آغاز توسعه؛ بهره‌کشی از کارگران

پس از این دوره بود که گزارش‌ها و گواهی‌ها و ماجراهای فراوانی نوشته شد و در اختیار محققان قرار گرفت. آیا انگلستان به همان اندازه‌ای که در این اسناد و گزارش‌ها مشاهده می‌شود بد بود؟ یا آنکه ما به اسناد و مدارک پر و پیمان‌تری دست یافته‌ایم؟ دیگر کشورهای اروپایی هم که پس از انگلستان در راه توسعه صنعتی افتادند همه مسائل کارگری و رسوایی‌های خاص خود را داشتند، هر چند با وخامت کمتر، چون آنها هشدارهایی در پیش چشم داشتند و قادر بودند پیشاپیش قوانین حمایتی ویژه‌ای برای نیروی انسانی شاغل در صنایع، تدارک ببینند. در قیاس با این گونه کشورهای اروپایی، ژاپن بی‌محابا به سوی نوعی سرمایه‌داری خام و افسارگسیخته گام برداشت.

همانند انگلستان، ولی با شدت بیشتر، صنایع روستایی ژاپن از همان آغاز عرصه بی‌‌در وپیکری برای بهره‌کشی‌های شرم‌آور از کارگران بود. برای چه می‌گویم «با شدت بیشتر»؟ برای آن که در ژاپن کارگران خانگی به شرایط چنان طاقت‌فرسایی تن در می‌دادند که فرمانبردارترین و سازگارترین ریسنده انگلیسی را هم به طغیان وامی‌داشت. به عنوان مثال، کارگران ژاپنی روز تعطیل و استراحت نداشتند. چرا داشته باشند؟ مگر حیوانات هم روز تعطیل یا روز استراحت دارند! روز تعطیل که به کسی پول نمی‌دهند. پس از روز تعطیل به چه دردی می‌خورد! این موضوع یکی از جدی‌ترین مسائل نیروی کار در ژاپن بود.

ریشه این مساله را می‌توان تا حدی در احساس نیرومندتر مسوولیت گروهی در ژاپن یافت کارگر بیکاره و تن‌پرور نه تنها به شخص خودش بلکه به دیگر افراد خانواده‌اش هم ضرر می‌رساند و همین طور به کشور - کشور را فراموش نکنید. البته بیشتر دهقانان و کارگران ژاپنی از اول چنین احساسی نداشتند. در زمان حکومت نظامیان، توکوگاوا، آنها استنباط مشخصی از «کشور» نداشتند. مفهوم «کشور» را دولت امپراتوری نوین پیش کشید تا رعایای خود را با احساس وظیفه نسبت به امپراتور و کشور بار بیاورد و این میهن‌پرستی را به کار و مسوولیت‌های حرفه‌ای مردم پیوند بزند. بخش مهمی از برنامه مدارس جدید را به تعلیم اخلاق اختصاص داده بودند. در کشوری که فاقد تعلیمات و تشریفات مذهبی منظم بود مدرسه در واقع نوعی معبد فضائل اخلاقی محسوب می‌شد. چنان که در کتاب‌های درسی سال ۱۹۳۰ آمده بود، «آسان‌ترین راه برای نشان دادن میهن‌پرستی چیزی نیست جز حفظ انضباط در زندگی روزمره، سعی در ایجاد نظم و ترتیب در خانواده و رعایت دقیق و کامل مسوولیتی که در انجام کار و حرفه خویش احساس می‌کنیم» و همچنین صرفه‌جویی کردن و ضایعات به بار نیاوردن.این در واقع روایت ژاپنی اخلاق پروتستانی وبر بود، منتها با قاطعیت بیشتر، زیرا با ارزش‌های آبا و اجدادی دهقانان ژاپنی هم خوب جور درمی‌آمد. دهقان سنتی ژاپن فرد بینوایی است که در همه چیز صرفه‌جویی می‌کند و با همین روش برنامه می‌ریزد و کار می‌کند. او برای کار زندگی می‌کند و از طریق کار به دارایی خود می‌افزاید. دلیل زندگی او همین است (جدا شدن ارزشمند کارگران روستایی انگلستان از زمین و کشاورزی به نفع صنایع تمام شد، ولی از پاره‌ای لحاظ این تحول آثاری منفی در پی داشت. کارگر صنعتی بدون زمین برای زندگی کردن کار می‌کند و هنگامی که به اندازه کافی پول داشته باشد دست از کار می‌کشد و به تفریح می‌پردازد.)

ژاپنی‌ها ذهنیت دهقانی را تا آنجا که ممکن باشد حفظ می‌کنند. در روزگاران گذشته ژاپن جامعه‌ای فقیر بود که معیشت خود را به دشواری تامین می‌کرد. خوراک اصلی آنها برنج بود یا در مناطق سردسیر، ارزن و گندم سیاه. فرمان کی آن در ۱۶۴۹ دهقانان را از خوردن برنجی که به عمل می‌آوردند محروم می‌ساخت و به آنها دستور می‌داد که برای تامین خوراک خود از «ارزن، سبزیجات و دیگر است.هر چیزی به حساب می‌آمد. احتیاج به دفع داشتید، به سوی خانه خود می‌دویدید و اندرون خود را در باغچه کوچک خود خالی می‌کردید. کود طبیعی را نباید هدر داد. تقسیم کار وقت و کار مادر گرانبهاتر از آن بود که برای رسیدگی به بچه‌ها یا استراحت پس از زایمان حرام شود! بچه‌های بزرگ‌تر مواظبت از بچه‌های کوچک‌تر را به عهده می‌گرفتند؛ بچه‌های کوچک خیلی زود یاد می‌گرفتند که بعضی کارهای مربوط به صنایع سبک را انجام دهند. هر تکه نخ کوچک یا حتی کهنه پاره را می‌شد به آشغال‌خرها فروخت و چند سکه ناچیز دریافت داشت.

آدم‌های سالخورده‌ای که کاری ازشان برنمی‌آمد نانخور‌های بی‌مصرفی بودند که باید آنها را سیر کرد یا شاید هم بهتر بود آنها را به عالم نیاکان خانواده فرستاد! این جور خانوارها در واقع نوعی کارخانه‌های نساجی مینیاتوری بودند و برای سوداگران پرتحرک و زرنگ، خوراکی‌های زمخت» و نامطبوع استفاده کنند. فقط اندکی پروتئین حیوانی - در حد جوجه و بعضی غذاهای دریایی - البته نه ماهی (شامل کله، پوست، استخوان‌ها و دم) بلکه بیشتر آب‌آوردهای اقیانوس، مانند علف‌های دریایی و موجودات ریز و درشتی که امواج به ساحل می‌افکنند. حتی هنوز هم ژاپنی‌ها از ذائقه مشترکی برخوردارند که نشان‌دهنده محرومیت‌ها و فقر روزگاران گذشته این ملت حکم معدن طلا را داشتند.