سرمایه‌گذاری در منابع انسانی

آخرین بخش از نوشته دکتر علی رشیدی درباره مراحل توسعه صنعتی آلمان به نقش نیروی انسانی در این مسیر پرداخته است. آلمان بعد از سال ۱۸۷۰ به سرعت هم در صنایع سنگین و هم در صنایع سبک شیمیایی و نیز در سایر صنایع که کم و بیش اصول علم شیمی را در حل مشکلات عملی به کار می‌بستند، سرآمد بقیه کشورها شد. البته شیمی یک علم پایه است که به طور وسیع در صنعت و کشاورزی کاربرد دارد. از این رو تاثیر آن در سراسر اقتصاد محسوس است.انضباط خشک حاصل از آموزش در مدرسه، منزل و خدمت نظام وظیفه اجباری کیفیت بنیادی‌ای را در رفتار طبقه کارگر آلمان پایه‌ریزی کرد که در طبیعت خاص کمک و سهم آلمان در صنعت نقش داشته است. این آموزش، لزوما آموزشی نبود که حداکثر خلاقیت را به بار آورد، ولی دیسیپلین موثری برای پی‌جویی و تحقیقات سیستماتیک زجرآور و سخت لازم برای یافتن راه‌حل‌های عملی و کاری برای مسائل، به شمار می‌رفت. آلمان‌ها موفق‌تر از هر مردم دیگر گروه‌های کار را تحت نظارت و سرپرستی یک رهبر با تجربه سازمان دادند که وظایف دقیق و معین شده را به زیردستان کم‌تجربه خود واگذار می‌کرد. کاپیتان‌های تیم با درون‌بینی و نبوغ با کمک افراد از نظر فنی شایسته، به آلمان کمک کردند که به پاداش بزرگی که تنها علم قادر به بار آوردن آن است، دست یابد. تنها منبعی که ذخیره آن نامحدود و تابع بازده نزولی نیست نبوغ مغز آدمی است - طبق تعریف، این منبع به صورت بالقوه در اختیار هر ملتی در هر زمان می‌باشد، ولی مثل هر منبع دیگر، محتاج سرمایه‌گذاری برای تبدیل امکانات بالقوه به بالفعل است. سرمایه‌گذاری در منابع انسانی‌ای که بدون شک بزرگ‌ترین پایه ثروت ملت‌ها است. آموزش به مفهوم عام آن است - سنت دیرپای آلمان در سرمایه‌گذاری در آموزش به صورت آموزش ابتدایی اجباری، دبیرستان‌های فنی عالی و بهترین سیستم دانشگاهی در دنیا، به محض اینکه دانش و علوم جهانی به مرحله‌ای از پیشرفت رسید که انسان توانست اسرار طبیعت را کشف و از آنها برای ایجاد ثروت مادی استفاده نماید، بازده صعودی به بار آورد.سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی از طریق آموزش رسمی، به تدریج و به طور تکاملی اهمیت بیشتری یافته است و دلیل آن تجمع دانش علمی و پیشرفت مرتبط با تکنولوژی صنعتی است.

تا اواخر قرن هجدهم احتمالا آلمان‌ها بهترین مدرسه دیده‌های اروپا بودند،‌ ولی این امر باعث نشد که انقلاب صنعتی را آغاز کنند، نقشی که توسط انگلستان ایفا گردید. در اواخر قرن نوزدهم آموزش آکادمیک شامل باسوادی عامه مردم، یکی از عوامل استراتژیک در رهبری صنعتی جهان شد. انقلاب صنعتی انگلستان با به دست آوردن مقدار بیشتری از تجهیزات و ابزار قابل لمس برای بهره‌برداری از دانش فنی که ارثیه جمع شده نژاد انسان از همه نسل‌های قبل بود، از سایر سیستم‌های صنعتی قبلی متفاوت شد.

عصر جدید فیزیک و شیمی اگرچه هنوز مقدار زیادی تجهیزات را طلب می‌کند، ولی با انتقال از هنر به علم و از مهارت‌های صنایع دستی حاصل از راه کارآموزی به شیمی و فیزیک که از راه آموزش‌های آکادمیک در کلاس‌ها و لابراتوارها به دست می‌آید، بار دیگر تاکید را بر مهارت‌ها و نکته‌یابی‌های غیرقابل‌لمس ذهن انسان قرار داده است.اگر سرمایه‌گذاری در عامل انسانی برای رهبری صنعتی در اواخر قرن نوزدهم جنبه استراتژیک داشت، در نیمه دوم قرن بیستم برای رهبری صنعتی غیرقابل چشم‌پوشی است.

پیشرفت‌های سریع روسیه بعد از جنگ جهانی دوم با سرمایه‌گذاری‌های عظیم در آموزش، ‌مخصوصا در ریاضیات، علم و آموزش فنی همراه بود. ارج‌شناسی آموزش در سیستم‌های آموزشی کمیسارهای شوروی ظهور کرد که همه برای رسیدن و جلو زدن از رقبای دموکرات خود، در مبارزه برای رهبری جهانی می‌کوشیدند. کشورهای در حال توسعه در قرن بیستم با این انتخاب مواجه بودند که یا تکنولوژی پایین‌تر از بهترین‌ها را از ممالک پیشرفته غربی به عاریت بگیرند یا با سرمایه‌گذاری‌های سنگین، شاید خارج از توان خود در عامل انسانی، ظرفیت قرض تکنولوژی در سطح بالاتر را به دست آورند.

افزایش مداوم سرمایه‌گذاری در عامل انسانی (آموزش) یکی از خصایص اساسی توسعه اقتصادی، بیش از دو قرن گذشته بوده است.