«شاخص» مال سرمایه‌گذاران است
گروه بورس- مجید اسکندری: اغلب «بورسی‌ها» عادت کرده‌اند هر روز قبل از ورود به «تالار» یا «سیستم» نگاهی به منحنی شاخص بیندازند، اگرچه مدیران و دیگر کارشناسان بازار سرمایه بارها تاکید کرده‌اند، شاخص نمی‌تواند معیار خوبی برای سرمایه‌گذاری باشد. این در حالی است که خواسته یا ناخواسته عملکرد مدیران بازار با شاخص، سنجیده می‌شود و رسانه‌ها نیز هرچند گاه اوج یا سقوط شاخص را دستمایه اصلی اخبار و تحلیل‌های خود می‌کنند.
بسیار شاهد بوده‌ایم که بدون وقوع هیچ رخداد مثبت یا منفی در اقتصاد شاخص دچار نوسان‌های قابل توجهی شده است و در پی آن صف‌های طولانی خرید یا فروش سهام، فرصت هرگونه تصمیم‌گیری منطقی را از سرمایه‌گذاران گرفته‌اند.
حال سوال این است که شاخص چه کاره است، چه ماموریتی دارد و چگونه باید به آن نگریست؟
دکتر امیر پوریانسب شاخص‌های بازار سهام را یک سازه ریاضی میانگین می‌داند که در صدد اندازه‌گیری رفتار همه یا بخشی از قیمت‌های سهام بازار هستند. او معتقد است شاخص‌ها به ما این امکان را می‌دهند تا رفتار یا عملکرد جمعی یا میزان موفقیت همه یا بخشی از بازار سهام و دیگر اوراق بهادار را نسبت به یک زمان مبنا یا سایر سرمایه‌گذاری‌ها و بخش‌های اقتصادی بشناسیم و مقایسه کنیم.
دماسنجی برای سنجش تب و تاب اقتصاد
معاون اسبق شرکت بورس اوراق بهادار تهران درخصوص شاخص‌ها گفت: شاخص‌‌ها یا نماینده کل سهام هستند مثل شاخص کل بورس، یا نماینده یک صنعت خاص هستند مثل شاخص شرکت‌های شیمیایی، یا نماینده سهام موفق هستند مثل شاخص ۵۰ شرکت فعال تر، یا معرف بخش‌بندی بازار هستند مثل شاخص بازار اول، یا تاکید بر معامله‌پذیری دارند مثل شاخص نقدشوندگی، یا نماینده فعالیت‌های اقتصادی هستند مثل شاخص صنعت.
پوریانسب توضیح داد: در واقع هرگاه میانگین قیمت‌های چند سهم یا همه سهام را با یک فرمول ریاضی محاسبه کنیم شاخص درست کرده‌ایم، به تعبیر دیگر شاخص‌ها بازار را در یک یا چند اندازه خلاصه می‌کنند و به جای اینکه تحلیلگر برای شناسایی بازار سهام به روند تک‌تک قیمت‌ها مراجعه کند، آنها را در یک اندازه به نام شاخص خلاصه و از آن برای تحلیل رفتار و عملکرد بازار استفاده می‌کند. وی یادآور شد: شاخص‌ها را به دماسنج تشبیه می‌کنند و شاخص‌های بورس از یک سو تب و تاب بازار اوراق بهادار و از سوی دیگر تب و تاب کل اقتصاد را می‌سنجند.
پوریانسب درباره فرمول‌هایی که شاخص بورس‌های جهانی با آنها تعیین می‌شوند، گفت: به جای اینکه به مصادیق بپردازیم، ابتدا به روش‌های محاسبه اشاره می‌کنم. شاخص‌ها به دو روش مستقیم و غیر‌مستقیم محاسبه می‌شوند. تفاوت مهم این دو روش به اهمیت یا وزنی مربوط می‌شود که به هر سهم داده می‌شود. در روش مستقیم هر سهم وزنی برابر با دیگر سهام موجود در شاخص دارد، ولی در روش غیر مستقیم برخی از سهام وزن بیشتری می‌گیرند.
عضو انجمن حسابداران خبره ایران سپس گفت: بر این اساس شاخص‌ها در بورس‌های جهان به سه روش محاسبه می‌شوند: ۱) شاخص وزنی قیمت‌ها، که بر اساس میانگین قیمت‌ها حساب می‌شود که شاخص‌های معروف داو جونز و نیکی از این جنس هستند؛ ۲) شاخص وزنی ارزش بازار که بر اساس اندازه شرکت‌ها حساب می‌شود و علاوه‌بر قیمت به تعداد سهام هم وزن می‌دهد، مثل شاخص‌های بورس تهران؛ ۳) شاخص وزن‌های برابر، که به هر سهم وزنی برابر اختصاص می‌دهد، تا آثار اندازه و قیمت را کنترل کند، شاخص بارونز ۴۰۰ از این جنس است.
وی ادامه داد: اولی متاثر از قیمت‌ها است. بنابراین سهامی که بیشترین نوسان قیمت را دارند بیشترین تاثیر را بر شاخص می‌گذارند، در دومی سهامی که اندازه بزرگ‌تری دارند بیشترین تاثیر را بر شاخص می‌گذارند و در سومی هر دو این تاثیرات کنترل می‌شود. در دوتای اول معمولا در کنار شاخص کل شاخص‌های دیگری هم درست می‌شوند تا سهام موفق و غیر موفق و سهام موثرتر و غیر موثرتر را جداکنند، تا به این ترتیب ضعف شاخص کل برطرف شود.
این کارشناس ارشد بازار سرمایه در ادامه به سابقه شاخص بورس تهران اشاره کرد و گفت: سابقه استفاده از شاخص کل در بورس ایران یا تهران به ۱۳۶۹ بر می‌گردد که بر مبناى شاخص وزنی ارزش بازار تعیین شد. این اندازه یا شاخص کل سال‌ها عملکرد عمومی بازار سهام را در کنار شاخص هایى چون شاخص بازده نقدى، مالى و صنعت، بازار اول و دوم، تابلوى اصلى و فرعى در مقاطع مختلف زمانى نشان می‌داد. از سال ۸۷ به این سو بورس تهران دو شاخص کل و بازده نقدى را در هم ادغام کرد.
وی افزود: با این ادغام ارقام شاخص بورس بی‌درنگ متورم شد و از ۲۷ هزار واحد هم عبور کرد. این تورم، طبیعی بود چون دو شاخص که دو بازده را اندازه گیری می‌کنند در هم ادغام شدند و حاصل آن به نوعی میانگین بازده کل سهام را نمایندگی می‌کند. بازده کل از بازده نقدی و بازده قیمت محاسبه می‌شود و بازده قیمت از تفاوت دو قیمت در دو زمان نسبت به قیمت در زمان اول به دست می‌آید.
شاخص بورس ما دوپینگی است
معاون اسبق بورس تهران در واکنش به این پرسش که شاخص بورس تهران، شاخص بازده نقدی و قیمت است نه بازده قیمتی، آیا این اشکال محسوب نمی‌شود؟ پاسخ داد: تا آنجا که به شاخص مربوط می‌شود اشکالی ندارد که آن را چگونه محاسبه ‌کنیم، بنابراین به خودی خود شاخص یک عدد میانگین است که وقتی با گذشته‌اش مقایسه می‌شود عملکرد موضوع اندازه‌گیری را نشان می‌دهد، ولی وقتی پای مقایسه شاخص با شاخص‌های بازار‌های دیگر به میان می‌آید، آن وقت اشکال دیده می‌شود.
پوریانسب خاطرنشان کرد: شاخص‌های بازارهای دیگر، حتی شاخص‌های بازارهای سهام دیگر، بیشتر مبتنی بر قیمت یا ارزش بازار هستند. مثلا شاخص بورس تهران تا حدودی قابلیت مقایسه‌اش را با شاخص قیمت مسکن از دست داده است چون بازار مسکن فقط مبتنی بر قیمت است. همین طور شما نمی‌توانید این شاخص را مانند گذشته با شاخص سهام دیگر کشورها مقایسه کنید؛ اگر هم مقایسه شود مقایسه خوب و دقیقی نخواهد بود چون شاخص سهام ما دوپینگ کرده است و بازده نقدی را در شکم خود دارد، در حالی که در محاسبه شاخص‌های دیگر، بازده نقدی نیامده است، بنابراین ممکن است اگر کسی به این موضوع واقف نباشد در مقایسه دچار گمراهی شود و تصمیم درستی را نگیرد. برای رفع این نقیصه لازم است شاخص بازده قیمتی نیز گزارش شود. رئیس کنفرانس پیشگیری از تقلب و سوءاستفاده‌های مالی در پاسخ به این سوال که شاخص بورس تهران مدیریت می‌شود یا دستکاری، گفت: سوال شما چندان روشن نیست. در اصول، نه باید مدیریت شود و نه دستکاری. در اصول، بازار و معاملات بازار باید مدیریت شود نه شاخص، و دستکاری شاخص به هر طریقی رفتار غیرمنصفانه و گاه تقلب‌آمیز است. با این وجود نشانه‌هایی وجود دارد که می‌توان با آنها به پرسش شما پاسخ داد.
پوریانسب تصریح کرد: آیا همین شاخص بازده کل می‌تواند برای بهبود عملکرد شرکت بورس مقرر شده باشد، یا ابزاری باشد تا بازار سهام را در مقایسه با بازارهای دیگر موفق‌تر نشان دهد؟ به عبارتی آیا بورس، این شاخص را مدیریت می‌کند؟ آیا ورود شبه دولتی‌ها در بزنگاه‌های بورس می‌تواند حاکی از دستکاری باشد؟
وی سپس گفت: اجازه دهید از این بحث بگذریم و به یک واقعیت بپردازیم. مساله این است که بسیاری از مردم و حتی مسوولان حکومتی، سازمان بورس و شرکت بورس، شاخص را محصول عملکرد توامان شرکت و سازمان بورس می‌دانند و عملکرد این دو نهاد را با آن می‌سنجند. این ارزیابی بهتر است، متوقف شود.
پوریانسب تاکید کرد: مادامی که چنین باشد، انتظار می‌رود مسوولان سازمان بورس و شرکت بورس تهران انگیزه داشته باشند شاخص را مدیریت کنند که می‌کنند.
این حسابدار خبره با اشاره به اینکه شاخص، محصول رفتار سرمایه‌گذاران است و به هیچ وجه ارتباطی به عملکرد ضابطه‌گذار (یا سازمان بورس) و مدیر معاملات (یا شرکت بورس) بازار اوراق بهادار ندارد، توضیح داد: شاخص متاثر از اقتصاد جهانی، سیاست‌های کلان اقتصاد، سیاست‌های شرکت‌های بورسی و رفتار جمعی سرمایه‌گذاران است. نرخ‌های جهانی کالاها، خصوصی سازی، نرخ بهره، نرخ برابری ارزهای خارجی، نرخ‌های مالیاتی، تورم، پس‌انداز و ده‌ها متغیر دیگر بر قیمت‌های سهام و شاخص تاثیر می‌گذارند.
شاخص به شایستگی «شرکت» و «سازمان» مربوط نیست
وی ادامه داد: متاسفانه ما با نگاه به شاخص می‌گوییم مدیر بازار، عملکرد خوبی داشته است یا خیر و بعد در مورد شایستگی او تصمیم می‌گیریم، در حالی که باید عملکرد او را با مدیران قبلی و بازارهای دیگر و وظایف محوله مقایسه کنیم.
پوریانسب در ادامه با انتقاد از وضعیت بازار سرمایه کشور گفت: وضع بازار ما وخیم است. راهبری شرکتی، قرون وسطایی است، در تمام دنیا در زمره آخرین کشورها در پیوستن به استانداردهای گزارشگری مالی بین‌المللی هستیم، بورس تهران جهانی نیست، بازار زیر سلطه شبه دولتی و خصولتی‌ها است، تضاد منافع گاه در میان کارکنان سازمان و شرکت بورس مشاهده می‌شود، بورس ما معرف کاملی برای اقتصاد ما نیست و بسیاری مسائل دیگر که باید در اندازه‌گیری عملکرد آن دو نهاد لحاظ شود.
این حسابدار خبره یادآور شد: ما از نظر ضوابط در جهان جزو ضعیف ترین‌ها هستیم، شاخص بورس، برآیند تصمیمات دولت، شرکت ها، و سرمایه‌گذاران است نه سازمان بورس یا شرکت بورس، شاخص مال ما است.
وی سپس گفت: رشد دو سال اخیر شاخص، مرهون کاهش ارزش ریال، سیاست‌های بانک مرکزی، تحریم‌ها، خصوصی‌سازی گسترده، رشد نقدینگی، تورم هرچند متغیر کلیدی دیگر است. سهم دولت‌های نهم و دهم در رشد شاخص انکارناپذیر است. در واقع خوش‌اقبالی مدیران سازمان و شرکت بورس است که در اثر یک برداشت نادرست، عملکرد شاخص به آنها نسبت داده می‌شود.پوریانسب درخصوص اینکه آیا شاخص بورس تهران بیانگر واقعیت شرکت‌های عضو بورس و اقتصاد ایران است یا خیر، گفت: تا اندازه زیادی، آن هم در میان مدت و بلندمدت بیانگر واقعیت شرکت‌های عضو است، ولی در کوتاه مدت به دلیل کارآیی پایین اقتصاد و بازار سهام نمی‌توان پاسخی قاطعانه داد؛ عملکرد گذشته نشان می‌دهد که بیانگر واقعیت شرکت‌ها نیست، چون قیمت‌ها به دفعات در اثر گزارش‌های پیش‌بینی نادرست، تعدیل می‌شوند و مدیریت سود و دستکاری‌های حسابداری از سوی بیشتر شرکت‌ها به یک عمل مشترک تبدیل شده است.وی افزود: طبعا شاخص بورس تهران به دلیل بزرگی بخش دولتی، بازار خدمات بسیار گسترده، شرکت‌های خانوادگی، کنترل نرخ ارز، کنترل نرخ بهره، تورم و بسیاری چیزهای دیگر نمی‌تواند نماینده راستین اقتصاد کشور باشد و سهم آن از تولید ناخالص داخلی هم بر این واقعیت صحه می‌گذارد.
معاون اسبق بورس تهران درباره بهره‌برداری تبلیغی از شاخص بورس گفت: بله. یک تبلیغ برای جذب سرمایه از دیگر بازارها است، ولی اساسا نباید تبلیغ صورت گیرد، باید آگاهی بخشی عمومی صورت گیرد و این کار باید از طریق آموزش مزایا و قابلیت‌های سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار در مقایسه با بازارهای دیگر یا به عنوان بخشی از سبد سرمایه‌گذاری صورت گیرد، ولی می‌بینیم که گاه تبلیغ اغواگرانه و فریبنده صورت می‌گیرد. وی افزود: تبلیغ دیگر که تبلیغ اول را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد تبلیغی است که عملکرد شاخص را به مسوولان بورس نسبت می‌دهد. این تبلیغ اساسا غیر‌منصفانه است و شما می‌دانید گاهی هم از آن استفاده سیاسی می‌شود.
همان طور که گفتم شاخص مال ما است، منظورم این است که شاخص با رفتار ما سرمایه‌گذاران رفتار می‌کند ولی از آنجا که گاهی، مدیران بازار، خود را مالک شاخص می‌دانند علاوه بر اینکه طی روز آن را مدیریت می‌کنند برای گرفتن رای و ارتقا با آن تبلیغ می‌کنند.
پوریانسب در پایان گفت: در بیشتر بازارهای دنیا برای اینکه مدیریت بورس، شاخص را مدیریت یا دستکاری نکند، شاخص به صورت مستقل از مدیریت یا ضابطه‌گذار بورس، محاسبه می‌شود مثل داوجونز.