بازارهای خارج از بورس - ۸ مهر ۸۶

سام سروش *

بخش دوم

چالش‌ها

* ریسک اقتصادی کشور بالا است، در حالی‌ که عملکرد صحیح و کارای بورس و بازارهای فرابورس در شرایط ثبات اقتصادی امکان‌پذیر است. شرکت‌های فعال در کشور بیشتر در بخش‌های صنعتی است که سوددهی محدود دارند. در حالی که سوددهی شرکت‌ها محدود است، سود انتظاری سرمایه‌گذاران به‌علت ریسک بالای اقتصادی کشور به خصوص ریسک بالاتر مبادله در بازارهای فرابورس، بالاتر از این بازدهی محدود است که به نظر می‌رسد این پارادوکس حداقل در کوتاه‌مدت قابل‌حل نباشد.

* هم‌اکنون طرح تبدیل شرکت کارگزاری سهام عدالت به بازار فرابورس در حال بررسی است. در‌این‌باره خاطر‌نشان می‌سازد معامله در بازارهای خارج از بورس ریسک بالاتری نسبت به سایر بازارهای مالی دارد و از سوی دیگر مشمولان طرح سهام عدالت جزو افراد ریسک‌گریز جامعه هستند که باعث چالش می‌شود.

* تعیین ارزش واقعی سهام شرکتی مثل کارگزاری سهام عدالت که دارای سهام تعداد زیادی شرکت بزرگ است، بسیار سخت می‌باشد. این مساله ممکن است باعث متفاوت شدن ارزش واقعی سهام از قیمت بازاری آن شود.

* مبادله سهام طرح توزیع سهام عدالت در بازار خارج از بورس در ابتدای تشکیل این بازارها ممکن است باعث شود قیمت پایینی برای این سهام در نظر گرفته شود. زیرا از یکسو نقدشوندگی سهام پایین و عرضه آن بالا است و از سوی دیگر این بازار نهادینه نشده، عمق نیافته و در ابتدای امر ریسک بالا است و احتمالا بازار خارج از بورس برای سهام عدالت از طرف تقاضا محدود است که موجب کاهش قیمت تعادلی سهام آن و زیان مشمولان نیازمند طرح می‌شود.

* در شرح مجوز مقام رهبری به ریاست‌ جمهوری برای اختصاص درصدی از سهام صدر اصل ۴۴ به طرح سهام‌عدالت، واگذاری شرکت‌های طرح سهام عدالت به شرکت‌های سرمایه‌گذاری استانی متشکل از شرکت‌های تعاونی شهرستانی و کمک دولت به پذیرش شرکت‌های سرمایه‌گذاری استانی در بورس اوراق بهادار توصیه شده است، حال آنکه شاید مبادله سهام طرح سهام عدالت در بازارهای خارج از بورس فاصله گرفتن از توصیه‌های مقام رهبری باشد.

* معمولا بازارهای خارج از بورس برای شرکت‌هایی است که به هر دلیل در بورس نمی توانند حضور پیدا کنند. شرکت‌های طرح سهام عدالت که قرار است در بازارهای خارج از بورس معامله شوند همگی ملزومات پذیرش در بازار بورس را دارند و لزومی به ارائه آنها در بازار فرابورس نیست.

* بازارگردانی خوب وقتی شکل می‌گیرد که قیمت واقعی سهام حول میزان واقعی آن باشد. این در حالی است که شرکت‌های طرح سهام عدالت یک کاسه شده‌اند و برآورد ارزش ذاتی سهام آن بسیار مشکل است. این دلیل دیگری بر لزوم نبود شرکت کارگزاری سهام عدالت و اختیار داری شرکت‌های سرمایه‌گذاری استانی در این مورد است.

* یک کاسه شدن سهام طرح سهام عدالت هرچند باعث کاهش ریسک می‌شود، ولی در این بین باعث می‌شود نظام تنبیه و تشویق مدیریت که در بازار سهام باید وجود داشته باشد، از بین برود. زیرا خریداران نمی‌توانند سهام یک شرکت مشخص را به خاطر عملکرد بد با نخریدن سهام آن تنبیه کنند و برعکس.

* تعیین اینکه در بازارهای خارج از بورس چه اوراقی مبادله شود، از چالش‌های تشکیل این بازار است. این سوال مطرح است که آیا فقط سهام عدالت قابل معامله است یا اوراق دیگر در این بازار قابل مبادله‌اند؟

* اگر در بازار خارج از بورس سهام‌عدالت مبادله شود، قدرت نقدشوندگی آن کاهش خواهد یافت.

* پیشنهاد تبدیل شرکت کارگزاری سهام عدالت به بازار فرابورس هم ممکن است دارای ایراداهایی باشد. در حالی که شرکت‌هایی که هم‌اکنون دارای تالار هستند، دارای تجربه در این خصوصند، شرکت کارگزاری سهام عدالت به عنوان بازیگری آماتور وارد این بازار می‌شود.

* مشخص است تبدیل شرکت کارگزاری سهام‌عدالت به شرکت متولی تشکیل بازار فرابورس برای مبادله سهام عدالت بسیار زمان‌بر است. تهیه قوانین، نرم‌افزار، رفع کردن مشکلات حین تشکیل بازار، نیاز مالی دارندگان سهام عدالت به پول، سرازیری ناگهانی عرضه این سهام به بازار و... همگی از چالش‌های تغییر ماهیت شرکت کارگزاری سهام عدالت است.

* به نسبت بورس بازگشت سرمایه در بازار خارج از بورس بلند‌مدت‌تر است. معمولا در ایران سهامداران حرفه‌ای نیستند و منافع کوتاه‌مدت را مدنظر قرار می‌دهند. این سهامداران نقدینه‌مدار انگیزه ورود به این بازارها را ندارند و بدین علت ممکن است قیمت سهام عرضه شده در این بازار به‌خصوص در مراحل اولیه کم باشد. چالش فروش ارزان سهام طرح سهام‌عدالت از اصلی‌ترین چالش‌های اجرای این طرح است.

* هر‌یک از نهادهای فعال می‌توانند به انحای مختلف سود شرکت‌ها را جذب کنند. در ایران ریسک بالا است. بازیگران بازار مالی ریسک را می‌خرند برای اینکه ریسک بالا است، پس قیمت خرید آن بالا است، در نتیجه چیزی برای دارندگان سهام باقی نمی‌ماند.

*احتمال کلاهبرداری در این بازارها در مراحل اولیه تشکیل بسیار بالا است.

* احتمال بالا رفتن نرخ بهره و نرخ سود انتظاری در این بازارها در ابتدای امر زیاد است. منطقی است که واردشوندگان در این بازار با توجه به ریسک بالای آن، باید سود بالایی دریافت کنند تا مجاب به ورود به این بازار شوند.

* نظام حسابداری، نهادهای مالی و نظام قضایی کارآمد در زمینه‌های مالی و اقتصادی در ایران وجود ندارد، حال آنکه کارآمدی این آیتم‌ها از بسترسازی‌های لازم برای تشکیل بازار فرابورسند.

* عدم شفافیت مشکلی است که بازارهای مالی ایران به صورت ساختاری با آن مواجهند.

* مساله قیمت‌گذاری سهام در بازارهای خارج از بورس جزو ارکان این بازارها است. جلوگیری از بروز فساد در این بین بسیار مشکل است، به‌خصوص در مراحل اولیه تشکیل بازار.

* بازار خارج از بورس معمولا به صورت خودجوش، خودانتظام و بدون دخالت دولت در مدت زمان نسبتا طولانی رشد یافته‌اند. حال آنکه در کشور ما دولت می‌خواهد به یک‌باره آن را به وجود بیاورد و گسترش بدهد که ممکن است چالش‌زا باشد.

* همچنین تجارب نشان داده است که از نقطه عطفی از منظر زمانی به یک‌باره این بازارها رونق می‌گیرد و شروع به گسترش پیدا می‌کند. شاید رسیدن به این زمان در کشور طولانی شود و تکیه بر راه‌های دیگر تامین مالی و بازار سرمایه در شرایط فعلی کاراتر باشد.

* در بازار مالی ایران بورس اوراق بهادار که بر مبنای قوانین مشخص و تجربه شده طرح‌ریزی شده است، به دلایل مختلف که از حوصله این گفتار خارج است هنوز کارکرد درستی ندارد، در این فضا تشکیل بازار خارج از بورس و نهادینه شدن آن بسیار هزینه‌بر و زمان‌بر است.

* بازار خارج از بورس همانند سایر بازارهای مالی از رکنی بسیار مهم به نام «اطلاعات» تشکیل شده است. تمامی موارد چالش گردش اطلاعات سالم باید مورد مداقه قرار گیرد که احتمالا این مساله در ایران بسیار مشکل زا خواهد بود.

* در ایران، تعبیه سیستمی که سود به وجود آمده در بازارهای فرابورس به دلیل عملکرد مثبت شرکت‌ها باشد و نه به دلیل نوسانات بازاری، در کوتاه مدت قابل تصور نیست.

* در فرم صحیح عملکرد بازارسازها باید در جهت بازار حرکت کنند تا نوسانات آن را کنترل کنند. ماهیت عملکرد ایشان تثبیت کننده بازار است. بازارسازها نباید به اطلاعات داخلی شرکت‌ها دسترسی پیدا کنند و تصمیمات آنها باید بر پایه سیگنال‌های بازار باشد ولی در صورتی‌که آنها رانت اطلاعاتی داشته باشند، باعث به هم‌ریختگی بیشتر بازار می‌شوند. قسمت دوم قضیه یعنی عملکرد بازارها در فرم ناصحیح و در جهت بی‌ثبات شدن بازارها در ایران محتمل‌تر است.

* بازارگردان باید سبد سهام خود را اداره کند و مدیریت سبد سهام سهامداران را به آنان واگذار کند، زیرا بازارساز ماهیتا افق سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت دارد و در صورت لزوم در یک روز چند‌بار بر روی یک سهم معامله انجام می‌دهد. این فعالیت با هدف افزایش قدرت نقدشوندگی سهام و با در نظر داشتن کسب درآمد انجام می‌شود. اما آنچه در مورد سهام شرکت‌های مطرح در بورس اوراق بهادار تهران به وسیله بازارسازها رخ داده، بیشتر بر مفهوم مدیریت سهام تکیه دارد، یعنی فرآیندی که در آن سهامداران نهادی مانند شرکت‌های سرمایه‌گذاری به دنبال اهداف بلندمدت خود هستند. دوگانگی به وجود آمده میان اهداف کوتاه‌مدت بازارساز و اهداف بلندمدت سهامداران نهادی به تشدید بحران در بازار سرمایه می‌افزاید که مهم‌ترین دلیل آن نیز دستوری بودن حمایت بازارگردان از یک سهم خاص در بازار طبق نظر سهامدار عمده است. به نظر می‌رسد مشکل یاد شده به بازارهای خارج از بورس هم تسری یابد.

* تفکیک اقدامات مداخله گرایانه بازارسازها از اقدامات کارشناسی در ایران وجود ندارد. بازارگردان‌ها باید نهادهاى مستقل متخصص در امر تحلیل‌گرى و معاملات اوراق بهادار باشند، در صورتى که در ایران این مهم به فراموشى سپرده شده و نهاد مالى متخصص که سهامدار عمده (به طور مستقیم یا ضمنى) محسوب می‌شود.

* به‌طورکلی ایفای نقش هریک از اعضا و فعالان بازار سرمایه کشور، متناظر با نقش‌های تعریف شده همانند آنچه در کشورهایی دارای نظام مالی کارا صورت نمی‌پذیرد که خود مشکلی بر سر راه تشکیل بازارهای خارج از بورس است.

* بازارگردانى در بازارهاى در حال توسعه و کم‌ثبات به لحاظ مسائل سیاسى، اقتصادى و سیاستگذارى نیز با مفهوم آن در بازارهاى مالی توسعه یافته مغایرت بنیادین دارد. بررسى‌ها نشان می‌دهد که پهنا و عمق بازارهاى توسعه یافته با در حال ظهور تفاوت معنى دار دارد و ضمنا منحنى‌هاى عرضه و تقاضاى بازارهاى مالی در حال ظهور نیز پیوستگى ندارد. مسلما چالش فوق برای بازارهای خارج از بورس هم قابل تعمیم است، همچنان که بورس ایران توابع عرضه و تقاضای پیوسته‌‌ای ندارد، احتمالا در بازارهای خارج از بورس هم چنین اتفاقی بیافتد.

* نسبت سرمایه‌گذاران اطلاعات مدار به سرمایه‌گذاران نقدینه مدار در بازار کشور بسیار پایین است. رشد نقدینگی، نبود آلترناتیو فرصت‌های سرمایه‌گذاری و نقدینگی سرگردان در بخش‌های مختلف سرمایه‌گذاری در کشور باعث شده یک آن به بورس نقدینگی سرازیر شود و در زمانی دیگر ناگهان از آن خارج شود. در بازار خارج از بورس نیز این چالش مصداق دارد.

* سود بازارگردان‌ها از سرمایه‌گذاران نقدینه‌مدار و سرمایه‌گذاران اطلاعات مدار که دچار اشتباه می‌شوند، حاصل می‌گردد. به دلیل عدم امکان تفکیک حوزه کاری احتمالا بازارگردان‌ها از عدم تقارن اطلاعاتی سودجویی می‌کنند.

* در بازار سهام عدالت نمی‌توان انتظار داشت سهامداران مشمول، اطلاعات مدار باشند. نقدینه مدار بودن آنها باعث می‌شود سود موجود در سهام جذب بازارسازها شوند.

* ضعف در اجرای آیین‌نامه بازارگردانی بورس اوراق بهادار مسبوق به سابقه است تشکیل بازار فرابورس و فعالیت بازارگردانی در این بازار بسیار پرریسک است.

* ثبات، امنیت، شفافیت و پایداری از مولفه‌های مهم جهت کارکرد صحیح بازارهای خارج از بورس هستند. هیچ کدام از این آیتم‌ها در بازار مالی ایران وضعیت مناسبی ندارند.

* بازارهای خارج از بورس در بدو تشکیل ناکارا بودند. کشورهای دیگر (مشخصا ایالات‌متحده) با تست تجربه و انباشت علم در مورد این بازارها، تنظیم مقررات ویژه و لازم، استفاده از تکنولوژی به مرور زمان باعث افزایش کارایی بازارها شد. حال آنکه در زمان کوتاه‌مدت کشور ما می‌خواهد پروسه زمانبر کشورهای دیگر تجربه کند.

* هم‌اکنون تعدادی بازار خارج از بورس در کشور در حال فعالیت هستند، این بازارهای با ضابطه‌های داخلی و بدون کنترل نهاد ناظر در حال فعالیت هستند که شاید مبین این نکته باشد که کشور در جایگاهی قرار دارد که چند دهه قبل کشورهای دیگر قرار داشتند (یعنی در مراحل اولیه شکل‌گیری بازارهای خارج از بورس).

پیشنهادها

* معامله سهام طرح سهام عدالت در مراحل اولیه تشکیل این بازار در مراحل اولیه توصیه نمی‌شود، زیرا شکل‌گیری کارا و نهادینه شدن آن مبحثی زمان بر است.

* تقسیم‌بندی بازارهای خارج از بورس و درجه‌بندی فعالیت‌ها در این بازار شاید از راهکارها باشد. مثلا تالار مربوط به معاملات سهام عدالت، سایر تالارها ... . یا تالار شرکت‌ها سابقه دار، شرکت‌های سودده، شرکت‌های تازه تاسیس ... . مقررات جداگانه برای هر دسته از تالارها و شرکت‌هایی که سهامشان در بازار خارج از بورس ارائه می‌شود، در نظر گرفته شود. مثلا شرکت‌های معتبر قدیمی‌تر با الزامات پذیرشی سهل‌تر و کنترل مالی مدیریتی کمتر و با آزادی بیشتر در تصمیم‌گیری و شرکت‌های تازه تاسیس با شرایط کنترلی سخت‌تر.

* آنالیز چرایی تعریف استانداردها و قوانین در سایر کشورها بسیار مهم است. دانایی نسبت به این چرایی‌ها در سیاستگذاری و ترسیم الگوی مناسب تشکیل بازار خارج از بورس در ایران بسیار کمک می‌کند. اقدام در گردآوری ادبیات در این زمینه و آنالیز تطور این بازارها در بستر زمان امری ضروری است.

* هرچند در کل ماهیت کار بازارهای خارج از بورس کشورهای مختلف یکسان است، ولی این بازارها در کشورهای مختلف از نظر ساختار، مقررات و فرآیندها، اندازه بازار، انواع اوراق قابل معامله، اعضا و مشارکت‌کنندگان در بازار، شرایط پذیرش، شبکه و روش‌ها و فرآیندهای انجام معاملات و تسویه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. بررسی عمیق کلیه این پارامترها در طرح‌ریزی بازارهای خارج از بورس کشور لازم است.

* پیشنهاد می‌شود کارشناسانی یا گروه‌های تحقیقاتی به بازارهای خارج از بورس سایر کشورها مراجعه کنند تا ضمن گردآوری اطلاعات و انجام معاملات در این بازارها تجربیات سایر کشورها را به داخل منتقل کنند. کارکردها و دستاوردهای بازارهای خارج از بورس در سایر کشورها مورد کنکاش دقیق قرار گیرد.

* KOSDAQ بر خلاف NASDAQ بازارساز ندارد و به شیوه حراج سهام عرضه می‌شود. شاید در الگوی ایرانی بازار خارج از بورس بهتر باشد شیوه استفاده شده در بورس کره یعنی شیوه سفارش و حراج به‌کارگرفته شود. پس از مدتی به سمت الگوی ژاپنی که هم‌ شیوه حراج را استفاده می‌کند و هم شیوه بازارسازی پیش برود و در چشم‌انداز به بازاری با نقش‌آفرینی بازارسازها تبدیل شود.

* مساله زمان در معاملات بازار خارج از بورس فاکتوری بسیار مهم است. حتی ثانیه‌ها هم در معاملات اثر گذارند. قوانین لازم‌الاجرا در این زمینه در سایر کشورها وجود دارد که باید به آن توجه شود.

* وجود یک نهاد ناظر قانونی سرمایه‌ای یا مالی یا بانکی یا بیمه‌ای در بازار خارج از بورس برابر بررسی صلاحیت و واجد شرایط بودن ورود اوراق بهاداری که اولین بار وارد بازار خارج از بورس می‌شوند لازم به نظر می رسد.

* اشکال مختلف ابزارها و فرآیندهای جدید موجود در بازار سرمایه مثل استفاده از ورانت، برگه‌های رسید اوراق بهادار خارجی قابل معامله (ADRS) و برنامه‌های مشارکت مستقیم در سرمایه‌گذاری، قراردادهای آتی و اختیار معامله در تشکیل بازار خارج از بورس باید مورد توجه واقع شود. ضمن گردآوری مستندات مورد نیاز و سازوکارهای دقیق برای استفاده از ابزارهای مالی تعریف شود.

* باید لیست اطلاعات لازم‌الانتشار برای بازار مثل اطلاعات مربوط خرید و فروش‌ها، حجم معاملات، اطلاعات پایین‌ترین، بالاترین و آخرین قیمت‌ها، مقدار عرضه و تقاضا ... تهیه، اعلام شود.

* دولت باید به طراحی و استقرار سیستم‌های اعلان اطلاعات و استقرار و نظارت و آنها جهت انجام فرآیند اطلاع‌رسانی و مبادلات توجه کند.

* مقام ناظر بازار خارج از بورس از خود بازار باید جدا باشد. به این صورت در بازار خارج از بورس اطمینان به‌وجود می‌آید. همان طور که ۲۰۰۰، NASD از NASDAQ جدا شد.

* شاید بتوان برخلاف تجربه آمریکا مقام ناظر شبه دولتی باشد تا در مراحل بعدی به نهادی خودگردان و معتبر تبدیل شود.

* شرکت‌ها برای پذیرش در بازار خارج از بورس حداقل سرمایه آورده داشته باشند.

* می‌توان شرایطی برای شرکت‌های کاندید برای ورود به بازار خارج از بورس تعیین کرد که از ۲-۳ سال قبل صورت‌های مالی ایشان به تایید نهاد مستقل و معتبر حسابداری و حسابرسی برسد.

* می‌توان با استفاده از تجربیات سایر کشورها و بهره‌گیری از نتایج آنان به توسعه و گسترش خدمات مالی در کشور پرداخت.

* شاید بهتر باشد بازار فرا بورس در ابتدا برای معامله سهام شرکت‌هایی که صورت‌های مالی شفاف دارند یا شرکت‌هایی که سرمایه آنها ملموس و مشخص است در نظر گرفته شود.

* نظارت دولت بر این بازار و قیمت‌های سهام جهت کاهش کلاه برداری و غبن در معاملات، سرمایه در مراحل اولیه تشکیل و به مرور نقش دولت در این زمینه کم‌رنگ‌تر شود. دولت به عنوان کاتالیزور برای تشکیل بازار باشد ولی تا آنجا که ممکن است نقش حاکمیتی و توسعه‌ای ایفا کند.

* تعبیه نظامی که در آن شرکت‌های فعال در بازار فرابورس در مورد کارمزد و ارائه خدمات بهتر با هم رقابت کنند و قیمت‌ها یکسان باشند.

* با توجه به عدم شفافیت لازم برای فعال شدن کامل و مطابق با تئوری این بازارها، سعی شود در وهله اول به‌طور رسمی‌تر و با برخی از مقررات محکم‌ و کاهش خطر معامله سهام، این در بازار طراحی شود و همچنین محدودیت تعداد شرکت‌های مورد معامله در مرحله اول، راه را برای آزمون صحیح ساز و کارهای بازارهای خارج از بورس هموار می‌سازد.

* جمع‌آوری تجارب و انباشت دانش در مورد این بازارها، تنظیم مقررات ویژه و لازم، استفاده از تکنولوژی به مرور زمان باعث افزایش کارایی بازارها می‌شود.

* در قوانین، حسابداری رسمی برای شرکت‌هایی که سرمایه زیادی دارند اجباری شود و برای شرکت‌های بسیار بزرگ‌تر کمیته حسابداری اجبار شود.

* مدیر مستقل یا مدیری که از طرف سرمایه‌داران بازارهای خارج از بورس انتخاب می‌شود بتواند در هیات‌مدیره در شرکتی که سهامش در بازار خارج از بورس عرضه شده است شرکت داشته باشد.

* تعداد بهینه بازارسازها برای سهام هر شرکت تعیین شود.

* نهاد ناظر از بین سهامداران عضو بازار و دولت انتخاب شود.

* شناسنامه‌دار کردن کلیه فعالیت‌های بورس از جمله شناسنامه دار شدن کلیه رویه‌ها و فعالیت‌ها و تعریف اوراق مجاز قابل مبادله ... در فعالیت‌های بازارهای خارج از بورس انجام شود.

* همچنین می‌توان حسابداری این شرکت‌ها به‌وسیله نهادهای مالی معتبر انجام شود. شرط التزام شرکت‌ها به استفاده از حسابداران سازمان متشکل مالی در قوانین برای ورود و ادامه فعالیت شرکت‌ها در بازار خارج از بورس تعیین شود برای این کار شرکت‌های حسابداری و حسابرسی وی‍ژه معتبر تعریف و تشویق به تشکیل شود.

* در مدل ایرانی بازار خارج از بورس، تعریف سیستمی که در آن ضمن رقابت بتوان از به‌وجود آمدن حالت‌های انحصاری جلوگیری کرد و همچنین اطلاعات همگن، مشخص و استانداردی را به شرکت‌های فعال در بازار خارج از بورس ارائه شود، مفید باشد.

* با توجه به اینکه نهادینه شدن بازارهای فرابورس زمان بر است و مشکلات، معضلات و چالش‌های تشکیل بازارهای فرابورس به مرور زمان مشخص می‌شود، توصیه می‌شود ضمن تعبیه نظام بازخورد و پایش، ستادی علمی و صلاحیت دار برای رصد همه روزه عملکرد این بازارها بپردازد.

* دولت به تشکیل کانون - اتحادیه یا هر نهاد ناظر خود انتظام کمک کند.

* دولت ضمن حمایت و حفظ جایگاه مستقل این بازارها تنها نقش نظارتی و حل اختلاف بین سهامداران و معامله‌گران این گونه بازارها را بر عهده گیرد.

* کمک و نظارت دولت به محاسبه ارزش واقعی هر سهم می‌تواند از راهکارها باشد.

* در مراحل اولیه فاکتورهای موثر در این بازار از جمله ساعات خرید و فروش، نرخ کارمزد، تنظیم قراردادهای نقل و انتقال سهام، نحوه تعامل با امور سهام شرکت‌ها و ... مورد نظارت مقام ناظر قرار بگیرد.

* تعیین نرخ مالیات نقل و انتقال هم یک رگولاتوری مهم در این بین است که باید دولت به تعیین نرخ بهینه آن اقدام کند. نرخ پایین باعث افزایش مبادلات و گسترش فعالیت می‌شود و ممکن است نوسانات را افزایش دهد و موجب افزایش تقاضاهای سوداگرایانه شود و نرخ بالا باعث کاهش مبادلات، همچنین کاهش انگیزه ورود به این بازارها می‌شود ... .

* مساله قیمت‌گذاری در این بازارها بسیار مهم است مقام ناظر خودانتظام و دولت بر قیمت‌گذاری سهام شرکت‌ها نظارت کنند همچنین در این بین می‌توان شرکت‌ها را دسته بندی کرد تا قیمت‌گذاری سهام آنها راحت‌تر شود.

* می‌توان شرکت‌های کارشناسی برای تعیین قیمت‌ها به‌وجود آورد. در تشکیل این شرکت‌ها باید تدابیری اندیشیده شود تا از هرگونه فساد مصون باشند.

* شرکت کارگزاری سهام عدالت برای تشکیل بازار فرابورس معرفی شده است. هم‌اکنون شرکت‌های دیگری هستند که در زمینه تشکیل این بازار تجربه دارند در حالی که شرکت کارگزاری سهام عدالت هیچگونه تجربه‌‌ای در این زمینه ندارد. از سوی دیگر این شرکت وابسته به دولت بوده است.

* می‌توان از موسساتی که هم اکنون اقدام به تشکیل بازار فرابورس کرده‌اند برای تشکیل این بازار کمک گرفت و ایشان را تشویق به تشکیل بازار مجازی فراگیر برای مبادلات خارج از بورس کرد.

* در زمینه تشکیل بازارهای خارج از بورس در ایران یک گام بسیار مهم و تکمیل اطلاعات مربوط به استانداردهای عملکرد و استانداردهای مربوط به شفافیت و ثبات بازار خارج از بورس و گردآوری اسناد مورد نیاز در این زمینه است.

* در ابتدای تشکیل این بازار اوراق قرضه دولتی و سایر اوراق قرضه دارای ریسک کمتر مورد مبادله قرار بگیرد.

* تمامی معاملات در بازارهای فرابورس به‌وسیله نهاد ناظر و سازمان بورس اوراق بهادار کنترل و بررسی شود.

* باید نظام بازارهای خارج از بورس به‌گونه‌ای باشد که ارائه به‌موقع اطلاعات کلیدی و حساس و گردش صحیح اطلاعات مد نظر قرار گیرد.

* باید بتوان سیستمی طراحی کرد که در آن به‌کارگیری به‌موقع و مناسب از عملکرد اقتصادی سرمایه‌گذاران نهادی در راستای کارا نمودن و ثبات بازار بهره جست بازار استفاده کرد نه آنکه این سرمایه‌گذاران در جهت متلاطم کردن بازار فرا بورس یا بورس عمل کنند.

* سرمایه‌گذاران بورس در ایران افق دید کوتاه‌مدت دارند این برای بازار فرابورس و بازار بورس معضلی است که باید رفع شود. پیشنهاد می‌شود جایزه سهامداران وفادار به سهام شرکتی خاص به‌وسیله دولت تشویق به پرداخت شود به‌طور مثال از مالیات معاف شود.

* برای نهادینه کردن بازار خارج از بورس پیشنهاد می‌شود ابتدا نقدشوندگی سهام به‌وسیله خود شرکت‌های ارائه شده در بازار خارج از بورس تضمین شود. همچنین شرکت‌ها تا‌درصد محدودی از سهام خود را در این بازار ارائه کنند. مثلا مجاز به ارائه ۲۵‌درصد سهام خود باشند. همچنین به‌طور مثال شرکت‌ها درصورت انصراف خریداران سهام را بازپس گیرند و ۸۰‌درصد قیمت خرید را به ایشان بپردازند.

* پیشنهاد می‌شود امکان‌سنجی عرضه شرکت‌های مشمول خصوصی‌سازی در بازار بورس همچنین تعریف سازوکار این فرایند بررسی شود.

* برای تشکیل بازار فرابورس باید از تجارب فعالان فعلی در تالارهای خارج از بورس کشور کمک گرفته شود.

منابع:

* دکتر علی صالح‌آبادی، سرمقاله نشریه بورس، شماره ۵۸، دی ماه ۸۵

* سیدعلی حسینی، محمدرضا خواجه نصیری، ضرورت راه‌اندازی بازار خارج از بورس، نشریه بورس، شماره ۵۸، دی‌ماه ۸۵

* سیدعلی حسینی، محمدرضا خواجه نصیری، ضرورت راه‌اندازی بازار خارج از بورس، نشریه بورس، شماره ۵۸، دی‌ماه ۸۵

* شهره رسیدگان، محمودرضا مدیر روستا، معرفی و شناخت بازارهای خارج از بورس، نشریه بورس، شماره ۵۸، دی ماه ۸۵

i*www.otc-aidi.com

i*www.mihanbourse.com

i*www.isna.ir

i*www.hamshahri.net

i*www.tebyan.net

i*www.ariaotc.com

i*www.farabourse.ir

i*www.ehyaa.com

* سایر منابع اینترنتی

ایمیل نویسنده

samsorush@ yahoo.com

* کارشناس ارشد اقتصادی