در آستانه مشروطیت تعداد اندکی از انجمن‌های مخفی و نیمه‌مخفی فعالیت خود را آغاز کردند. بعد از صدور فرمان مشروطه و تاسیس مجلس، انجمن‌ها فعالیت خود را علنی کردند و تعداد آنها از صد گذشت. رشد سریع انجمن‌ها که برخی از آنها در پشت پرده با برخی محافل انحرافی نظیر لژهای فراماسونری و فرقه ضاله بهائیت ارتباط داشتند نه تنها نتوانست کمکی در حل مشکلات مردم نماید و مملکت را در طریق ترقی و تمدنی که ادعا می‌کردند هدایت کند و ملت ایران را با علوم و فنون جدید آشنا نماید، بلکه خود محملی شد برای اجرای منویات آشوب‌طلبان و پوششی بودند برای کارهای بی‌قاعده آنها، به طوری که هر کدام از آنها با تشکیل قوای مسلح نظامی با عنوان سربازان ملی سد راه مجلس و اجرای قانون مشروطه شد و اسباب خرابی مملکت را فراهم کرد؛ یعنی با اقدامات نابه‌جا و دخالت‌های بی‌مورد، امور جاریه مملکت را مختل و مردم را از حکومت مشروطه ناراضی کرد و این فرصت را به دست محمدعلی شاه داد تا مجلس را به توپ ببندد و اساس مشروطه را برچیند.

گسترش انجمن‌ها

سرعت گسترش انجمن‌ها طوری بود که اگر در آستانه مشروطیت تعداد آنها کمتر از انگشتان دست بود، خیلی زود از هفتاد... تا دویست انجمن در پایتخت رسید. یعنی برای هر کاری انجمنی درست شد. منابع مختلف در خصوص تعداد انجمن‌های مشروطه و چگونگی تاسیس آنها آرای متفاوتی دارند:

تقی‌زاده از ۱۴۴ انجمن صحبت می‌کند. ناظم‌الاسلام کرمانی تعداد آنها را بالغ بر یکصد و بیست می‌نویسد. عین‌السلطنه در یک جا از کتاب خود تعداد انجمن‌های طهران را یکصد و پنجاه نوشته و اضافه می‌کند که هر روز هم انجمن جدیدی منعقد می‌شود و همو در جای دیگری از کتابش تعداد لوح‌های آویخته شده مسجد سپهسالار را که خود شاهد بوده یکصد و هفتاد لوحه ذکر می‌کند.

ملک‌زاده تعداد آنها را بالغ‌بر ۲۰۰ می‌داند.

کسروی در روزهای آخر عمر مجلس از یکصد و هشتاد انجمن یاد کرده و معترض به این است که یکصد و هشتاد انجمن چه معنی تواند داشت. تفرشی که اطلاع بیشتری از وضع انجمن‌ها و نام و نشان موسسان و مدیران آنها دارد و حتی سربازان ملی (بازوی مسلح انجمن‌ها) را به اسم و شهرت می‌شناسد، تعداد آنها را به طور مکرر سیصد انجمن ذکر کرده و از اقدامات غیر قاعده آنها گله و شکایت می‌کند.

برخی از نویسندگان معاصر مشروطیت قدرت‌گیری انجمن‌ها را برای مجلس و مملکت زیانبار دانسته‌اند. به نظر ناظم‌الاسلام: انجمن‌ها همگی تیشه به ریشه مملکت می‌زدند. مجد‌الاسلام کرمانی معتقد است: «انحطاط مجلس شورای ملی ایران یکی از آثار مشئومه این اجتماعات بود.»

فریدون آدمیت ضمن تایید مجد‌الاسلام چنین می‌نویسد: «انجمن‌ها عامل تحریک بودند و کار مجلس را فلج کردند.»

ولد میرزا نصر‌الله تفرشی اقدامات نابجا و غیرقانونی انجمن‌ها و بدنویسی جرائد را عامل تخریب اساس مشروطه معرفی می‌کند و در واقع انجمن‌ها را باعث آشوب مملکت و نابودی مجلس می‌داند. وی تاکید می‌کند انجمن‌ها با سربازان ملی خود، سد راه اجرای قانون هستند.

احتشام‌السلطنه رییس مجلس نیز معتقد است: اعمال بی‌قاعده ناسالم انجمن‌سازان و نوشته‌های جرائد هرزه‌گو و هتاک و رفتار تند روان مجلس، پارلمان را به سراشیب سقوط داد.

وظایف انجمن‌ها

وظایف و نقش انجمن‌ها در آستانه مشروطه ظاهرا در زمان صدارت عین‌الدوله روشنگری مردم و دعوت آنها به جنبش و مبارزه مخفی و قلمی با استبداد عین‌الدوله بود. آنها با تشکیل جلسات و نوشتن لایحه و شناسنامه‌ها و چاپ و تکثیر آن، در دو جهت قدم برمی‌داشتند: روشنگری مردم، مبارزه با عین‌الدوله. ولی بعد از تاسیس مجلس اقدامات نابجای آنها تا جایی ادامه پیدا کرد که همه اقشار ملت و دولت و وزرا و وکلا از آنها منزجر شدند و زبان به اعتراض گشودند. من‌باب مثال در گزارش محرمانه کارگزاری قوچان بر این نکته تاکید شده که «نمایندگان انجمن قوچان با اینکه در کارهای حکومتی سررشته‌ای ندارند، دخالت به امور می‌نمایند و می‌گویند بدون اجازه انجمن مالیات‌ها جمع‌آوری نشود و وکلای انجمن عداوت‌های قبلی را بر سر دشمنان خود تلافی می‌کنند.»

تفرشی ضمن بیان کارهای خلاف و غیرقانونی برخی انجمن‌های ملی اعتراض خود را از قول عقلا و سیاسیون مطرح کرده، می‌نویسد: «عقلا و سیاسیون چندین چیز را اسباب تخریب مملکت می‌دانند: جراید آزاد ملی، انجمن‌های ملی». وی اضافه می‌کند که «جراید ملی غیرتوهین و نوشتن فحش کار دیگری ندارند و انجمن‌ها، غیراغتشاش نتیجه نیارند. مدیران جراید قصدشان فروش روزنامه‌جات و نوشتن فحش و گرفتن پول است.»اعضای انجمن‌ها قصدشان گذران امور زندگانی و سورچرانی است. عبدالحسین اورنگ نیز با بدبینی از انجمن‌ها یاد کرده و کار انجمن‌ها را جز انجمن بازی و مشروطه‌سازی، رجال بازی و جار و جنجال؛ چیز دیگری نمی‌داند.

مجدالاسلام کرمانی نیز نظر خوبی به آنها ندارد، او می‌نویسد: «انجمن‌ها به قدری هرزگی کردند که سلب امنیت از تمام مردم شد و هر کس هر خلافی که دلش می‌خواست می‌کرد و به واسطه عضویت در یکی از انجمن‌ها از همه جهت غیرمسوول می‌ماند.»

شیخ لطف‌الله در کتاب خطی خود خرابی وضع مملکت را مربوط با اقدامات انجمن‌ها دانسته و اوضاع را چنین تشریح می‌کند: «وضع مملکت خراب، هرجا نگاه می‌کنی رنگی مآب و در هر گوشه شهر می‌بینی تعدادی از کسب کار دست کشیده و در نقطه‌ای دور هم جمع شده و اسم آن را انجمن گذارده‌اند و برای هر انجمنی هم اسمی گذارده‌اند، مثل: انجمن صدق، انجمن صفا، انجمن رجا، انجمن وفا، انجمن ادب، انجمن نصب، انجمن‌طلب، انجمن حدت، انجمن عزت، انجمن غیرت، انجمن فیروز، انجمن نوروز،... نظر به اینکه موسسین این انجمن‌ها غالبا جوانان تحصیلکرده هستند... رجال دولت و اکابر و اعاظم مملکت نیز از ترس جان و مال و حفظ شرف خود به هر وسیله و حیله از روی تقید خود را به داخل یکی از انجمن‌ها بسته و بلیت عضویت افتخاری می‌گیرند ... از دست انجمن‌ها همه شکایت دارند.» به‌خصوص وزرا شکایت می‌کنند که هر روز از یک انجمن ما را احضار می‌کنند... و نمی‌گذارند احدی به کار خود مشغول باشد و این کارهای آنها دولت را به باد داد.

عین‌السلطنه نیز خرابی مملکت را عمدتا از سوی انجمن‌های سری دانسته و معتقد است که آنها تحت نفوذ افکار و اندیشه ملکم و فرق ضاله بابی، سرمنشا همه فسادها هستند و گویا انجمن سری مخصوصی برای نشر دروغ در طهران تشکیل شده و جعل اکاذیب می‌کنند.

برخی نیز بر این عقیده‌اند که انجمن‌های ملی مشروطه به تقلید از انقلاب فرانسه شکل گرفته و بعضی دیگر آن را تقلیدی از انقلاب روسیه می‌دانند.

نقی‌زاده می‌نویسد: کم‌کم در همه بلاد ایران انجمن‌هایی برپا شد تقریبا مثل مجلس ملی در همه کاری دخالت می‌کردند... کم‌کم در قصبه‌ها و بعضی ولایات مانند آذربایجان و گیلان و در دهات بزرگ نیز انجمن‌هایی پیدا شد و تقریبا منتهی به هرج و مرج می‌گشت و لذا مجلس شورای ملی خود را پیش یک کار واقع شده یافت که به هم زدن آنها محال بود، لذا مجبور شد برای قوت خود و استرضای ولایات، هم برای رفع خودسری‌ها و بی‌قاعدگی‌های انجمن‌ها و برای حذف انجمن‌های قصبات و دهات قانونی برای انجمن‌ها ایالتی و ولایتی نوشته و ترتیب دهند، این قانون از روی قانون فرانسه و مخصوصا قانون همان انجمن‌ها در الجزایر اقتباس شد.

کسروی نیز اگرچه ابتدا از اهداف و وظایف انجمن‌ها به خوبی یاد می‌کند، ولی با بدبینی از تعداد زیاد آنها یاد کرده و در پایان اعتراف می‌کند که آنها به وظایف خویش عمل نکردند.

کسروی وظیفه اصلی انجمن‌ها را گسترش مشروطیت و پشتیبانی از قانون اساسی و نشر آزادی می‌داند. در این باره می‌نویسد:«انجمن‌ها به توده‌های شهری آموزش می‌دادند و آمادگی لازم را برای قبول مسوولیت‌های شهروندی ایجاد می‌کردند و در فعالیت‌های اجتماعی خود به تاسیس مدرسه مبادرت می‌کردند؛ به نظر کسروی هدف انجمن‌ها جلوگیری از خود سری حکمرانان بوده و آنها حکومت ملی انتخابی در برابر حکومت انتصابی بودند. انجمن ایالتی وظیفه رویارویی با نیروهای مخالف را در سراسر آذربایجان برعهده داشت و دفاع از شهر و روستاهای منطقه در برابر هجوم ایلات و عشایر را سازمان می‌داد. انتقاد کسروی در مورد انجمن‌های طهران این است که می‌گوید:«انجمن‌ها در روز بمباران مجلس به وظیفه خود عمل نکردند و مجلس را بی‌دفاع گذاشتند.»

نتیجه‌گیری

در یک جمع‌بندی کلی در مورد انجمن‌های مشروطه می‌توان گفت: اگرچه در آستانه مشروطه و روزهای اوایل تاسیس مجلس، ‌انجمن‌ها خدمات مفیدی در تثبیت مشروطه ارائه کردند، ولی خیلی زود غرض‌ورزی‌ها و نفع‌طلبی‌ها شروع شد و با دخالت به امور مملکتی از مجلس گرفته تا به امور وزرا، مشکلات لاینحلی را برای مملکت به وجود آوردند، هر انجمنی خودسرانه با نامه‌ای به وزرا و وکلا آنها را برای پاره‌ای توضیحات احضار و تهدید می‌کردند یا مجرمین را با تهدید از عدلیه آزاد می‌کردند، این مسائل باعث می‌شد که روزها وقت مجلس صرف می‌شد که به یک صورتی کارهای غیرقانونی آنها را محدود کند و انجمن‌ها تلاش می‌کردند با قوه‌قهریه (سربازان ملی که داشتند) حتی در مقابل مجلس ایستادگی کنند چرا که خود را مجاز به دخالت در هر کاری می‌دانستند. این اقدامات آنها دانسته یا نادانسته صدمات زیادی به امور مملکتی و ملت زد، در نتیجه عملکرد ‌آنها باعث نابودی مجلس گردید و پیامدهای ناخوشایندی را به دنبال آورد و آن این بود که استعمارگران و غارتگران ایران به این نتیجه رسیدند که ایران آمادگی حکومت مشروطه را ندارند و ایران از دست رفته و گرفتار هرج‌ومرج است، برای نجات ایران یک منجی قدرتمند(دیکتاتور) وطن‌دوست نیازمند است و نهایت کار اینکه کاخ دیکتاتوری بر خرابه‌ها و ویرانه‌های حکومت مشروطه بنا گردید و ایران را سال‌ها به قهقرا برد و بخشی... این کار به گردن اقدامات نابجای انجمن‌ها و مدیران جراید و تندروان نفع‌طلب و مغرض بود. اگرچه کمک کردند نهال انقلاب سر برآورد، ولی با اقدامات نابجا در نابودی آن سهیم شدند.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر