مصدق و کودتایی که شکست خورد

علی طجوزی

دکتر محمد مصدق در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ ه‍.ش در تهران متولد شد. پدرش میرزا هدایت آشتیانی، وزیر دفتر استیفا در دوران ناصری و از رجال تجدد طلب و پیروان میرزا تقی خان امیر کبیر و مادرش ملک تاج خانم نجم‌السلطنه و از نواده عباس میرزا بود. مصدق پس از تحصیلات مقدماتی به دنبال مرگ پدر (۱۲۷۱ش) بعد از چند سال اشتغال به شغل پدری، به منظور تحصیل علوم جدید وارد مدرسه علوم سیاسی شد. وی در دوره اول مجلس به نمایندگی از سوی مردم اصفهان انتخاب شد، اما به دلیل آنکه کمتر از ۳۰ سال داشت از ورودش به مجلس جلوگیری کردند. او برای تکمیل تحصیلات به سوئیس رفت و دکترای حقوق خود را دریافت داشت. در سال ۱۲۹۶ به معاونت وزارت مالیه و در کابینه مشیرالدوله به سمت وزیر دادگستری و بعدا به سمت والی فارس منصوب گردید و تا سوم اسفند ۱۲۹۹ (کودتای سید ضیاء) در این شغل باقی بود. در ۲۲ مهر ۱۳۲۸ جبهه ملی را به کمک عده ای از آزادیخواهان تشکیل داد و با ابطال انتخابات در انتخابات بعدی به عنوان نماینده اول تهران قدم به مجلس گذارد و قانون ملی شدن صنعت نفت را در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ از مجلس گذرانید. پس از ترور رزم آرا حسین علاء نخست‌وزیر شد که پس از چندی استعفا داد و دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید. او در ۱۲، اردیبهشت، کابینه خود را به مجلس معرفی کرد و برنامه اصلی خود را بیان نمود:

۱- اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت ۲- اجرای اصلاحات انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداری‌ها. در رابطه با بند اول انگلیس به شورای امنیت شکایت کرد و مصدق نیز در ۲۳ مهر ماه در شورای امنیت حاضر شد و از حقانیت ایران و نهضت ملی ایران دفاع کرد. در تیرماه سال ۱۳۳۱، مصدق به دلیل اینکه نمی‌تواند کابینه را بر اساس خواسته خود انتخاب کند استعفا داد و قوام به نخست‌وزیری رسید.صدارت قوام باعث اعتراضات گسترده در سطح کشور شد و او را مجبور کرد که بعد از پنج روز استعفا کند. مصدق دوباره به نخست‌وزیری رسید. او وزارت جنگ را نیز بر عهده گرفت. دولت ملی مصدق پس از ۲۸ ماه طی کودتایی توسط سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (CIA) و انگلستان (MI۶) در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسط عوامل داخلی صورت گرفت، سقوط کرد. دکتر مصدق که در واقعه ۲۸ مرداد به خانه مهندس معظمی پناه برده و از آنجا خود را به دولت وقت (زاهدی) تسلیم کرده بود، در دادگاه نظامی محاکمه و به ۳ سال حبس محکوم شد. او پس از پایان دوران حبس بلافاصله به احمدآباد تبعید شد. دکتر مصدق سرانجام در سن ۸۴ سالگی در بیمارستان نجمیه (موقوفه مادر خود) در صبح روز یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ به علت بیماری سرطان درگذشت و در احمد آباد به خاک سپرده شد.

با پیروزی‌ نهضت‌ ملی‌ در جریان‌ قیام‌ سی‌ ام‌ تیر ۱۳۳۱ و نخست‌وزیری مجدد دکتر محمد مصدق نهضت ملی به‌ اوج‌ رسید. از سوی دیگر دادگاه‌ لاهه‌ در همان‌ شب، رای خود را به نفع ایران صادر کرد. مجلس‌ شورای‌ ملی‌ نیز روز سی‌ام‌ تیر را به‌ عنوان‌ روز «قیام‌ مقدس‌ ملی»‌ اعلام‌ کرد و قوام‌السلطنه‌ را به‌ دلیل‌ کشتار مردم‌ و قیام‌ مسلحانه‌ علیه‌ ملت‌ ایران، مفسد فی‌الارض‌ شناخت‌ و دستور داد تا کلیه‌ اموال‌ او را مصادره‌ کنند. در این شرایط نهضتی به رهبری مصدق ایجاد شده بود که تمام رشته‌های بیگانگان و عوامل داخلی آنان را پنبه کرده بود. این موضوع برای دولی که در ایران صاحب منافع بودند،قابل تحمل نبود؛ چرا که تا آن هنگام هر کار که می‌خواستند انجام می‌دادند. هرچه می‌خواستند می‌بردند و برای مملکت تصمیم‌سازی نیز می‌کردند. به همین دلیل آنان که هدفی جزتصاحب‌ منابع‌ عظیم‌ ایران،به خصوص منابع نفتی‌نداشتند،به همراهی هم، دست به اقداماتی جهت سرنگونی حکومت ملی دکتر مصدق زدند. آنان پس از طی راه‌های گوناگون به نتیجه‌ای جز کودتا نرسیدند و مقرر شد که ۲۵مرداد ماه ۱۳۳۲ آن را به اجرا بگذارند.

این کودتا، از ماه‌ها قبل تدارک دیده شده بود. در ابتدا توسط انگلیس‌ها تحت عنوان عملیات چکمه به رهبری وود‌هاوس، طراحی شد. پس از پیوستن آمریکا به نقشه کودتا و دخالت سیا، تحت عنوان عملیات آژاکس، مشترکا روی آن کار شد. سپس در ایران با عوامل کودتا مورد بررسی قرارگرفت. دلیل انگلستان برای این کار مسلما نفت بود؛‌ اما آمریکا در ظاهر برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم اقدام به این کار کرد.عملیات‌ کودتا در بیست‌ و پنجم مرداد‌ ۱۳۳۲ عملی‌ شد. کودتا در چهار بخش عمده طراحی شده بود: یکم: باید توان و مقدورات تبلیغاتی و سیاسی علیه مصدق به کار گرفته شود. دوم: سران مخالف مصدق باید به تحصن در مجلس تشویق شوند تا با ایجاد اغتشاش، بر تنش و آشفتگی موجود افزوده گردد. سوم: با شاه در مورد کودتا مشورت و موافقت وی با عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست‌وزیری کسب شود. چهارم: جلب پشتیبانی افسران رده بالا در ارتش تامین شود. این طرح همچنین دو جزء دیگر نیز بود: جزئی متکی بر یک سازمان شهری که در اختیار برادران رشیدیان قرار داشت و جزو دیگر متکی بر همکاری چند تن از سران عشایر جنوب، افسران ارشد ارتش و شهربانی (به خصوص آنهایی را که مصدق بازنشسته کرده بود)، وکلای مجلس شورا و سناتورها، بازرگانان، سردبیران و روزنامه‌ها، سیاست پیشگان سابقه‌دار و نیز سردمداران اوباش در سازمان شهری جای داشتند. قرار بود که این سازمان با استفاده از حمایت شاه کنترل تهران را به دست گیرد و دکتر مصدق و وزیران او را بازداشت کند.روز بیست‌ و چهارم‌ مرداد شاه، دو حکم‌ جداگانه‌ یکی‌ مبنی‌ بر عزل‌ دکتر مصدق‌ از نخست‌وزیری‌ و دیگری‌ مبنی‌ بر انتصاب‌ زاهدی‌ به‌ نخست‌وزیری‌ را امضا می‌کند. سرهنگ‌ نصیری، فرمانده‌ گارد، فرمان‌ انتصاب‌ زاهدی‌ را به‌ وی‌ می‌دهد. نصیری‌ فرمان‌ عزل‌ مصدق‌ را به‌ او تحویل‌ می‌دهد. در این‌ صورت‌ اگر دکتر مصدق‌ پذیرفت، کودتا منتفی‌ است‌ و اگر نپذیرفت‌ طرح‌ کودتا اجرا می‌شود که‌ با محاصره خانه‌ مصدق‌ و تصرف‌ رادیو، سقوط‌ مصدق‌ اعلام‌ می‌شود. این‌ عملیات‌ قرار بود توسط‌ سه‌ واحد ارتش‌ به‌ اجرا گذاشته‌ شود. پس از آن شاه در هجدهم‌ مرداد، پس از ملاقات‌ شبانه‌ با کرمیت‌ روزولت‌ پس‌ از بررسی‌ عملیات‌ کودتا فرمان‌ها را امضا کرد و خود همراه با ملکه ثریا به‌ رامسر رفت.ساعت ۳۰ دقیقه بامداد سرهنگ نصیری با چهار کامیون سرباز ۲ جیپ و یک زره پوش به منزل دکتر مصدق رسید و فرمان عزل نخست وزیر را به سرهنگ دفتری مسوول منزل دکتر مصدق داد. البته پیش از آنکه نصیری حرکت کند، به دکتر مصدق تلفنی می‌شود و او را در جریان ماوقع قرار می‌دهد. سرهنگ دفتری فرمان نامه را تحویل نخست وزیر می‌دهد و ۲۰ دقیقه بعد رسیدی به شرح ذیل به سرهنگ نصیری داده می‌شود: «ساعت یک بعد از نصف شب ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ دستخط مبارک به اینجانب رسید. دکتر مصدق»

از سوی دیگر رییس ستاد ارتش که از تاخیر سرتیپ کیانی نگران شده بود به سرهنگ عزت‌الله ممتاز فرمانده تیپ دوم کوهستانی و سرهنگ شاهرخی فرمانده تیپ یکم زرهی ماموریت داد که برای کسب اطلاع و سرکشی به پادگان باغشاه بروند. در همین حال سرتیپ ریاحی دراین حوالی سرهنگ پارسا از تیپ یکم کوهستانی، سرهنگ اشرفی فرماندار نظامی و افسر فرمانده تیپ سوم کوهستانی را به حال آماده باش درآورد.

سرهنگ ممتاز در راه رفتن به باغشاه در خیابان، سرهنگ نصیری و انبوه نیروهای همراه او را می‌بیند؛ بنابراین برای بررسی اوضاع توقف می‌نماید. سرهنگ ممتاز به حضور شبانه سرهنگ نصیری در مقابل منزل دکتر مصدق شک می‌کند و پس از گفت‌وگوی مختصری او را تحت نظر می‌گیرد و از منزل دکتر مصدق با سرتیپ ریاحی تماس گرفته و ماوقع را تشریح می‌کند. رییس ستاد دستور می‌دهد سرهنگ نصیری را تحت‌الحفظ به ستاد ارتش اعزام کنند.

به دستور سرتیپ ریاحی، سرهنگ نصیری بازداشت شد. سرتیپ کیانی معاون رییس ستاد نیز که از چنگ گارد شاهنشاهی آزاد شده بود، به دستور سرتیپ ریاحی ماموریت یافت به همراه سرهنگ سررشته و سرهنگ اشرفی گارد را خلع سلاح کنند. ضمنا رییس ستاد دستورداد سربازان گارد در باغشاه محبوس شوند؛ ساعت ۲:۳۰ صبح سرگرد آزموده که برای کسب اطلاع از عملکرد سرهنگ نصیری به نقطه دیگری از شهر رفته بود پس از وقوف بر دستگیر شدن سرهنگ نصیری به مرکز تلفنخانه بازار برگشت و به سربازان دستور داد، کلیه وسایل را به کارکنان تحویل دهند و به طرف پادگان باغشاه حرکت کنند. در همین ساعت شکست کودتا مسجل شد و سران کودتا واحدهای خود رامتقاعد کردند که از این پس اقدامی صورت ندهند.

بعد از این، سرهنگ فرزانگان و سرلشگر باتمانقلیچ که به جای سرلشگر وثوق به عنوان رییس ستاد ارتش دولت زاهدی برگزیده شده بود برای بازدید از شهر، وارد تهران شدند که منجر به توقیف سرلشگر باتمانقلیچ رییس ستاد دولت کودتا شد.

حدود ساعت ۵ صبح بامداد دکتر فاطمی، مهندس حق شناس و مهندس زیرکزاده توسط سرتیپ کیانی که به سعدآباد رفته بود، آزاد شدند. ساعت ۵:۴۵ بامداد رادیو خبر کودتای نافرجام را طنین انداز کرد. خبر شکست کودتا توسط رادیو به شاه نیز رسید.

پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد، محمد رضا پهلوی، از کشور فرار کرد و به بغداد و از آنجا به رم رفت.عده زیادی از افسران به اتهام مشارکت در کودتا بازداشت شدند. باتمانقلیچ، نصیری، زند کریمی، آزموده جزء بازداشت‌شدگان بودند. مظفر بقایی و علی زهری و چند تن دیگر از نمایندگان غیرمستعفی مجلس نیز بازداشت شد.

مردم در صبح این روز با اعلامیه دولت از شکست کودتا آگاه شدند. خبر فرار شاه و خلع گارد شاهنشاهی، دستگیری سران کودتا و انحلال مجلس هفدهم، تا ظهر در شهر پیچید و شور و شوق عموم را برانگیخت. دکتر فاطمی در روزنامه باختر حملات شدیدی را به شاه آغاز کرد. عصر همان روز طی میتینگی در میدان بهارستان خواستار لغو نظام سلطنتی ایران شد.

فاطمی همچنین اقدام به مهر و موم کاخ‌های سلطنتی کرد و به تمام سفرا و کارداران ایران در خارج از کشور اعلام کرد که شاه از سلطنت خلع شده است.مردم مجسمه‌های پهلوی پدر و پسر را پایین کشیدند. در ادارات عکس‌های شاه و ثریا ملکه وقت ایران جمع شد.

طراحان و عاملان کودتا و شاه ایران شکست کودتا را به تلخی لمس کردند. دکتر مصدق پیروز این نبرد شده بود.پیروزی‌ای که بسیار دلچسب و شیرین بود، اما چندان دیرپا نبود و این را وقایع چند روز بعد به اثبات رساند. برخی منابع که در این نوشتار مورد استفاده قرار گرفته است عبارتند از:

مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کودتای ۲۸مرداد (یرواند آبراهامیان)؛ خواب آشفته نفت (محمدعلی موحد)، کودتای آمریکا در تهران (مارک گازیوروسکی) همه مردان شاه استیفن کینزر، بحران دموکراسی در ایران (فخرالدین عظیمی).