اخبار رسمی مکرر از سوی مقامات عالی، مبنی بر عدم تاثیر‌پذیری بازارهای مالی ایران از بحران‌های جهانی، اقدام به نگهداری کامل سبد خود کردند و اکنون مدت‌ها است، حسرت چرایی اعتماد خود به شنیده‌ها را بر چهره دارند.

حضور اشخاصی که برای تهیه هزینه عمل، تهیه جهیزیه غنی‌تر و... که با شنیدن ندای بورس ایران در مقام اول دنیا، تصمیم به حضور در این بازار گرفته‌اند، در کنار سهامداران و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای بازار، قابل انکار نیست و حال، با کسب تجربه‌ای احتمالا تلخ از بازار سرمایه، لب به انتقاد گشوده و در مقابل تلاش دولت‌های شرقی و غربی، برای کاهش فشار بحران‌ها بر سهامداران و سرمایه‌گذاران، از داخل خبر عادی بودن فضای حاکم بر بازار بورس ایران را می‌شنوند و مشاهده می‌کنیم که اکنون پس از پرداخت هزینه اعتماد، در آرزوی مهیا شدن فرصت خروج همیشگی از بازار سرمایه هستند.

مسائل فوق در کنار عدم وجود چشم‌اندازی روشن پیرامون بازار سرمایه و قیمت‌های جهانی در بازه میان مدت پیش رو، همچنین کمبود ابزار‌های کاهش ریسک سرمایه‌گذاری در کشور، فضای کنونی بازار سرمایه را به فضایی پر مخاطره برای سرمایه‌گذاران تبدیل کرده است و اکثر فعالان این حوزه، یا تا کنون بخش قابل‌توجهی از سرمایه‌های خود را از بازار خارج کرده یا به دلیل گرفتاری در صف‌ها این فرصت را نیافته‌اند یا دیدگاه سرمایه‌گذاری خود را به بلند مدت نامعلوم افزایش داده‌اند.

در کل باید منتظر نگرش و سیاست‌های مدیران کنونی در مواجهه با وضعیت کنونی بازار بود. شاید با توجه به شرایط کنونی فضای کسب وکار، بهترین پیشنهاد‌های کارشناسان این حوزه، جهت‌دهی سرمایه‌های راکد به بازار‌های بدون ریسک، تا بهبود شرایط باشد. جمع‌آوری کامل صف‌های فروش از توان بسیاری از حقوقی‌های بازار نیز ساخته نیست و به نظر می‌رسد که با تدبیر مدیران و ایجاد یک شوک مالی مناسب و بهنگام، می‌توان با بهبود نسبی شرایط بازار و ایجاد انگیزه دوباره در سرمایه‌گذاران، از خروج نقدینگی از بازار جلوگیری کرد و مطابق نظر بسیاری از کارشناسان، یا شوکی می‌آید یا به دلایلی همچون قطعی برق، نبود گاز و کمی دستمزد، دستگاه شوک کار نمی‌کند و سرما می‌آید و دکتر نمی‌آید و بورس... .

در این شرایط به نظر می‌رسد تزریق نقدینگی، تنها راه برون‌رفت بازار سرمایه از شرایط کنونی نیست، اما آن چه که عیان است انتخاب و اجرای راهکار مناسب برای برون رفت از وضعیت رکود فعلی نیز در اختیار دست‌اندرکاران و مجریان قرار دارد و به نظر می‌رسد زمان این امر با افت شاخص به کمتر از محدوده ۹هزار واحد بعد از ۵ سال فرا رسیده است.

گمان نمی‌کنم انتظار دکتری، از دکتران واقعی کشور در هر حوزه، از پزشکی گرفته تا سیاسی و اقتصادی و نظامی، انتظار نابجایی باشد و قطعا تدبیر متخصصان هر حوزه است که در هنگام بیماری آن بخش به رفع بحران و حصول بهبود می‌انجامد. مسلما این انتظار نیز، در این مقطع زمانی، از مقامات عالی کشور و بازار سرمایه انتظار نابجایی نخواهد بود.

طبیعتا مفاهیم اقتصادی چون رکود، بحران، بهبود و رونق، مفاهیم همیشگی نبوده و جوامع همواره در حال گذار از آنها می‌باشند و آنچه در این خصوص مهم‌تر جلوه می‌کند، بازه زمانی هر یک از این دوران است. از نگاه صاحب‌نظران رونق ۲ ماهه در مقابل رکود و بحران و بهبود ۴۶ ماهه نمی‌تواند در حوزه مباحث اقتصادی، نشانه‌هایی از ثبات و بهبود بلند مدت، متصور سازد و کارنامه درخشانی را نصیب مجریان اقتصادی و عالی‌تر کند، هر چند که وضعیت کنونی با برنامه‌های توسعه‌ای، قوانین و مقررات، فعالیت‌ها و تصمیمات اتخاذ شده در دوران قبل نیز بی‌ارتباط نیست.

در انتها به نظر می‌رسد با توجه به پتانسیل موجود در بازار سرمایه کشور و نسبت‌های قیمت به درآمد منطقی و در محدوده مناسب بیشتر نمادها متناسب با فعالیت در هر صنعت، اتخاذ تصمیمی جدی و کارآ طی روزهای پیش رو، برای بهبود فضای حاکم بر بازار سرمایه و افزایش سطح شفافیت برنامه‌های کلان اقتصادی کشور، در جهت کاهش دغدغه خاطر و ریسک سرمایه‌گذاران، به دور از تبلیغات رسانه‌ای صرف، بتواند بر بهبود فضای حاکم شده موثر بوده و با ساختن چشم‌انداز روشن‌تر، زمینه را برای حضور پر‌رنگ‌تر سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در فضایی سالم، سودآور و با حداقل ابهامات، هموارترسازد.

* مدیر اجرایی ایران تحلیل