در فاصله حادث شدن دو انقلاب بزرگ در ایران (مشروطه ۱۲۸۵- انقلاب اسلامی ۱۳۵۷)، مردان و زنانی بودند که جز رجال سیاسی، اقتصادی و... ایران به شمار می‌آید، در میان این افراد نیز کسانی بودند که با دور و نزدیک شدن به صاحبان قدرت سرگذشت متفاوتی را برای خود رقم‌ زده‌اند، یکی از این افراد عبدالقدیر آزاد است که با روزنامه‌نگاری و انتقاد از دولت و زندان سیاسی شدن کارش را آغاز کرد و سرانجام با انتخاب‌ها و در پیش گرفتن راهی دیگر، برای خویش سرگذشتی ناخوشایند رقم زد. آنچه در پی می‌آید خلاصه‌ای از شرح احوال عبدالقدیر آزاد، برگرفته از جلد یکم کتاب (شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران) نوشته دکتر باقر عاقلی است.

عبدالقدیر از اهالی سبزوار بود و در سال ۱۲۷۲ متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی وارد پستخانه شد و مدتی هم به کار قضاوت پرداخت ولی کار اداری را دنبال نکرد. وی در سال ۱۳۰۲ امتیاز انتشار روزنامه آزاد را گرفت که تبدیل به روزنامه‌ای تندرو شد و علیه هیات حاکمه مقالات تندی منتشر می‌کرد. سرانجام روزنامه توقیف و مدیرش زندانی زندان‌های رضاشاه شد. پس از شهریور ۱۳۲۰ وی از زندان آزاد شد و مجددا اقدام به انتشار روزنامه با همان سبک و سیاق سابق کرد و انتشار روزنامه «آزادی» تا سال ۱۳۳۲ ادامه داشت.

در سال ۱۳۲۵ به قوام نزدیک و جز موسسین حزب دموکرات ایران شد و روزنامه را در اختیار حزب قرار داد و در پانزدهمین دوره نیز به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد. اما در نخستین روزهای تشکیل حزب دموکرات از حزب خارج و به یکی از منتقدان جدی دولت مبدل شد. عبدالقدیر آزاد که به دلیل رودررو شدن با دولت وجهه‌ای ملی یافته بود در شانزدهمین دوره نیز به نمایندگی از طرف مردم سبزوار به مجلس راه یافت که همزمان با شکل‌گیری جبهه ملی نیز شده بود.

آزاد به این جبهه پیوست و از اعضای موثر و متنفذ آن شد و در کنار دکترمحمد مصدق به انتقاد از دولت‌ها پرداخت. در اواخر دوره شانزدهم مجلس و پس از پذیرش سمت نخست‌وزیری از سوی دکتر محمد مصدق وی از جبهه ملی کناره‌گیری کرد و در صف مخالفین دولت قرار گرفت به نحوی که وی اولین فرد در مجلس شانزدهم بود که دولت مصدق را مورد حمله شدید قرار داد. وی برای دوره هفدهم کاندیدا شد اما از طریق روزنامه‌اش همچنان دولت را می‌کوبید و برای سقوط دولت مصدق تلاش می‌کرد. در مرداد ۱۳۳۲ به علت تندروی‌های بسیار روزنامه آزاد او را توقیف و زندانی کردند که ۲۸ مرداد به داد او رسید و آزاد شد.

او بار دیگر وارد گود سیاست شد و حزب استقلال را راه انداخت اما این بار سرلشکر زاهدی نه او را وزیر یا وکیل مجلس کرد و نه به او اجازه انتشار روزنامه «آزاد» را داد و نهایتا به او ریاست هیات‌مدیره شرکت سهامی فرش ایران را واگذار کرد که برای او خوشایند نبود. سرانجام عبدالقدیر آزاد که هم دچار مضیقه مالی شده و هم به دلیل بیماری تعادل خود را از دست داده بود در سال ۱۳۵۲ در سن ۸۰ سالگی درگذشت.