جوان‌ترین پیشکسوت

گروه بورس- مجید اسکندری: خیلی‌ها آمدند، ماندند یا رفتند تا چراغ بورس حدود نیم قرن روشن بماند و امروز بورس تهران بتواند در میان بورس‌های منطقه آوازه‌ای داشته باشد و بازار سرمایه به معنای واقعی به میان مردم راه یابد. شور، شوق و انرژی جوانان در کنار تجربه، دانش و اندوخته میانسالان بازار سرمایه کشور را تا به اینجا رسانده است. به سراغ یکی دیگر از پیشکسوتان می‌رویم. البته این بار جوان‌ترین‌شان مهمان این «ستون» است. جوانی که فعالیت در بورس را از پایه آغاز کرده و پابه‌پای مدیران و کارشناسان در هدایت این بازار به سمت توسعه به ایفای نقش پرداخته است. از دیدگاه او، مدیر جوان یعنی فردی که در ۵۰ سالگی مدیر شده است، بنابراین او با تجربه ۲۴ سال فعالیت در بورس و ۵۵ سال سن یک مدیر جوان به شمار می‌رود. قانونمندی و روابط عمومی بالا، بارزترین خصلت او به شمار می‌رود؛ «محمد غفارپور» متولد ۱۳۳۷ تهران دانش‌آموخته اقتصاد، فعالیت خود در بازارهای پولی و مالی را در سال ۶۵ با ورود به بانک ملت آغاز کرد البته با حقوق ماهانه ۴۵۰۰ تومان. در سال ۶۸ با تصمیم مدیران اداره کل سرمایه‌گذاری و مشارکت‌های بانک ملت به عنوان دستیار کارگزار بانک ملت به بورس آمد. غفارپور درباره ورود خود به بورس می‌گوید: وقتی که وارد بورس در ساختمان تقی‌نیا در سعدی جنوبی شدم عده‌ای کارگزار بانکی و غیربانکی را دیدم که هر کدام در اتاقی حدود ۸ تا ۱۰ متری مشغول کار بودند وسط آنجا سالنی بود برای نشستن روزی ۵۰ تا ۶۰ نفر هم به آنجا آمد و رفت داشتند که از سهامداران قدیمی بودند. هر کسی که وارد می‌شد با نگاهمان او را از در تا دفتر یک کارگزار بدرقه می‌کردیم. محیطی آرام، ساده و ابتدایی بود. جنگ تازه تمام شده بود و آقای رجایی سلماسی و همکارانش در آن سال‌ها به هر ترتیبی که شده بود در آنجا را باز و چراغ آنجا را روشن نگهداشته بودند. عرضه و تقاضای سهام با دست و زبان کارگزاران در یک سالن صورت می‌گرفت و معاملات با قلم روی کاغذ و با گچ روی تخته سیاه درج می‌شد - من شدم کارمند و دستیار کارگزار بانک ملت - آذر ۶۸ بود که با تصمیم و دستور رییس‌جمهور وقت بورس به یکباره جان تازه‌ای گرفت و با هجوم سنگین مراجعات مردمی مواجه شدیم ایران خودرو لیدر بازار شده بود و سهام این شرکت بعد از ۱۱ سال یکباره هم تعدادش و هم قیمتش چند برابر شده بود- یکی از سهامداران با فروش سهام ایران خودرو که ۱۱ سال روی دستش مانده بود، خانه‌ای خریده بود. سهام همه شرکت‌ها خریدار پیدا کرده بود چه شرکت‌های سودده و چه شرکت‌های دارای زیان انباشته. تقاضا زیاد شده بود و قیمت‌ها روز به روز بالاتر می‌رفت و دیگر همه باورشان شده بود که دوره حیات مجدد بورس آغاز شده است. همین باور موجب شد که دبیرکل بورس و همکارانش به فکر جابه‌جا‌یی ساختمان و تبدیل کارگزاری‌ها به شرکت‌های کارگزاری و استفاده از ابزار مدرن الکترونیکی و تغییر مقررات و آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها و ... بیفتند و چون تجربه و تخصص این‌کار را داشتند ظرف چند سال شکل بورس را عوض کردند و در سال ۷۶ بورس را با بستری مناسب در اختیار مدیران جدید قرار دادند.» اما کارگزار شدن غفارپور نیز حکایتی شنیدنی است: «یک روز آقای رجایی سلماسی به من گفت: دوست دارم جوانان سالم و اکتیوی مثل تو کارگزار بشوند و تلویحا به من گفت اگر درخواست بدهی موافقت خواهم کرد، ولی من آن روزها فقط به بانک ملت و کارم فکر می‌کردم و اصلا در فکر داشتن کارگزاری نبودم. وقتی در بانک می‌خواستند اولین مدیرعامل را برای شرکت کارگزاری بانک ملت تعیین کنند آقای ابطحی که عضو هیات مدیره بانک و ناظر بر شرکت‌ها بود بعد از انتخاب آقای کلانتری که به دلایلی نپذیرفت مرا انتخاب کرد و من به صورت شفاهی و کتبی پاسخ دادم که هنوز خودم را برای مدیرعاملی چنین شرکتی جوان می‌دانم و نپذیرفتم. به‌خاطر این کار آقای ابطحی هم‌ هامش‌نویسی خوبی به من کرد و شخص دیگری مدیرعامل شد و من شدم عضو هیات مدیره کارگزاری. من دوست داشتم شناخت و تجربه بیشتری پیدا کنم تا وقتی مدیرعامل می‌شوم هم خودم موفق باشم و هم شرکتم.» غفارپور دوره تصدی میرمطهری را دوره‌ای می‌داند که بیشتر به ایجاد نظم و ترتیب و انضباط گذشت. از دیدگاه غفارپور در این دوره بیشتر به تهیه، تصویب و ابلاغ بخشنامه‌هایی گذشت که به شدت عملکرد کارگزاران را رصد، مراقبت و محدود می‌کرد. او در این باره می‌گوید: «خروج کارگزاران از ساختمان بورس در حافظ و کاهش ۲۰ درصدی کارمزد کارگزاران در همین دوره اتفاق افتاد؛ زیرا وی معتقد بود کارگزاران اولا باید بزرگ و قوی بشوند و روی پای خودشان بایستند و ثانیا باید با بازاریابی و کار و تلاش بیشتر برای خودشان درآمد ایجاد کنند. این دو تا کار هر چند فشار کاری و مالی برای ما کارگزارها ایجاد می‌کرد، اما در راستای مصالح بورس و منافع سهامداران بود.» دکتر حسین عبده‌تبریزی سومین دبیرکل بورس، پس از انقلاب بود که بورس در دوره مدیریت ۵/۲ ساله او مملو از تغییرات و نوآوری‌ بود. غفارپور درباره عبده می‌گوید: «به پیشنهادها خوب گوش می‌کرد و اگر مفید تشخیص می‌داد به فوریت مصوبه می‌گرفت و اجرا می‌کرد یادم هست در آن دوره ۱۲ پیشنهاد به او دادم که در جلسه تودیع به کارگزاران گفت: کارگزاری بانک ملت ۱۲ پیشنهاد به من داد که ۶ تایش را اجرایی کردم و برای ۶ تای دیگر باید مرا ببخشد. او معتقد بود کارکنان بورس‌ و کارگزاری‌ها نباید در جایی مثل بورس کار بکنند ولی فقیر باشند بلکه با رعایت قوانین و مقررات و در یک چارچوب مشخص باید تا حدودی از این بازار ملی منتفع بشوند و از زندگی نسبتا خوبی برخوردار باشند و چشم و دلشان سیر باشد و به دنبال خرید و فروش و سود دیگران نباشند - یکی از حرف‌هایش که برگرفته از تفکراتش بود این بود که می‌گفت من نیامده‌ام مچگیری کنم بلکه آمده ام راه‌های قانونی را باز و راه‌های خلاف را ببندم.» او دوره تصدی عبده را دوره رنسانس بورس می‌داند که کارهای زیادی را پشت سرهم انجام داد و کارهای زیادی را هم مطرح کرد که بعدها اجرا شد. غفارپور درباره دوران جدید بورس می‌گوید: «به جرات می‌توانم بگویم که مدیران جدید، جوان و تحصیلکرده بورس به خصوص سازمان بورس غوغا کردند. آنها با مقررات متعددی که یکی پس از دیگری در اجرای قانون بازار سرمایه تهیه و تصویب و ابلاغ می‌کردند هم در بعد نظارتی و هم در بعد توسعه‌ای بسیار تاثیرگذار شدند و ماشینی که تولید شده بود را با سرعت و شتاب و به سلامت راندند و به مقصد رساندند به طوری که اینک بازار سرمایه کشور بسیار بزرگ و توانمند و مدرن شده است و پاسخگوی همه احتیاجات ملت، دولت و کشور است. غفارپور در دوره ۲۴ساله فعالیت خود در بورس اقدامات زیادی انجام داده که از آن جمله می‌توان به این فعالیت‌ها اشاره کرد: بردن بورس به شهرستان‌ها برای اولین بار، مدیریت پروژه پذیره‌نویسی اولین اوراق مشارکت در بانک ملت مربوط به طرح‌های نیمه تمام بیمارستانی، تاسیس اداره بورس سهام در بانک ملت، تاسیس شرکت کارگزاری بانک ملت به عنوان عضو موسس فعال، تدریس قانون جدید بازار سرمایه و برخی مقررات بورس در ۴ جلسه در سازمان خصوصی‌سازی، نقل و انتقال سهام عدالت در ۴ سال تنها کارگزاری که این‌کار را انجام داد، اختصاص سهام جایزه به صادرکنندگان به مدت ۲ سال، تبدیل کارگزاری بانک ملت به یک کارگزاری توانمند، مدرن و خوشنام، حضور در هیات موسس و اجرایی ۴ نفره بورس انرژی با هدایت، مساعدت ومدیریت سازمان بورس، شناسایی و جذب و آموزش حرفه‌ای و اخلاقی ده‌ها جوان مستعد ولی بی تجربه به طوری که ده‌ها نفر از آنها امروزه جزو معامله‌گران و کارشناسان و مدیران برجسته کارگزاری‌ها و بورس‌ها هستند و... از غفارپور می‌پرسیم آیا بعد از ۲۴ سال حضور در بورس، احساس رضایت می‌کنید؟ می‌گوید: صد در‌صد، زیرا هر کاری را که خودمان خواستیم یا از ما خواستند و شروع کردیم به نتیجه رساندیم. کارگزاری بانک ملت را در جایگاهی قرار دادیم که باید قرار می‌گرفت. زیرا اخلاق، مردمداری و قانونمندی را در کارگزاری بانک ملت نهادینه کردیم. این بازار را شناختیم و در حد و حدودی که قانون و مقررات اجازه می‌داد از منافع آن هم بهره‌مند شدیم. بر معلوماتم اضافه شد، دوستان زیادی درجاهای مختلف پیدا کردم که بسیار به من لطف دارند - زیرا ۲۳ سال از این ۲۴ سال را ۲۴ ساعته وقف کار کردم و ریسک پذیر و آبدیده شدم. زیرا از لطف و عنایت و توجه و تایید اکثریت قریب به اتفاق مدیران ارشد بانک و بورس بهره‌مند بودم و اینها کم چیزی نبوده و نیست.» اما غفارپور یک حسرت نیز بر دل دارد: «از اینکه نتوانستم یک ساختمان بزرگ در یک جای خوب برای شرکت کارگزاری بانک ملت فراهم کنم، متاسفم این چیزی است که گاهی مثل یک بغض گلو و دلم را می‌فشارد. او در پایان گفتارش می‌گوید: حالا وقتی که گذشته را مرور می‌کنم دو چیز تعجب مرا بر‌می‌انگیزد اول اینکه چگونه این همه در بانک و در بورس و در سایر کارگزاری‌ها آمدند و رفتند و من ۲۴ سال از سوی بانک ملت در بورس ماندگار شدم! و در نهایت هم خودم خواستم که بروم. و دوم اینکه بورسی که امروز می‌بینم و می‌شناسم چقدر متفاوت است و فرسنگ‌ها با بورس سال ۶۸ فاصله دارد که این هم نتیجه کار و فکر و تلاش و زحمات مردان و زنانی است که روزها و هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها هر کدام به نوبه خود کاری کردند و آجری روی آجر گذاشتند و تاثیرگذار شدند و برخی هم رفتند مثل دوستان مرحوممان کشیشیان، زرگانی نژاد و... او به جوانانی که تازه وارد این حوزه می‌شوند، توصیه می‌کند: «فراموش نکنید در جایی قرار گرفته‌اید که روزی توسط افراد دیگری ساخته و پرداخته شده و تا به اینجا به دست شما رسیده است، سپس به پیشینیان و پیشکسوتان حرمت بیشتری بگذارید.» گروه بورس برای این پیشکسوت جوان و دیگر پیشکسوتان تالار شیشه‌ای موفقت آرزو می‌کند.