علامت گذاری مرزهای شرقی

محمدعلی قهرمانپور: چند سالی است انتشارات پردیس دانش وابسته به شرکت شیرازه کتاب، چاپ مجموعه آثاری بسیار بااهمیت در حوزه تاریخ معاصر ایران را در دستور کار خود قرار داده است که کتاب «از سیاه کوه تا دهانه ذوالفقار...» از جمله این آثار است. دبیر این مجموعه، کاوه بیات پژوهشگر برجسته و پرکار کشورمان در حوزه بازیابی و انتشار آثار مهم تاریخ معاصر ایران است. کتاب از یادداشت دبیر مجموعه، «شرح گزارش‌ها و وقایع مسافرت به سرحدات افغانستان و مطالعات از وضعیت قسمت‌های سرحدی» به قلم رحمت‌الله معتمدی، پیوست‌ها، نقشه‌ها و تصویرها ونیز فهرست اعلام تشکیل می‌شود. بخش پیوست‌ها، اسناد و مدارکی جالب توجه از ماموریت هیات مذکور را در بردارد که در کنار نقشه‌هایی از مرز ایران و افغانستان بر اساس حکمیت بریتانیایی‌ها و ترک‌ها، مطالعه کتاب را دقیق‌تر و سهل‌تر می‌کند.در بسیاری از دوره‌های تاریخی، موانع طبیعی از قبیل رودها و کوه‌ها و... حدود سرزمین ایران را از همسایگان جدا می‌کرد؛ اما به دنبال گسترش تمدن جدید غرب، ایران همسایگانی ناآشنا در کنار خود دید و رقابت این بازیگران تازه از راه رسیده بر سر کسب و حفظ مناطق نفوذ، مسائل تازه‌ای را در سرحدات سرزمین ایران به وجود آورد. حدود شرقی ایران- افغانستان و پاکستان امروزی- از اواسط قرن نوزدهم، به تدریج زیر نفوذ دولت بریتانیا درآمد و در جریان قرارداد پاریس در سال ۱۸۵۷، ایران نه تنها از هرگونه ادعایی نسبت به افغانستان امروزی چشم‌پوشی کرد، بلکه حکمیت بریتانیا در اختلافات احتمالی آینده با افغانستان را نیز پذیرفت. در حدفاصل سال‌های ۱۸۷۱ تا ۱۸۹۱ هیات‌هایی از سوی دولت بریتانیا به تناوب مامور تحدید و علامت‌گذاری مرزهای شرقی ایران شدند؛ ولی تکمیل این فرآیند تا اواسط عصر پهلوی اول به پایان نرسید. در ابتدای دهه ۱۳۱۰ شمسی، به دنبال بروز اختلاف‌هایی میان ایران و افغانستان بر سرتقسیم آب رود هیرمند، دولت ایران تصمیم به حل و فصل نهایی مساله گرفت و بر اساس توافقنامه ای که در سال ۱۳۱۲ به امضا رسید، حکمیت در این امر به دولت ترکیه واگذار شد.

در آستانه ورود هیات ترک به ایران، در زمستان سال ۱۳۱۲ هیاتی از سوی دولت ایران به نواحی شرقی کشور اعزام شد تا ضمن نقشه برداری مناطق مرزی، مدارک مورد نیاز برای دفاع از حقوق ایران به منظور تسلیم به هیات ترک آماده شود.کتاب یادشده در بالا، گزارشی است از مراحل مختلف این سفر به قلم رحمت‌الله معتمدی (معتمدالوزرا) که به عنوان نماینده وزارت خارجه در این هیات حضور داشته است.ترکیب این هیات بسیار قابل توجه بود؛ سرپرستی هیات با سرهنگ علیخان کریم قوانلو- وابسته نظامی سابق سفارت ایران در کابل- بود و نمایندگانی از وزارتخانه‌های فلاحت و زراعت، خارجه ونیز گروهی از مهندسین نقشه‌بردار در این هیات حاضر بودند. به علت گرمای شدید تابستان مناطق شرقی کشور، زمستان به عنوان زمان انجام این ماموریت در نظر گرفته شد؛ تعیین ضرب‌الاجلی سه ماهه از سوی دولت وقت برای اتمام ماموریت، حاکی از اهمیت مساله در تهران بود.معتمدی با قلمی روان، خط سیر هیات مذکور را ترسیم می‌کند و در این راه اطلاعات قابل توجهی از اوضاع طبیعی و جغرافیایی نواحی در مسیر ارائه می‌دهد؛ اطلاعاتی که پس از بازگشت وی به تهران، در نسخه نهایی گزارش با مطالعه و تحقیق بیشتر، تکمیل شده است. با پیگیری مسیر حرکت هیات، اوج فقر و فلاکت جامعه ایران آن روز را نیز درک می‌کنیم و جالب است که معتمدی به‌رغم اشاراتی البته کوتاه به فقر شدید مردم و خرابی روستاها و شهرهای مسیر، هیچ نقد جدی‌ای بر این وضعیت و علل شکل‌گیری آن نمی‌کند و با نوعی بی‌اعتنایی از کنار آن می‌گذرد؛ نحوه برخورد وی با خیل گداهای مشهد نمونه‌ای از چنین واکنشی است.

مشکلات تهیه وسایل و لوازم مورد نیاز هیات به ویژه در مشهد، از جمله مسائلی است که در این کتاب به وفور دیده می‌شود.هیات موظف بود در مدت سه ماه مسیری به طول «هفتاد فرسخ» را نقشه‌برداری کند و این وظیفه دشوار با مشکلات ناشی از شرایط جغرافیایی بسیار سخت‌تر می‌شد؛ معتمدی درباره اوضاع آب‌وهوایی شرق کشور نیز مطالبی خواندنی به قلم آورده است. با مطالعه کتاب، مشخص می‌شود زمان اعزام هیات، زمستان ۱۳۱۲ بوده است درحالی‌که بر روی جلد کتاب، مقطع زمانی دی ماه ۱۳۱۳ - خرداد ۱۳۱۴ آورده شده است که ضروری است این خطا در چاپ‌های بعدی کتاب تصحیح شود.