علیرضا باغانی: «هنر نزد آنهایی است که با قلمشان حرف می‌زنند». خطاب این عبارت به خبرنگاران و روزنامه نگارانی است که روایتگر واقعیت‌های جامعه هستند؛ قشری که همواره مطالبه‌گر آزادی بیان و قلم بوده و دغدغه‌ای جز عدالت، شفافیت و راستگویی مسوولان ندارند. خبرنگاران در ایران در حوزه‌های مختلفی قلم می‌زنند و به انتشار اطلاعات و تحلیل‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می‌پردازند، اما حرفه ژورنالیسم نیز درسال‌های بعداز انقلاب در کشور ما در همه ابعاد توسعه پیدا کرده است، یکی از توسعه‌های سال‌های اخیر در حوزه ژورنالیسم مربوط به حوزه‌های تخصصی است. در سال‌های گذشته تخصصی نویسی با آمدن رسانه‌های تخصصی رواج پیدا کرده و بازار سرمایه کشور هم از توسعه رسانه‌های تخصصی بی نصیب نبوده است.

اما هر‌چند عالم رسانه در حوزه‌های دیگر، رشد و بالندگی ویژه‌ای را به خود دیده است، اما در بازار سرمایه نیاز به اشراف و تخصص بالا از یک طرف و موضع نهادهای نظارتی و گاه اجرایی درقبال جریان آزاد اطلاعات در کنار مدیرانی که می‌خواهند بدون دردسر کار کنند، سبب شده تا رسانه‌های تخصصی بورس رشدی بسیار آرام را تجربه کرده و حتی در برخی موارد در جابزنند.

در ابتدا به بررسی موضوع نیاز به اشراف و تخصص برای بورس‌نویسی می‌پردازیم،همان طور که می‌دانید در حوزه بورس سازمان بورس و اوراق بهادار برای فعالیت‌های حرفه‌ای از جمله معامله‌گری، تحلیلگری و... گواهینامه تخصصی و حرفه‌ای صادر می‌کند. هم‌اکنون ده‌ها تن از فعالان بازار سرمایه دارای مدارک معامله‌گری،‌ تحلیلگری و... هستند. اما آیا آماری از شمار بورس‌نویسان حرفه‌ای دارید؟ اخیرا کمیته رسانه بازار سرمایه که زیر نظر سازمان بورس فعالیت می‌کند، آماری از تعداد بورس‌نویسان تهیه کرده است.

بر اساس این آمار تنها ۴۰ نفر خبرنگار حرفه‌ای در حوزه بورس قلم می‌زنند که البته به‌زعم نگارنده تعداد خبرنگاران مسلط به تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی و دارای شناخت کافی از بازار سرمایه از عدد انگشتان دست هم کمتر است. دلیل این موضوع البته واضح و مشخص است، چراکه کمتر روزنامه‌نگاری به فعالیت در حوزه تخصصی بورس ترغیب می‌شود، زیرا از نظر مزایای شغلی تفاوت چندانی بین حوزه بورس و سایر حوزه‌های خبری وجود ندارد.اما پیچیدگی‌ها و حساسیت‌ها و البته مخاطرات قلم زدن در این حوزه بسیار بالاتر از سایر حوزه‌های حرفه‌ای است. یک خبرنگار بورس باید بتواند صورت‌های مالی را بخواند، از مشاهده ترازنامه شرکت به واقعیت‌های درونی شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی پی ببرد، شهامت نوشتن ابهامات ناشران را داشته باشد، درگیر منافع شخصی نشود و در یک کلام خواندن و نوشتن مالی بلد باشد و از انتقاد و مخاطرات آن نترسد. ولی در روی دیگر سکه بورس نویسی، مخاطرات مواجهه با برخی نهادها و بعضا برخی افراد که جریان آزاد اطلاع‌رسانی را برنمی‌تابند، وجود دارد.

بازار سرمایه کشور به رغم سپری کردن عمری ۴۷ ساله، به لحاظ توسعه یافتگی هنوز نوپا است، از این رو نهادهای نظارتی و اجرایی آن، به لحاظ رسانه‌ای چندان بازوگسترده عمل نمی‌‌کنند.این نهادها برای اداره بازار سرمایه کم عمق ما به کنترل جریان رسانه‌ای می‌پردازند، گاه تالارهای گفت‌و‌گوی بورسی را محدود می‌کنندو از گفت‌و‌گوی شفاف و چالشی با رسانه‌ها پرهیز می‌کنند.

البته دستورالعمل‌هایی می‌نگارند برای اینکه اطلاعاتی خارج از سامانه‌های تحت امر در سایر رسانه‌ها منتشر نشود و حتی برای کانالیزه کردن اطلاعات هم بعضا دست به ایجاد ارگان‌های سازمانی می‌زنند تا عملا رسانه‌ها هر چه را که ارگان‌های بورسی نشر می‌دهند بازتاب دهند.

در این جا یک عامل دیگر هم هست که سبب شده رسانه‌ها در بورس کمتر رشد کنند و آن ویژگی محافظه کارانه اقتصاد ایران است.

در بازار سرمایه ما که ارزشی حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان دارد، مدیرانی هستند که بنگاه‌های اقتصادی بزرگی را اداره می‌کنند، مثلا مدیر مجموعه‌ای که اداره شرکت‌های زیادی را بر عهده دارد طبیعی است که از رسانه‌ها دوری کند و دنبال دردسر نباشد. آنها به خبرنگاران رسانه‌ها به دید مزاحم نگاه می‌کنند،چون از نظارت مستقلانه رسانه‌ها نگران

هستند.

اما ادامه این وضع برای ما رسانه‌ها چندان با دوام و طولانی نخواهد بود. به هر حال از انتخاب حسن روحانی به‌عنوان رئیس دولت یازدهم مشخص است که مردم شفافیت و عدالت را مطالبه کرده‌‌اند، بنابراین دیری نمی‌پاید که رسانه‌ها در ایران بیش از شرایط کنونی توسعه یابند، حتی در حوزه بورس و مدیران و مسوولان هم چاره‌ای جز تمکین به شفافیت و نظارت مستقلانه رسانه‌ها ندارند و آینده از آن رسانه‌ها است.

روز خبرنگار برهمه همکاران مبارک.